شرم و ترس، مانع مراجعه زنان به مراکز ترک

نیوشا صارمی
نیوشا صارمی

» در مصاحبه با یک مددکار و یک معتاد مطرح شد

وزیر کشور از افزایش ۲.۵ برابری آمار زنان معتاد تنها در یک سال و نیم خبر داد . رحمانی فضلی که در عین حال دبیر ستاد مبارزه با مواد مخدر است با اشاره به اینکه پیش از این ۵ درصد زنان ایرانی اعتیاد داشتند و هم‌اکنون این رقم به ۷.۵ درصد رسیده است این آمار را “زنگ خطر جدی” خواند.  پیش‌تر هم طه طاهری، قائم‌مقام دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر از تبدیل مصرف حشیش و کوکایین به سبکی از زندگی برای برخی از زنان و دختران تهرانی خبرداده و گفته بود زنان حتی در توزیع و ترانزیت مواد مخدر نیز حضور فعال دارند.

در چند سال اخیر همواره از افزایش آمار زنان معتاد به مواد مخدر سخن گفته شده، اما دلیل این رشد فزاینده چیست؟ لیلا ارشد، مددکار اجتماعی که سال‌ها در مراکز حمایتی از زنان معتاد فعالیت داشته و مدیرعامل نخستین مرکز گذری کاهش آسیب اعتیاد زنان هم هست، به “روز” می‌گوید: “مسائل زیادی می‌تواند عامل این باشد که زنان هم مثل مردان اعتیاد پیدا کنند. اما برنامه‌های حمایتی از زنان خیلی محدود تر از مردان است.”

این مددکار اجتماعی با انتقاد از تبعیضی که بین زنان و مردان معتاد گذاشته می‌شود می‌افزاید: “اقدمات درمانی اعتیاد برای زنان هم‌پای مردان پیشرفت نکرده. هنوز مساله اعتیاد زن، تابویی است که سدی برای راه درمان اعتیاد زن محسوب می‌شود و شرم آنها و ترس از خانواده‌ها، مانع مراجعه زنان به مراکز ترک اعتیاد است.”

او توضیح می‌دهد که به دلیل شرایط اجتماعی و فرهنگی‌ موجود در کشور، اعتیاد زنان تابو محسوب می‌شود و جامعه آن را بسیار ناپسندتر و غیر قابل قبول‌تر از اعتیاد مردان می‌داند، به این علت زنان به همین مراکز محدودی که وجود دارد هم کمتر مراجعه می‌کنند و کمتر حمایت می‌گیرند. به گفته این مددکار، امکان ایجاد حمایت‌های اجتماعی هم برای زنان کمتر است آن هم در حالیکه زنان معتاد نسبت به مردان معتاد با مشکلات بیشتری روبه رو هستند: “برخی مسئولان و مقامات بیشتر از مردم به مراکز حمایتی زنان انگ و برچسب می‌زنند و دلیلش هم تنها این است که گروه هدف گروه متفاوتی است و نیاز به حمایت و توجه بیشتری دارد.”

 

محدودیت‌ها، نشاط را از زنان دور کرده

“سه سال پیش به پیشنهاد برادرم قرار شد در ازای هر بار جابه جایی نیم کیلو تریاک 30 هزار تومان بگیرم. برادرم سال‌هاست که واسطه تریاک است.” این‌ را پروانه به “روز” می‌گوید و ادامه می‌دهد: “اوضاع مالی‌ام خراب بود. شوهرم، من و بچه کوچکم را گذاشته و رفته است. کجایش را نمی‌دانم. با سر قبول کردم. نمی‌دانم از کی وسوسه ناخنک زدن به تریاک در من شروع شد، یک بار از گوشه بسته‌ای که حمل می‌کردم اندازه یک عدس کندم و آنطور که قبلا دیده بودم با چایی نبات خوردم. خوشم آمد، آرام شده بودم. دیگر ول نکردم، هر بار کمی از بار بر می‌داشتم و می‌خوردم. برادرم فهمیده بود، او با «قُل‌قلی» می‌کشید، به من گفت کشیدن بهتر است، با خوردن معده‌ات درد می‌گیرد. من هم شروع کردم به کشیدن. اغلب با برادرم می‌کشیدم. یک روز مادرم ناغافل آمد خانه و من و محسن را موقع کشیدن دید، با او کاری نداشت اما من را خیلی زد، موهایم را می‌کشید و نفرین می‌کرد می‌گفت محسن مرد است، تریاک براش عیب و عار نیست تو زنی، رسوای عالم می‌شوی…”

پروانه بغضش را فرو می‌دهد: “آمدن من به خانه‌ مادرم قدغن شد، خانواده شوهرم قیدم را زدند، البته حدس بزنید چه کسی به آنها گفته بود تریاک می‌کشم، مادرم! دخترم امسال رفته سوم دبستان، به خدا از ترسم نمی‌توانم جا به جا کردن تریاک را ول کنم، می‌ترسم لنگ اجاره خانه بمانیم”.

