امریکا اعلام کرده است که برای حمید ابوطالبی به عنوان سفیر جدید و نماینده دائم ایران در سازمان ملل ویزا صادر نخواهد کرد، جمهوری اسلامی این مساله را “نقض مقررات بینالمللی و قرارداد مابین سازمان ملل و دولت آمریکا” دانسته و سخنگوی وزارت خارجه اعلام کرده که ایران از امریکا به سازمان ملل شکایت خواهد کرد. حمید ابوطالبی، معاون سیاسی فعلی حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی است که به عنوان نماینده جمهوری اسلامی در سازمان ملل معرفی شده. امریکایی ها می گویند او در جریان گروگان گیری دیپلمات های ایرانی در سال ۵۸ در ایران نقش داشته، اما حمید ابوطالبی گفته تنها در سطح ترجمه در این جریان نقش داشته است.
با سعید لیلاز، روزنامه نگار و عضو حزب کارگزاران سازندگی که ازحامیان دولت حسن روحانی است در همین زمینه مصاحبه کرده ام. او، حمید ابوطالبی را ظریف دوم می داند و می گوید که او در حال حاضر بهترین دیپلمات ایرانی و مناسب ترین گزینه برای چنین پستی است. آقای لیلاز معتقد است که ماموریت حمید ابوطالبی بهتر شدن روابط ایران و امریکا و کاهش تنش ها در روابط دو کشور است و ارکان نظام روی او اجماع کرده اند.
امریکایی ها اعلام کرده اند به آقای ابوطالبی ویزا نخواهند داد. در شرایطی که سیاست خارجی دولت روحانی مبتنی بر تنش زدایی است چرا او با توجه به حساسیت هایی که در امریکا به خاطر گروگان گیری دیپلمات های امریکایی در ایران وجود دارد برای چنین پستی معرفی شده است؟
من با توجه به شناختی که در این یکی دو هفته از آقای ابوطالبی پیدا کردم خیلی خیلی متاسفم که چرا امریکایی ها وی را رد کردندو به هوشمندی آقای روحانی وهمین طور آقای ظریف احساس بهتری پیدا کردم. به دلیل اینکه آقای ابوطالبی اولا دیپلمات باسابقه ای است و ثانیا با سواد و ملاست و ثالثا افکار روشنی دارد. یعنی در صورتی که نماینده ایران در سازمان ملل شود دقیقا برخلاف آنچه که الان درباره ایشان ادعا می شود عمل خواهد کرد. حدس خود من این است که اصلا ماموریت آقای ابوطالبی، بهتر کردن روابط ایران و امریکا و یا حداقل کاهش تشنج است. از آنجایی که تا حد فهم من نماینده ایران در سازمان ملل همواره مورد تایید رهبری هم بوده یا می بایست می بوده، به نظر من جمهوری اسلامی رویکرد بسیار سازنده ای برای حل و فصل مسائل اش با ایالات متحده امریکا پیش گرفته. من به طور خلاصه می گویم آقای ابوطالبی یک ظریف دوم است و این اشتباه از سوی امریکایی ها دارد صورت می گیرد نه ایران.
گفتید ماموریت شان این است که عادی سازی بکنند در روابط ایران و امریکا؟
عرض کردم با توجه به شناختی که از ایشان دارم.
شما گفتید دو سه هفته است از آقای ابوطالبی شناخت پیدا کرده اید اما امریکایی ها شناخت شان از ایشان به زمان گروگان گیری برمیگردد و مساله گروگان گیری را علت عدم صدور ویزا برای آقای ابوطالبی عنوان می کنند.
