یوال استاینیتز
اسرائیل عمیقا نسبت به مسیر جاری مذاکرات بر سر برنامه هستهای ایران نگران است. مذاکرات در مسیر غلطی است، خصوصا موضوع مرکزی آن، یعنی غنیسازی اورانیوم.
با اینکه ایران اخیرا لحن خود را تغییر داده اما تغییر چندانی نسبت به دوره احمدینژاد انجام نشده است. هر دوی این دولتها اصرار دارند که کشور اکثر ۹۴۰۰ سانتریفیوژ فعال خود و همچنین راکتور هستهای اراک را حفظ کند.
ایران لحن تند خود را تغییر داده و در مورد مسائلی که اهمیت کمتری دارد، مقداری انعطاف نشان داده است. اوباما باید پای حرف خود بایستد که عدم توافق با ایران بهتر از توافق بد با این کشور است.
اسرائیل همچنین نگران است که کمپین جاری علیه دولت اسلامی (داعش) به قیمت تلاشهای حیاتی علیه برنامه هستهای ایران تمام شود.
مبارزه با دولت اسلامی ضروری است و اسرائیل بدون شک از تلاشهای جهانی برای جلوگیری از تشکیل یک خلیفهگری جدید اسلامی در خاورمیانه حمایت میکند. اما مهمتر از آن این است که مانع از دستیابی جمهوری اسلامی به توانایی ساخت سلاح هستهای شوند.
بسیاری از متخصصان استدلال میکنند که چون توافق با ایران الزاما محدودیتهایی بر برنامه هستهای ایران اعمال خواهد کرد، دستیابی به هرگونه توافق بهتر از عدم توافق است؛ آن ها اشتباه میکنند.
چون ایران پیشاپیش به پیشرفت قابل توجهی در زمینه سلاح هستهای دست یافته است. توافقی که به ایران اجازه دهد فعالیتهای گذشته خود را ادامه دهد، تجربه کرهشمالی را در ذهن تداعی میکند که پس از توافق سال ۲۰۰۷ توانست سلاحهای هستهای متعددی بسازد. در چنین شرایطی چیزی نمیتواند مانع حاکمان ایران در دستیابی به اهداف خود شود.
دوم اینکه، توافق بد با ایران در مقابل هیچ به این کشور امتیاز میدهد. ایران در عوض کاهش اندک و موقت توانایی غنیسازی، میتواند در صورت برداشته شدن تحریمها، سالانه ۱۰۰ میلیارد دلار درآمد داشته باشد؛ برای فعالیتهای غنیسازی اورانیوم خود مشروعیت بدست آورد و به رغم سابقه قبلی در پنهانکاری این توانایی را خواهد داشت که هر وقت بخواهد به ساخت سلاح هستهای بپردازد.
سه عامل میتواند زمان لازم برای ایران به منظور تولید سلاح هستهای را تعیین کند: مقدار و کیفیت سانتریفیوژهایی که فعال باقی میماند؛ مقدار اورانیوم ۳.۵ درصدی که ایران اجازه انبار کردن آن را پیدا خواهد کرد و در آخر، سرنوشت سانتریفیوژهای باقی مانده و تجهیزات آنها. جامعه بینالمللی باید در مورد این سه موضع شفافیت کامل داشته باشد.
یک توافق بد راه را برای تکثیر سلاح هستهای هموار میکند و در منطقه بیثبات خاورمیانه مسابقه سلاح هستهای به راه میاندازد. کشورهای دیگر منطقه سعی خواهند کرد برنامه غنیسازی خود را به سرعت راه بیندازد و جامعه بینالمللی دیگر نمیتواند در مقابل آن بایستد و به این ترتیب خطر افتادن سلاح هستهای به دست اسلامگرایان افراطی بالا میرود.
در حال حاضر دو گزینه پیش روی مذاکرات است: یک توافق بد یا اینکه اصلا توافقی حاصل نشود. عدم تغییر در موضع مذاکرات ایران باعث میشود که هیچ شانسی برای دستیابی به یک توافق رضایتبخش تا مهلت ۲۴ نوامبر وجود نداشته باشد.
انتخاب عدم توافق، فشار زیادی بر ایران وارد خواهد کرد و در نتیجه ممکن است راه را برای یک توافق بهتر در آینده نزدیک هموار کند.
عدم دستیابی به توافق در این مرحله نباید به عنوان شکست قلمداد شود. حتی میتواند یک پیروزی باشد چون نشاندهنده پایبندی جامعه بینالمللی به اصول خود خواهد بود.
جنگ ۲۰۰۳ با عراق با هزینه سد کردن یک تهدید بزرگتر انجام شد: پروژه هستهای ایران که در آن زمان در مراحل جنینی قرار داشت. جامعه بینالمللی نباید در سال ۲۰۱۴ این اشتباه را تکرار کند.
منبع: نیویورک تایمز- 19 اکتبر