حق سروش بر موافقان و مخالفان

محمد علی ابطحی ‏
محمد علی ابطحی ‏

دکتر سروش بی‌شک یکی از بزرگترین افرادی است که در طی سه دهه اخیر نظریه‌پردازی تاثیر گذار بوده است.

 نقدها و حمایت‌های مختلف و در بعضی موارد همراه با عناد و یا تعصب که نظریاتش در حوزه اندیشه ایران برانگیخت، نشانه‌ای از آن است که دکتر سروش یک واقعیت علمی دوران معاصر است. حتی اگر برخی دکتر سروش را مبدع نظریه علمی جدیدی ندانند اما نمی توانند منکر نقش بزرگش در طرح نظریات موجود در حوزه اندیشه ایران باشند.

بی‌شک حق مخالفان و موافقان اندیشه‌ی ایشان است که نظریات وی را در چارچوب اندیشه و عقلانیت و از موضع و پایگاه علمی مورد بحث قرار دهند و من هم در جایگاه تخصصی بررسی آن نظریات نیستم؛ اما این را باور دارم که ساحت اندیشه به هواداران و مخالفان اندیشمند نیاز دارد. فحاشی و اتهام و تعصب در حوزه اندیشه، کارساز نیست؛ چیزی که متاسفانه نظریات علمی دکتر سروش گرفتار آن شد.

 البته تمام این نکته، در حوزه دکتر سروش به عنوان یک اندیشمند مورد توجه من است وگرنه دکتر سروش سیاسی، با قواعد سیاسی طبعا روبرو میشود و از این حوزه مثل هر چهره سیاسی دیگر جداست .

اما چیز مهمتری که نمیتوان نقش دکتر سروش را در آن نادیده گرفت، و آن بخش پر اهمیت سروش نظریه پرداز است اینکه: دکتر سروش سوال را در درون جامعه اندیشه دینی برانگیخت. موفقیتهای بزرگ علمی همیشه بعد از طرح سئوال به وجود آمده است. تا سئوالی مطرح نشود و تا دغدغه ایجاد نگردد پاسخ و پرداختن به آن دغدغه هم به وجود نمی اید.

 نهضتی که در حوزه های علمیه و دانشگاه ها در علوم انسانی و فلسفه به وجود آمد و ذهن اندیشمندان موافق و مخالف را به این دغدغه دینی معطوف کرد، همه بعد از طرح سئوال و دغدغه ای بود که دکتر سروش حق اول را بر آن دارد.

در جامعه پس از انقلاب اسلامی ایران که دیانت در متن حکومت جا گرفت، بهترین فرصتی بود که این دغدغه به صورت طبیعی مطرح شود. حاکمیت دینی همیشه در تاریخ، مواجه با یک سری سئوالات و دغدغه هائی بوده که نمیشود ونمی شد به آن بی توجه بود.

اگر به آن بی توجهی می شد و پاسخی برای آن کندوکاو نمی شد سئوالات و ابهامات از بین نمی رفت و به صورت عقده های بی پاسخ در سطح اجتماعی ظهور و بروز می کرد. به این دلیل حتی حق دکتر سروش بر مخالفان علمی اش را نیز نمی شود انکار کرد. طرح نظرات علمی در خلاء و بدون توجه به پرسش ها و دغدغه های اجتماعی هیچوقت راهگشا نبوده است.

همچنانکه تفاوت اصلی شهید مطهری با دیگر اقرانش در این بود که به مسائلی پرداخت که سئوال و نیاز جامعه اش بود و باعث شد در حوزه دینی نظراتش ماندگار باشد. دکتر شریعتی هم از کسانی بود که به خوبی سئوال را به درون جامعه دینی و سنتی پرتاب میکرد و باعث توجه و انعطاف جامعه سنتی به آن نظریات شد. مخالفت یا موافقت با دیدگاه های طراحان سئوال و دغدغه و یا صواب و ناصواب بودن نظریات شان مرحله بعدی است.

به دکتر سروش و جامعه علمی، سالگرد تولدش را به خاطر حقی که بر موافقان و مخالفانش دارد تبریک می گویم.