داستان تولد سرود ملی ایران؛ داستان یک تولد

نویسنده
یوسف محمدی

» بنام ایران

هشت دانشجوی ایرانی که در زمان احمدشاه در آلمان درس می‌خواندند در یک موقعیت عجیب ترانه «عمو سبزی‌فروش» را به عنوان سرود ملی به دانشگاه و امپراتور آلمان قالب کردند. دکتر جلال گنجی یکی از آن دانشجویان بود که در خاطرات خود می‌گوید:

«ما هشت دانشجوی ایرانی بودیم که در آلمان در عهد احمدشاه تحصیل می‌کردیم. روزی رئیس دانشگاه به ما اعلام کرد همه دانشجویان خارجی باید از مقابل امپراتور آلمان رژه بروند و سرود ملی کشور خودشان را بخوانند. ما بهانه آوردیم که عده‌مان کم است. گفت اهمیت ندارد. از برخی کشور‌ها فقط یک دانشجو در اینجا تحصیل می‌کند و‌ همان یک نفر، پرچم کشور خود را حمل خواهد کرد و سرود ملی خود را خواهد خواند.

چاره‌ای نداشتیم. همه ایرانی‌ها دور هم جمع شدیم و گفتیم ما که سرود ملی نداریم و اگر هم داریم، به‌ یاد نداریم. پس چه باید کرد؟ وقت هم نیست که از نیشابور و از پدرمان بپرسیم. به راستی عزا گرفته بودیم که مشکل را چگونه حل کنیم. یکی از دوستان گفت: این‌ها که فارسی نمی‌دانند. چطور است شعر و آهنگی را سر هم بکنیم و بخوانیم و بگوییم همین سرود ملی ماست؟ کسی نیست که سرود ملی ما را بداند و اعتراض کند.

اشعار مختلفی را که از سعدی و حافظ می‌دانستیم، با هم تبادل کردیم، اما این شعر‌ها آهنگین نبود و نمی‌شد به ‌صورت سرود خواند. بالاخره من گفتم: بچه‌ها، عمو سبزی‌فروش را همه بلدید؟ گفتند: آری. گفتم: هم آهنگین است و هم ساده و کوتاه. بچه‌ها گفتند: آخر عمو سبزی‌فروش که سرود نمی‌شود. گفتم: بچه‌ها گوش کنید! و خودم با صدای بلند و خیلی جدی شروع به خواندن کردم: «عمو سبزی‌فروش… بله. سبزی کم‌فروش… بله. سبزی خوب داری؟… بله» فریاد شادی از بچه‌ها برخاست و شروع به تمرین کردیم. بیشتر تکیه شعر روی کلمه «بله» بود که همه با صدای بم و زیر می‌خواندیم. همه شعر را نمی‌دانستیم. با توافق همدیگر، سرود ملی به این صورت تدوین شد:

عمو سبزی‌فروش!… بله/ سبزی کم‌فروش!… بله/ سبزی خوب داری؟… بله/ خیلی خوب داری؟… بله/ عمو سبزی‌فروش!… بله/ سیب کالک داری؟… بله/ زال‌زالک داری؟… بله/ سبزیت باریکه؟… بله/ شب‌هات تاریکه؟… بله/ عمو سبزی‌فروش!… بله…

این را چند بار تمرین کردیم. روز رژه با یونیفرم یک‌شکل و یکرنگ از مقابل امپراتور آلمان، عمو سبزی‌فروش‌خوانان رژه رفتیم. پشت سر ما دانشجویان ایرلندی در حرکت بودند. از بله گفتن ما به هیجان آمدند و بله را با ما هم‌صدا شدند، به‌طوری که صدای بله در استادیوم طنین‌انداز شد و امپراتور هم به ما ابراز تفقد فرمودند و داستان به‌ خیر گذشت.»