پروانه یکی از هزاران زنی است که از طریق یک مرد به اعتیاد کشیده شده است؛ مساله‌ای که لیلا ارشد، مددکار اجتماعی هم آن را تایید می‌کند: “آن چیزی که تجربه سال‌ها به من نشان می‌دهد این است که اغلب زنان توسط غیر هم‌جنسانشان یعنی مردان معتاد می‌شوند.”

 ارشد معتقد است باید مراکز بیشتری برای حمایت از زنان معتاد تاسیس شود، چرا که اغلب مراکز ترک اعتیاد زنان فقط از زنانی حمایت می‌کنند که فاقد سرپناه هستند و در تجربه مصرف مواد، به گفته خودشان به آخر خط رسیده‌اند.

ارشد همچنین تاکید دارد: “اطلاع رسانی و حمایت کافی از زنان می‌تواند در کاهش تعداد زنان معتاد موثر باشد، در کنار اینها ایجاد نشاط بسیار اهمیت دارد. محدودیت‌های اجتماعی و فرهنگی که برای زنان وجود دارد نشاط و شادابی را از زنان دور می‌کند.”

این مددکار پرسابقه اجتماعی می‌گوید: “کوله بار جوانان در حال حاضر از ترس، خشم، اضطراب، قضاوت و فقر سنگین است. اگر این‌ها با نشاط، لذت، امکان گذراندن اوقات فراغت و خوشی جایگزین شود و همچنین در عین حال مهارت‌های اجتماعی و «نه» گفتن را یاد بگیرند و بیاموزند چطور مخالفت کنند به طور قطع به دامان اعتیاد نمی‌افتند.”

او در پاسخ به این سئوال که آیا از مراکز حامی زنان به اندازه کافی پشتیبانی می‌شود یا خیر، پاسخ می‌دهد: “به هیچ وجه، متاسفانه از سازمان‌هایی که در ارتباط با زنان فعالیت می‌کنند حمایت مورد نیاز، به موقع و کافی نمی‌شود. موسساتی که به زنان خدمت می کنند شرایط بسیار سخت‌تری از موسسات و مراکزی دارند که برای مردها فعالیت می‌کنند. برای اینکه موسساتی هم که به زنان خدمت می‌کنند هم انگ و برچسب و هم تبعیض را تجربه می‌کنند.”

لیلا ارشد همچنین تاکید می‌کند: “از نظر بسیاری از نهادهایی که کارهای عام‌المنفعه انجام می‌دهند وحتی از نگاه سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزها هم حمایت لازم از نهادهای حامی زنان وجود ندارد.”

 

لزوم آموزش مهارت‌های زندگی به جوانان

یکی از مهمترین علل افرایش شمار معتادان جوان عدم اطلاع رسانی کافی و به موقع است؛ این را لیلا ارشد، مددکاری که با روز گفت‌وگو می‌کند می‌گوید و ادامه می‌دهد: “واقعیت این است که آگاهی و اطلاعات جوانان از مواد مخدر و محرک صحیح، به موقع و به اندازه کافی نیست. به علت نبود آموزش در رسانه‌ها و ارائه اطلاعات درست در این زمینه، افراد به علت ارتباطات فردی اطلاعات غلطی را دریافت می‌کنند، به گونه‌ای که برخی از معتادان با این فرض که برخی از مواد مخدر و محرک اعتیاد‌آور نیست به سمت آنها می روند.”

او با اشاره به اینکه در قشر تحصیل‌کرده هم این کم‌اطلاعی مشاهده می‌شود،توضیح می‌دهد: “بسیاری از کسانی که یک موقعیت وپایگاه اجتماعی مناسبی دارند، مثلا دانشجو هستند و… هم اطلاعات کافی ندارند. مثلا برای اینکه کمتر بخوابند و بیشتر مطالعه کنند دچار سوء مصرف می‌شوند.”

به اعتقاد ارشد، مساله بعدی که جایش در آموزش‌ها خالی است، عدم آموزش مهارت‌های زندگی است: “بسیاری از جوانان ما مهارت‌های زندگی را نمی‌دانند و بنابراین در یک رابطه‌ای فردی تحت تاثیر قرار می‌گیرند و در حالی به سوء مصرف مواد مخدر و محرک و روان گردان ها روی می‌آورند که واقعا تبعات و عوابقش برایشان روشن نیست.”