خانواده غلامرضا خسروی در مصاحبه با “روز” اعلام کردند این زندانی سیاسی ابتدا به 6 سال حبس تعزیری و تعلیقی محکوم شده بود اما شعبه 26 دادگاه انقلاب حکم به اعدام او داد. این حکم به دیوان عالی کشور رفت و هنوز تایید حکم اعدام به خود وی ابلاغ نشده است.
همسر آقای خسروی به روز گفت که “حکم اعدام خیلی سنگین است و هنوز درک نمیکنیم چرا حکم دادگاه رفسنجان نادیده گرفته شد و پرونده به تهران رفت؛ با این حال امیدوارم مساعدتی شود و همسرم زنده بماند”.
غلامرضا خسروی از زندانیان سیاسی دهه 60 است. به گفته همسرش او دوم اسفند 86 در کرمان بازداشت و به ارتباط با سازمان مجاهدین خلق متهم شد. او اکنون در بند 350 زندان اوین به سر می برد و برخی سایت ها از تایید حکم اعدام او در دیوان عالی کشور خبر داده اند.
همسر آقای خسروی درباره وضعیت این زندانی سیاسی می گوید: “غلامرضا در بند 350 است و وضعیت روحی اش عالی ست. من دو هفته پیش او را ملاقات کردم. هفته پیش هم زنگ زد. البته حکم دیوان عالی کشور هنوز به او ابلاغ نشده بود اما در سایت ها نوشته شده که حکم تایید شده. به هر حال روز دوشنبه در ملاقات مجددا از او سئوال خواهم کرد. “
او توضیح میدهد: “همسرم در کرمان بازداشت شد و در دادگاه انقلاب رفسنجان محاکمه اش کردند، رئیس دادگاه انقلاب رفسنجان، قاضی پرونده بود و به همسرم سه سال حبس تعزیری و سه سال حبس تعلیقی داد. با وجودی که از مهلت 20 روزه اعتراض به حکم گذشته بود اما اداره اطلاعات کرمان اعتراض کرد و پرونده را گرفت و به تهران فرستاد. بهمن 87 خود غلامرضا را هم فرستادند تهران و ما بی خبر بودیم تا اینکه خودش زنگ زد و گفت که تهران است. بعد هم که شعبه 26 دادگاه انقلاب او را محاکمه کرد و قاضی پیرعباسی حکم اعدام داد.”
خانم خسروی می افزاید: “قبل از اینکه پرونده به دیوان عالی کشور برود با قاضی پیرعباسی دیدار کردم و گفتم اگر گیر مسائل سیاسی شما همسر من است و با حذف فیزیکی، مشکلات سیاسی تان حل می شود خب اعدامش کنید ما هم تاوان میدهیم اما واقعا مشکل سیاسی شما که او نیست. قاضی پیرعباسی گفت نه او ابراز ندامت نکرده. گفتم خب زندان نگه دارید تا به مرور ابراز ندامت کند، با اعدام او مگر چیزی حل می شود؟ بعد هم که حکم رفت دیوان عالی کشور رفتم دیدن آقای جعفری قاضی این دیوان که پرونده همسرم دست او بود. آخرین بار که با او صحبت کردم گفت اگر ندامت بنویسد و از کمیسیون عفو و بخشودگی تقاضای عفو کند شاید تاثیری داشته باشد. اما همسرم حاضر به نوشتن ندامت نامه و تقاضای عفو نیست و می گوید دیگران که نوشتند هیچ تاثیری نداشت و اعدام شدند و تقاضای عفوشان هم رد شد برای همین من نمی نویسم.”
همسر آقای خسروی می گوید که قاضی پرونده همسرش در پرونده او نوشته “این پرونده قابل تجدیدنظر خواهی نیست”. او می افزاید: “به قاضی گفتم شما که کار را بدتر کردید نوشتید قابل تجدید نظر خواهی نیست گفت من به اینها کاری ندارم تقاضای عفو بنویسد شاید فرجی شود. اما همسرم می گوید که ندامت نمی نویسم و حاضر به مصاحبه تلویزیونی هم نیستم اما اگر آزاد شوم به هیچ عنوان فعالیت سیاسی نمیکنم و علیه نظام فعالیتی نخواهم کرد.”
