اصطلاح “نسل سومی” را بسیار شنیدهایم و گاهی این اصطلاح از سوی نسل گذشته با تخفیف و تحقیر به کار میرود. گویا مفهوم نسل سوم را برای نخستینبار تاماس فریدمن، روزنامهنگار نیویورکتایمز پس از سفرش در سال 2002 به ایران در مقالهای به نام “موج سوم ایران” طرح کرد. “نسل در جمعیتشناسی به گروهی از افراد اطلاق میشود که مرحلهای از حیات را با یکدیگر آغاز کرده یا پایان بخشیدهاند. (درآمدی بر دایرهالمعارف علوم اجتماعی، باقر ساروخانی ص 107)
نسل اول آنهایی بودند که هویت اصلیشان با تجربه انقلاب شکل گرفت و نسل دوم تجربهی مشترکشان جنگ بود، اما نسل سوم تمام دوران کودکی و نوجوانیاش را پس از انقلاب اسلامی گذرانده است. این نسل هرچند خاطرهای از انقلاب و جنگ ندارد اما در عمل درگیر سیاستی بوده است که محصول تفکرات نسل اول و دوم بوده است. انقلاب اسلامی ِ مبتنی بر اسلام انقلابی سعی داشته است که شیوهی خاصی از اندیشه، رفتار و حتا سبک زندگی ِ خصوصی را بر این نسل تحمیل کند. اندیشهای مبتنی بر آرمانهای به باور خود اصیل و مقدس که هر اندیشه و سبک زندگی جز آن را مستحق سرکوب و پسزدن میدانست. نسل سوم در مواجهه با این اندیشههای اتوپیایی و ناکجاآبادی به دلیل دسترسی روزافزونش به وسایل ارتباط جمعی از قبیل ماهواره و اینترنت و تاثیرپذیریاش از فضای جهانی و فرآیند جهانیشدن به مبارزه با اتوریتههای تحمیلی پرداخت. این نسل پیش و بیش از اینکه دغدغهی سیاست داشته باشد-و همین امر مطعون نسل پیش از آنهاست-دغدغهی فردیت و سبک و شیوههای زندگی فردی خود را دارد. در این فرآیند جهانیشدن، نسل سوم خواستار آن است که بتواند آزادانه چه در فضای حقیقی و چه مجازی با جهان ارتباط بگیرد و بگوید و بشنود. با “دیگری”آشنا شود و”خود”رابه دیگران بشناساند و یکی از راههای موثر این ارتباطگیری اینترنت است. جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام توتالیتر وتمامتخواه، خواهان آن است که همان گونه که در فضای حقیقی تمامی منابر و معابر ومساجد و مقابر وحتی حریم خصوصی شهروندان را در کنترل قدرت خود دارد، فضای مجازی را نیز به سیطره ی خود در آورد و از اینرو با صرف هزینههای هنگفت از جیب مردم و منافع ملی و با استفاده از فیلترینگ سعی در ایجاد ممانعت در دسترسی مردم به اینترنت دارد. گردش آزاد اطلاعات پاشنهی آشیل نظامهای دیکتاتوری در جهان کنونیاست.
حسین رونقی ملکی یکی از جوانان این نسل است که با دانش وافر خود در زمینه ی اینترنت سعی در شکستن این انحصارگرایی ومانعتراشی حکومت در گردش آزادانه ی دانش و اطلاعات را داشت. او در 14 تیر ماه 1364 در ملکان تبریز به دنیا آمد و با امکانات ناچیز و با اتکا به ارادهی استوار خود-همان ارادهای که بیش از یکسال حبس انفرادی و انواع و اقسام شکنجه ها را تاب آورد و سر بر آستان ارباب قدرت بادآورده فرو نیاورد-به چنان دانشی در امور رایانه دست یافت که توانست فیلترینگ را بیمعنا سازد و دیگران بسیاری را نیز در لذت استفاده از اینترنت آزاد سهیم سازد. امروز او به این جرم زندانی است. حکم 15 ساله ی رونقی ملکی لکهی ننگی است بر دامان قوهی قضاییه نظام اسلامی. هر کجای جهان آزاد باشد جوانی چون حسین بر صدر مینشیند و قدر میبیند و افسوس که غداران قوهی غزا عدالت نمیشناسند، از همینرو است که جای تبهکار و بیگناه عوض شده است. آنکه هزینه های هنگفت میکند تا راه بر ارتباط آزاد شهروندان با یکدیگر و دیگران سد کند مجرم واقعی است و نه آنکه چون حسین رونقی خواهان گشایش این رابطه است. حسین و دیگران چون او نه دغدغه ی کسب قدرت دارند-هر چند این دغدغه فینفسه امر مذمومی نیست-ونه در بازی سیاست بزرگان دخیلاند. این نسل فارغ از دغدغهی انواع و اقسام ایدئولوژیهایی که قصد تحمیل خود بر دیگران دارند، میخواهد زندگی کند. میخواهد عشق بورزد، پوشش خود را خود انتخاب کند و مختار باشد که چه بگوید وبشنود و چه بنوشد و با چه کسانی معاشرت کند و مطالبهی این انتخاب ِ آزادنه است که نظام اسلامی آنرا برنمی تابد. جمع کثیری از افراد جامعهی امروز ایران را این نسل تشکیل میدهد. نسلی که شاید در نظر نسلهای پیشین بیآرمان باشد اما به واقع چنین نیست. آرمان این نسل زندگی است و حاضر نیست به خاطر هیچ باور به ظاهر مقدسی جان بدهد و جان دیگران را نیز بستاند. این نسل میخواهد سبک زندگی خود را انتخاب کند. میخواهد بدون مانع و فیلتر از یافتههای دیگران بیاموزد و یافتههای خود را به دیگران بیاموزاند و نمیخواهد بدون تامل به بافتههای پیشینیان سر تعظیم فرود آورد. حسین رونقی ملکی یکی از میلیونها انسان این نسل است جای او، و دیگرانی چون او محبس نیست. فیلترها را باز کنید.