نگاه روز

نویسنده
پریا سامان پور

نمادهای زنانگی از نگاه آقایان ارزشی

 

 

سینمای ایران، چون “دنیای وارونه ” ای شده است، آنها که باید سخن گویند، خاموشند و آنان که باید لب فروبندند، دهانشان جز به افترا و اهانت گشوده نمی شود.  “ سکوت”، بر پرده ی هنر میهن اکران می شود و در لوای آن،  بر حکم شش سال حبس جعفر پناهی و محمد رسول اف، مهر تایید می خورد، گرده های مرضیه وفامهر، ضربه های تازیانه را انتظار می کشد، رامین پرچمی هم چنان بلا تکلیف و دربند است و هنرمندان مستند ساز، بی هیچ دلیل روشنی در اسارت به سر می برند.

در همین وانفساست که فرج الله سلحشور، “توبه ی نصوح” ش را از یاد می برد و برسینمایی که ماوای زنان سینما گر است، عنوان “فاحشه خانه” می زند.

او سفیر صلح سازمان ملل را “فاحشه بین المللی”  می خواند  و زنان هنرمند ایرانی را نیز شاگردان دنباله روی او. او چشمان خاکیش را برروی عشق، انسانیت و نوع دوستی زنی چون “ آنجلینا جولی” می بندد و نمادهای زنانگی او را جز با این برچسب زننده معنا نمی کند.

سلحشور،  انگشت اتهام خود را به سوی بازیگرانی دراز کرده است که رد پای اسطوره ای زن را در سینما می پویند. زنانی که همه ی مظاهر زنانگی را به جلوه در می آورند، آنهایی که  گاه مانند “گیلانه” در کسوت مادرند و مظهرآرامش و بخشش، گاه چون “زهرا سادات” اکسیر عشق اند، گاه با رخ نمودن در چهره ی “ دختری با کفشهای کتانی”،”تداعی” گر حسرتهای فروخورده ی  دختران نوجوان می شوند و گاه “پرستو” وار در جستجوی “ شبهای روشن” اند تا به “ زندگی با چشمان بسته” خاتمه دهند.

فرج الله سلحشور، فراموش کرده است، هنر و اسطوره را گریزی از حضور زن نیست و تلاش در جهت محو زن از عرصه ی هنر، مرگ  فرهنگی یک سرزمین را به دنبال می آورد.

درنهایت خروش همین زنان به تمام معنا “زن” است، که عقب نشینی او را رقم می زند و سبب می شود تا او از بندهای بیانیه ی پر اتهامش بکاهد، اتهاماتی که روح زنان سینماگر را خراشیده است. “لطفعلی خان” خوب می داند، که مجازات این افترا، بنابرهمان “کتاب آسمانی”، که ماخذ ساخت آثارش است، چیزی جز ضربه های شلاق نیست،  شاید شانه های “سمیه توحید لو”، “پیمان عارف”، “امین نیایی فر ” و “مرضیه وفامهر” باید تقاص گناهان امثال این هنرمند “ارزشی” را پس دهند.