از خانم خسروی درباره اتهامات منتسب به این زندانی سیاسی می پرسم: “ارتباط با سازمان مجاهدین خلق و کمک مالی به این سازمان”؛ و می پرسم آیا مستنداتی دال بر این اتهامات در پرونده هست؟
همسر آقای خسروی که خود نیز از زندانیان سیاسی دهه 60 بوده می گوید: “همسرم اعتراف کرده که به سازمان مجاهدین خلق کمک مالی کرده است. می گویند از کامپیوتر او مدارکی دراورده اند که با این سازمان ارتباط داشته و عکس فرستاده. همسرم ماهها تحت نظر بوده و می گویند که قصد داشته ازایران برود وبه مجاهدین خلق بپیوندد. ضد و نقیض زیاد است. همسرم در اعترافاتش هم نوشته که قصد داشته برود اما مجاهدین گفته اند در ایران بمان. اما همسرم کاری نکرده اگر هم قصد رفتن داشته خب هنوز که نرفته بود؛ برای قصد و نیت کسی که چنین حکم سنگینی نمیدهند. از طرفی همسر من چگونه از مس سرچشمه می توانسته برای مجاهدین خلق پول بفرستد؟ میگویند در سفری به چین، از انجا پول فرستاده. من که پرونده را ندیده ام و از مستندات خبری ندارم اما میدانم که همسرم چنین اعترافاتی داشته.”
او می افزاید: “من و همسرم از زندانیان دهه 60 هستیم. من 7 سال حکم داشتم که بعد از 4 سال عفو خوردم و آزاد شدم. همسرم هم 10 سال حکم داشت که بعد از 5 سال عفو خورد و آزاد شد. خواهرم هم در دهه 60 اعدام شده. اما از وقتی آزاد شدم کار سیاسی را کنار گذاشتم و به زندگی ام پرداختم. آقای خسروی نوه عموی من هستند با ایشان ازدواج کردم و موقع ازدواج هم بنا بر این شد که هیچ کدام فعالیت سیاسی نکنیم و دور کار سیاسی را خط بکشیم. حالا این حکمی که برای او صادر کرده اند کل خانواده ما را داغان کرده. خواهر من که اعدام شد مادرم خیلی شکست؛ الان حتی به او هم نگفته ام که دامادش هم چنین حکمی دارد. این حکم ظلم به خانواده ماست به من و پسر 15 ساله ام. من درخواست ام از مسئولین این است که تجدید نظری بکنند حداقل همان حکم دادگاه انقلاب رفسنجان را بدهند اصلا هر 6 سال را تعزیری بکنند اما اعدامش نکنند. به آقای جعفری در دیوان عالی کشور هم گفتم 20 سال است با آقای خسروی زندگی میکنم یک پسر 15 ساله دارم ودر تمام این 20 سال همسرم که تکنیسین جوش بود شب و روز کار میکرد و زحمت می کشید چطور می توان اینقدر راحت به خاطر اینکه فکر طرف چی بوده و چه قصدی داشته حکم اعدام داد؟ این واقعا ظلم به ما است.”
از خانم خسروی درباره بیانیه اخیر سازمان مجاهدین خلق درباره حکم اعدام همسرش می پرسم که در آن نوشته وی به خاطر ارتباط با سازمان مجاهدین خلق و کمک مالی به این سازمان محکوم به اعدام شده. خانم خسروی می گوید: “غلط کرده اند چنین بیانیه ای داده اند. دارند به اتهامات همسر من صورت اثباتی می بخشند، همسر من 4 سال تمام زندان بوده، 40 ماه در سلول های انفرادی بوده و هیچ کسی از او حرفی نزده حالا که اسمش در سایت ها آمده این سازمان دارد سواستفاده میکند. میخواهند از همسرم، گوشت قربانی بسازند، میخواهند همسرم اعدام شود و بهره برداری کنند. بیخود میکنند اینطور با زندگی همسر من بازی میکنند. 4 سال اسم همسرم هیچ جا نیامد اصلا همسر مرا نمی شناختند حال که به اعدام محکوم شده میخواهند این گونه روند اعدام همسرم را تسریع و به نفع خود سواستفاده سیاسی کنند. من از مسئولان میخواهم با مساعدت و تجدید نظر در حکم همسرم از سواستفاده آنها جلوگیری کنند.”