نه امریکایی ها درگیر مسائل داخلی شان هستند وگرنه آقای ابوطالبی در امریکا کار کرده، در ایتالیا کار کرده، ظاهرا درایتالیا و در جاهای مختلفی بوده و آدم اهل نظری است. نظرات روشنی در زمینه روابط بین المللی و روابط با امریکا دارد. اینکه الان امریکایی ها گیر داده اند به آقای ابوطالبی و نه چند سال پیش که آنجا کار می کرده نشان دهنده این است که امریکایی ها خودشان مساله دارند. به هر حال من می گویم توپ توی زمین امریکایی هاست و ایران انتخاب بسیار هوشمندانه ای انجام داده. افکار عمومی امریکا را باید کمی درباره آقای ابوطالبی تصحیح کرد ولی آنها ظاهرا تصمیم شان را گرفته اند. یعنی مساله آقای ابوطالبی قربانی کشمکش های داخلی امریکایی هاست.
قبول دارید که گروگان گیری سال ۵۸ هنوز برای امریکایی ها حساسیت بالایی دارد و نسبت به کسانی که در هر سطحی به این گروگان گیری مربوط می شدند همچنان موضع و حساسیت بالایی دارند؟
حتما حساسیت دارند ولی مساله اینجا است که آقای ابوطالبی قبلا در امریکا بوده. یعنی اینکه کسی از دیوار رفته باشد بالا و الان بگوید من مخالف از دیوار بالا رفتن هستم و کسی که از دیوار بالا نرفته باشد ولی الان بگوید موافق از دیوار بالا رفتن هستم برای امریکایی ها تفاوتی ندارد؟ یعنی شما تایید می کنید که امریکایی ها یک نفر تندرو را که معتقد به تشنج در روابط بین ایران و امریکا است راحت تر بپذیرند تا یک نفر که در اشغال لانه جاسوسی نقشی نداشته بلکه به عنوان مترجم کار کرده. اگر باری روزن می تواند با عباس عبدی ملاقات و تعامل کند چرا امریکا با ابوطالبی نتواند بکند؟ اگر در روابط بین الملل این منافع است که ابدی است نه دوستان و دشمنان، این بهانه گیری که امریکا می کند باز علیه اصلاح طلبان تمام می شود. شگفتا که امریکایی ها هر وقت خواستند تکانی بخورند علیه اصلاح طلبان و به نفع محافظه کاران در ایران گام برداشتند و این حرکت شان هم کاملا به نفع محافظه کاران تمام خواهد شد.
حالا که امریکا کوتاه نیامده و رسما هم گفته اند ویزا صادر نخواهند کرد، ایران هم گفته گزینه دیگری معرفی نخواهد کرد مساله به چه صورتی خواهد بود؟
اگر آقای ابوطالبی برای رفتن به امریکا ویزا نگیرد اتفاق مهمی نمی افتد. یک مدت بالاخره ایران با کاردار ادامه می دهد. الان هم کاردارهاهستند و بعد از یک مدت نماینده جدیدی انتخاب خواهد شد. بالاخره درست است که حوزه نمایندگی در سازمان ملل برای همه کشورها مهم است و بیشتر دیپلمات هایی که در کشورشان، وزیر خارجه می شوند قبل از آن یا سفیر امریکا بوده اند یا سفیر سازمان ملل. در همه جای دنیا همین طور است. مثلا در روسیه سنت این است که کسی را که می خواهند وزیر خارجه کنند ابتدا می فرستند سازمان ملل. درست است که سازمان ملل مهم است اما بالاخره یک کاری می کنیم. اما نکته این جا است که ما فرصت خیلی خوبی را از اینکه یک دیپلمات حرفه ای و دیپلماتی که نقطه نظرات اش روشن است بفرستیم امریکا، از دست می دهیم. شما نگاه کنید شخص آقای ظریف در ۸ ماه گذشته چقدر کرده یعنی به نظر من جملاتی که آقای ظریف در فیس بوک اش نوشته در دیپلماسی ایران و تنش زدایی در روابط ایران و غرب از هر دیپلماسی ای قوی تر و برنده ترست. آقای ابوطالبی هم می تواند چنین عمل کند. کسانی که ما با آنها سر و کار داریم و از نزدیک آقای ابوطالبی را می شناسندتصویر خوب و روشنی از ایشان دارند. آقای ابوطالبی در واقع یک فرصت برای روابط ایران و امریکا بود، جدا از روابط ایران و سازمان ملل متحد.
