به نظر می رسد به تدریج اجماع نانوشته ای در میان جمع نیروهای تغییرخواه در حال شکل گیری است که محور آن به عقب راندن راست افراطی در انتخابات آتی از طریق تلاش برای شکست احمدی نژاد یا هر نامزد دیگری است که راست افراطی را نمایندگی کند.
عقب راندن راست افراطی از قوه مجریه می تواند هدف حداقلی همه نیروهای اصلاح طلب و متمایل به تغییر باشد. بیانیه جمعی از سازمان های سیاسی شامل جنبش مسلمانان مبارز، حزب ملت ایران، دفتر تحکیم وحدت، جاما، شورای فعالان ملی- مذهبی، جامعه زنان انقلاب اسلامی و نهضت آزادی ایران نمودی است از این رویکرد. در این اطلاعیه با تصریح بر اینکه به دلایل فراوان، انتخابات پیش رو کاملاً آزاد، رقابتی و عادلانه نخواهد بود، اما حتی در شرایط انتخابات نیمه آزاد، نیمه رقابتی و شبه عادلانه نیز مردم می توانند اراده خود را بر اقتدارگرایان تحمیل کنند، رویکردی واقع بینانه و نسبی به انتخابات پیش رو توصیه شده است. بیانیه مورد بحث با مروری سریع و گذرا بر عملکرد احمدی نژاد، فعالیت های آن را در زمینه نقض حقوق شهروندی و آزادی های قانونی، تشدید بحران های اقتصادی، قانون گریزی، تشدید فساد مالی اداری، تصمیم گیری های غیر کارشناسانه و هزینه زا و سیاست خارجی ناکارآمد مورد بحث قرار داده و در نهایت تأکید کرده که برای حفظ منافع و مصالح ملی و تمامیت ایران، راهی جز تلاش برای عقب راندن راست و دولت خود کامه، امنیتی و نظامی احمدی نژاد نیست. بی گمان امضا کنندگان این بیانیه بر این امر واقف بوده اند که علت وضع موجود فراتر از قدرت و عملکرد قوه مجریه بوده و هست و حضور اصلاح طلبان در قوه مجریه هم نمی تواند همه مشکلات موجود را سامان دهد، اما در عین حال آنان با جمع بندی از شرایط کنونی و ارزیابی توان نیروهای حافظ وضع موجود و نیروهای حامی تغییر، اهداف مرحله ای و تلاش برای تغییرات نسبی را در دستور کار خود قرار داده اند.اما این شرایط ناگزیر مانع آن نبوده تا صادر کنندگان بیانیه اصلاح طلبانی را که هم اکنون دو نامزد خود آقایان میر حسین موسوی و مهدی کروبی را در صحنه رقابت دارند مخاطب قرار ندهند و به آنان ضرورت جمع بندی گذشته و نقد عملکردشان را در دولت اصلاحات توصیه نکنند. تأکید بر پیگیری مطالبات مردم در زمینه دمکراسی، آزادی و حقوق بشر، ارائه برنامه در حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای کاهش نا برابری ها ی موجود و خصوصا تبعیض های قومیتی و جنسیتی، تاکید بر تقدم مصالح و منافع ملی نسبت به منافع گروهی و حزبی از مهمترین رئوس مورد اشاره خطاب به نیروهای حامی دو نامزد اصلاح طلب می باشد.
جمله کلیدی پایان بیانیه راهکار موثر در شرایط کنونی را پیش روی اصلاح طلبان قرار داده است: “تغییر شرایط باید به گونه ای باشد که بخش خاموش سال های گذشته انگیزه شرکت در انتخابات را پیدا کند، اصلاح طلبان می توانند با گذشتن از منافع گروهی و دامن نزدن به اختلافات گذشته رویکردی وحدت طلبانه داشته، در یک همکاری جمعی و دمکراتیک نهایتا یک نامزد را به مردم معرفی کنند.“
ادامه روند کنونی چشم انداز انتخاباتی دو قطبی را پیش رو می گشاید که در آن محافظه کاران و حامیان وضع موجود در یک سو و اصلاح طلبان و مدافعان تغییر وضع در سوی دیگر اردو خواهند داشت. صف محافظه کاران با مدیریت اقتدار گرایانه آن به سرعت همه امکانات را حول احمدی نژاد یا جانشین وی متمرکز و با بهره گیری از شرایط نا برابر تلاش خواهد کرد به صورتی موجه نامزد مورد نظر خود را از صندوق خارج کند، اما اردوی اصلاح طلبان ـ نه به لحاظ نظری و نه از جهت سازمانی ـ فاقد چنین تمرکزی نیست، به این ترتیب خطر تشتت آرا می تواند راه اصلاح طلبان را برای ورود به قوه مجریه سد کند. توافق اصلاح طلبان بر یک نامزد روند انتخابات را به سوی دو قطبی شدن تسریع خواهد کرد، شرایطی که بی شک منجر به حضور بخش قابل توجهی از نیمه خاموش جامعه خواهد شد زیرا در این صورت آنان از انگیزه کافی برای کنش جمعی کم ریسک علیه کسانی که آنها را از حقوق شهر مندی شان محروم کرده اند، برخوردار خواهند شد. در این میان هنوز نقش ویژه آقای خاتمی انکار ناپذیر است.دو نامزد اصلاح طلب نیز برای کسب آرا ی بیشتر بدنه اجتماعی اصلاح طلبان نیاز به حمایت و پشتیبانی خاتمی دارند. در این صورت شاید سرمایه اجتماعی خاتمی باز هم او را در موقعیت و بزنگاه تاریخی قرار داده تا این بار نه در موضع نامزد ریاست جمهوری بلکه در قامت رهبر یک جنبش اجتماعی اصلاح طلب نقش خود را ایفا کرده و راه اصلاحات را از طریق تلاش برای انتخاب نامزد واحد یا در نهایت تصریح مجدد بر حمایت از یک نامزد اصلاح طلب هموار کند.