پس از افزایش سفرهای دیپلماتیک بین ایران و فرنگ ستان به خصوص در دوره ناصرالدین‌شاه، مسئله آداب دیپلماتیک اهمیت ویژه‌ای در دربار ایران پیدا کرد. از همان زمان نداشتن سرود ملی به عنوان کمبودی جدی در آیین‌های دیپلماتیک به چشم آمد و نتیجتاً ناصرالدین‌شاه در سال ۱۲۵۲ شمسی (۱۸۷۳ میلادی) به «موسیو لومر» فرانسوی دستور داد تا مارشی را برای اجرا در این‌گونه مراسم‌ها تهیه کند.

موسیو لومر یا آلفرد ژان باتیست لومر موسیقیدان نظامی فرانسوی بود که برای تدریس موسیقی در آن ایام به ایران آمده بود. او قطعه‌ای بی‌کلام به نام «سلام شاه» ساخت. طی سال‌های گذشته آن قطعه با ترانه‌ای از بیژن ترقی اجرا و به نام «نام جاوید وطن» شناخته می‌شود و در بین مردم از محبوبیت بالایی برخوردار است. در تیرماه‌‌ همان سال ۱۲۵۲ و در مهمانی ملکه ویکتوریا و در حضور ناصرالدین‌شاه این قطعه اجرا شد. این آهنگ تا زمان محمدعلی شاه به‌عنوان مارش رسمی و در مراسم‌های دیپلماتیک اجرا می‌شد و سپس در دوره‌ی احمدشاه تغییر کرد.

پس از درگذشت موسیو لومر و در دوران مشروطه سالار معزز که از شاگردان برجسته لومر بود و در روسیه پیش معروف‌ترین اساتید موسیقی آن کشور دوره دیده بود قطعه‌ای را به عنوان سرود ملی ایران نوشت که منسوخ شده است. حسینعلی ملاح پژوهشگر شهیر موسیقی ایران از این سرود با عنوان «سلام رسمی دولت علیۀ ایران» نام می‌برد و می‌نویسد: “آن را سالار معزز در جریان انقلاب مشروطیت ساخت و نت بخش پیانوی آن را در اروپا چاپ کرد” بعد به نقل از یادداشت‌های حسن رادمرد، فارغ‌التحصیل مدرسه‌ی موزیک و استاد هنرستان عالی موسیقی می‌نویسد: این سرود توسط سالار معزز برای کلیه‌ سازهای نظامی تنظیم شد و برای دولت‌هایی که انقلاب مشروطیت ایران را پذیرا شدند، ارسال گردید.

سرود ملی در دوران پهلوی

پس از آغاز حکومت رضاشاه، آتاتورک رهبر ترکیه از او برای سفری رسمی به ترکیه دعوت می‌کند و برای تنظیم تشریفات از دولت ایران می‌خواهد که نت سرود ملی ایران را به این کشور بفرستند. رضاشاه از شیخ‌الرئیس افسر، رئیس انجمن ادبی ایران می‌خواهد که سرود ملی ایران را تهیه کرده و برای او بفرستند و ستاد ارتش هم موظف می‌شود که موسیقی آن را تهیه کند. ستاد قطعه‌ای را که ستوان دوم داوود نجمی مقدم ساخته شده بود را آماده می‌کند و بر روی آن سه سرود «پرچم»، «سرود شاهنشاهی ایران» و «سرود ملی» با اشعار شیخ‌الرئیس افسر و عبدالرحمن پارسا تویسرکانی تنظیم می‌گردد. شاعر «سرود شاهنشاهی» و «سرود ملی» شیخ‌الرئیس افسر و شاعر سرود پرچم عبدالرحمن پارسا تویسرکانی هستند و هر سه سرود داری وزن و آهنگ یکسانی می‌باشند.

هرچند طی حکومت‌های مختلف بارها سرود ملی ایران عوض شد اما در طول ورود ایران به دوره مدرنیته، اقبال بیشتر مردم ایران به سرود «ای ایران» بود که هیچ‌گاه به‌عنوان سرود رسمی ایران شناخته نشد اما بسیاری از مردم آن را به‌عنوان نماد ایران می‌شناسند اگرچه طی سال‌های گذشته ترانه «نام جاوید وطن» هم به‌عنوان نماد همبستگی و به‌عنوان رقیبی جدی برای ترانه‌ای ایران شناخته‌شده است.