فکر می کنید از نظر سیاسی و در عرصه دیپلماتیک برای عادی سازی روابط با یک کشور، درست است گزینه ای معرفی شود که از قبل حاشیه هایی پیرامون او و این کشور وجود دارد؟ یعنی از قبل دولت پیش بینی نکرده که امریکا اعتراض خواهد کرد یا قبول نخواهد کرد؟
این مساله اصلا اهمیت ژئوپولتیک ندارد و یک اهمیت سیاسی محدود دارد. ولی مهم این است که ما با قصد دهن کجی با امریکا این کار را نکردیم. آقای ابوطالبی بیش از ۳۰ سال است دیپلمات وزارت خارجه است، در پست های مهمی کار کرده، در امریکا کار کرده. قبل از این دعواها اگر چنین رزومه ای جلوی شما بگذارند و بگویند امریکا هم بوده، ویزا هم داشته و آنجا کار کرده، نمی گویید گزینه خیلی خوبی است؟ بنابراین به من حق بدهید بگویم که امریکایی ها دارند بهانه گیری می کنند. اینکه بگویند ایران عمدا این شخص را معرفی کرده که بخواهد تحریک آمیز عمل کند، ما می دانیم که آقای روحانی چنین رویکردی را در قبال غرب ندارد. اینکه مجموعه نظام در ایران بر سر آقای ابوطالبی به تفاهم رسیده بسیار پیام روشنی دارد.
چه پیامی؟ گفتید که آقای ماموریت ابوطالبی عادی سازی روابط ایران و امریکا است؟
به سمت تنش زدایی، اگر بخواهم اصطلاح دقیق تر را بگویم. جمهوری اسلامی به سمت کاهش تنش و تشنج در روابط بین الملل می رود. امریکا یگانه کشور جهان است که می تواند روی ایران اثر بگذارد. این موضوع ممکن است خیلی بدیهی باشد اما فوق العاده مهم است. در عین حال تنها کشوری است که می تواند به ایران آسیب بزند. تنها کشوری که می تواند ایران را تکان دهد وروی ایران اثر بگذارد. هیچ کشور دیگری به تنهایی در دنیا چنین قدرتی را ندارد. امریکا چنین قدرتی راجع به خیلی کشورها دارد ولی کشورهای زیادی هستند که از بیش از یک کشور تاثیر می گیرند. شما میدانید در اوکراین اگر روسیه اخم بکند اوکراین تب می کند. ولی درباره ایران وقتی که ما هم سازمان ملل برای مان مهم است هم رابطه ای با مهم ترین کشور جهان نداریم، بنابراین همواره می کوشیم بهترین دیپلمات مان را بفرستیم. شما سابقه ای از چنین دهن کجی در رادیکال ترین دولت ها هم ندیدید. همیشه ما کسانی را امریکا فرستادیم که بهترین دیپلمات های آن دولت بودند. حتی در دولت احمدی نژاد.
یعنی معتقدید آقای ابوطالبی بهترین دیپلماتی بوده که برای چنین پستی انتخاب شده؟
بله برای چنین پستی بهترین دیپلمات ما بوده با توجه به جمیع جهات. یعنی اولا تسلط ایشان به کار، ثانیا دانشی که دارد و ثالثا معتقد به کاهش تشنج در روابط ایران و امریکا است. مهم تر اینکه ایشان قبلا در نمایندگی ایران در سازمان ملل بوده و امریکا در موارد دیگر نشان داده که چنین سابقه و تاریخی برایش اهمیت چندانی ندارد. و اینکه ما چنین اراده ای نداشتیم و نداریم که بخواهیم با امریکایی ها در این مورد کل کل و آنها را تحریک کنیم به اینکه به ما چنین پاسخی بدهند. این کار وقتی در دولت احمدی نژاد نشد یعنی در هیچ دوره دیگری نخواهد شد. ابوطالبی محصول یک اجماع بسیار روشن، بین ارکان نظام در ایران است. امریکایی ها اشتباه کردند، عجله کردند و این عجله را کنگره راه انداخت. بالاخره آنها هم حمید رسایی دارند.