وزارت کشور صدور پروانه سازمان غیردولتی انجمن عکاسان ایران را مشروط به حذف مریم زندی از ترکیب هیات مدیره دانست.
سیف الله صمدیان از اعضای هیات مدیره انجمن، گفت: “مهلت تحویلگرفتن مجوز فعالیت انجمن، رو به پایان بود؛ با این وجود، تا سهروز آخر هم صبر کردیم. در نهایت هم با موافقت خود خانم زندی و با شرمندگی کامل از تاریخ عکاسی ایران ناچار شدیم نام ایشان را از هیاتمدیره کنار بگذاریم و البته به شخص خانم زندی هم اعلام کردیم وقتی که مشکل شما حل شد، بار دیگر، عضو هیاتمدیره انجمن خواهید شد. این قول، مبنای قانونی داشت زیرا ایشان در مجمع عمومی انتخاب شده بود و جزو دارندگان آرای بالا بود”.
مریم زندی، د رنامه خود به حسن روحانی نوشت:
“با سلام گفتید که سپیده را می بینم و ما امید بستیم به سپیده برای این شب تاریک طولانی. میدانم که سرتان شلوغ است وهمه برای دادخواهی ظلم هایی که برآنهارفته سراغ شما آمده اند، حق دارید ولی…من هم به شعار تدبیر و امید شما رأی داده ام.
در طول سی و پنج سال کار عکاسی حرفه ای ام بعنوان تنها زن عکاس حرفه ای ایران که تمام جریانات انقلاب پنجاه و هفت را - در حدود دو سال- عکاسی کرده و به عنوان کسی که به تنهایی آرشیو منحصر به فردی از بزرگان و هنرمندان وتاثیرگذاران هنر وسیاست در این مرز و بوم تهیه کرده - که ادای دین من بوده به فرهنگ میهنم- نه تنها هرگز کمک و همراهی با من نشده بلکه در هرمقطع با مشکلات و موانع بسیار روبرو شده ام.
در تیر ماه سال هشتاد و هشت به جرم عکاسی در تظاهرات دستگیر شدم که البته بعد از بازجویی و انگشت نگاری وغیره، آزاد شدم.
درخردادماه سال هشتاد و نه نشان درجه یک هنر راکه قرار بود از دست رئیس دولت وقت بگیرم، دراعتراض به فشارها و شرایط بسیار بد عکاسان وعکاسی در جامعه، نگرفتم وطی نامه ای دلایل خود را ابراز کردم. ازآن تاریخ به شکلهای مختلف برای من محدودیت ایجاد شده است.
جناب آقای روحانی
من عکاسم، قاضی نیستم ! عکاسی برای من حرفه، هنر ووظیفه است.ایمان دارم که عکسهایم از وقایع اجتماعی ایران، اسنادی برای ملت ما و نسلهای آینده است و تاریخ قضاوت خواهد کرد که من تا چه اندازه به وظیفه ی فرهنگی خود عمل کرده ام. همانطور که در تاسوعا و عاشورای سال پنجا ه و هفت و تمام وقایع انقلاب در خیابان بودم و عکاسی میکردم (که عکس هایشسال هاست در محاق سانسور وزارت ارشاد قرار گرفته). همانطورکه در پیروزی شما در خرداد نود ودربین مردم بودم واز شادی آنها عکاسی می کردم، هراتفاقی که در میهن من بیفتد من موظف به ثبت آن هستم.
طی نامه شماره 309004 به تاریخ بیست و سوم خرداد نود و دو وزارت کشور، صدور پروانه تأسیس برای انجمن صنفی عکاسان ایران (تنها عکاسی فراگیر ایران) منوط به حذف ! منازهئیت مدیره انجمن شده است. انجمنی که من از موسسان آن بوده ام ودر اولین و تنها مجمع عمومی آن بالاترین تعداد رأی را داشته ام و حدود نه سال مسئولانه و مشتاقانه انرژی و وقتم رابه امید ارتقای جامعه و هنرعکاسی، درآن صرف کرده ام.
اکنون چون اعتراضات، دلایل و نامه نگاری های من به مسئولین، در این مدت به جایی نرسیده ومن بخاطر موقعیت انجمن عکاسان ایران، مجبور به استعفا هستم و حتی نمیدانم ازچه مرجعی و بخاطر چه جرمی قرار است مجازات واز حقوق اجتماعی خود محروم شوم، به آخرین امیدم یعنی نوشتن این نامه متوسل شدهام.
درطول سی و پنج سال عکاسی حرفه ای درکشورم مطمئن هستم که هرگز خلاف قانون کاری نکردهام. استدعا دارم دستور بفرمائید اگر من گناهی (جرمی) مرتکب شده ام آنرا مطرح ودر دادگاهی عادلانه ثابت کنند.این نامه به معنی آنست که امیدعدالت در دلهای ما زنده شده، پس ای عدالت به میهن غمگین من بتاب.
با احترام وتشکر مریم زندی