نمایش روز♦ تئاتر ایران

نویسنده

نمایش لبخند با شکوه آقای گیل در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه رفته است. این نمایش همکاری مجدد اکبر رادی و هادی مرزبان به عنوان نمایشنامه نویس و کارگردان محسوب می شود. نگاهی داریم به این نمایش.

marzeban1.jpg

روزگار سپری شده

کارگردان:هادی مرزبان- نویسنده:اکبر رادی- طراح صحنه:مجید میرفخرایی- موسیقی: سعید ذهنی- بازیگران: بهزاد فراهانی،سعید نیکپور،علی رامز،فرزانه کابلی و…

خلاصه داستان: این نمایش روایتگر فرو ریختن زندگی یک بورژوا به نام”علیقلی خان گیل” است که روزهای آخر زندگی خود را سپری می کند. علیقلی خان فرزندانی دارد که هر کدام براساس روحیاتی که دارند، در زندگی خود دچار مسائلی هستند. بعد از مرگ گیل اتفاقاتی می افتد که این سرآغاز داستان است.

هادی مرزبان به عنوان کارگردانی حرفه ای تقریبا سالی یک نمایش را روی صحنه می برد. او پیش از اجرای نمایش لبخند با شکوه آقای گیل قصد داشت نمایش دکتر نون را بر اساس داستانی از شهرام رحیمیان و نمایشنامه ای از حسین پاکدل کارگردانی کند. ایفاگر نقش دکتر نون هم مشخص شده بود و مرزبان برای تجسم بخشیدن به این نقش قصد داشت از جمشید مشایخی استفاده کند. اما اداره کل هنرهای نمایشی او را از اجرای این متن باز داشت و از وی خواست سریع کاری دیگر را جایگزین کند. مرزبان نیز به شیوه مالوف سراغ متنی از اکبر رادی رفت و نمایشنامه لبخند با شکوه آقای گیل را برگزید.

اکبر رادی و نمایشنامه هایش در تاریخ نمایشنامه نویسی معاصر نقشی به سزا برعهده دارد. او در این سال ها به درستی توانسته تصویری دقیق از بحران های اجتماعی سیاسی یکی دو قرن اخیر را ارائه دهد. البته در این نوشته ها با شدت و ضعف هایی روبه رو بوده است. اما عموما توانسته آثاری را ارئه دهد که تاثیری به یادماندنی در ذهن داشته باشد.

نمایش لبخند باشکوه آقای گیل به شدت مخاطب را یاد نمایشنامه جان گابریل بورگمن نوشته هنریک ایبسن می اندازد. در انجا هم ما به شکلی بطئی با زوال یک آدم رو به رو هستیم. اما در این نمایش زوال آقای گیل نه در پرده پوشی دراماتیک که با صدایی بلند فریاد می شود. شاید همین نکته سبب شده باشد که متن رادی از طراوت کارهای دیگرش کمی دورتر بیفتد.

اما مرزبان نیز در جایگاه کارگردان نکته زیادی به متن رادی نیفزوده است. ما در صحنه عموما با عناصر و شاخه هایی از داستان رو به رو هستیم که چندان کار آمد به نظر نمی رسند.


marzeban2.jpg

نمایش در عین حال که در بطن خود زندگی یک فئودال به زوال رسیده و سالخورده را باز می گوید سعی دارد به تم سرکشی و طغیان نیز بپردازد. اما تعدد شخصیت ها سبب شده آنگونه که باید به درون آنها نفوذ نکنیم. صحنه در بسیاری از لحظات نیز انباشته از بازیگر می شود و هریک از آنها می کوشند در دیده شدن بر دیگر بازیگر پیشی گرفته و گلیم خود را از اب بیرون بکشند. در این میان آنکه تقریبا موفق تر از سایرین به نظر می رسد سعید نیکپور است که نقش جمشید یکی از فرزندان گیل را بر عهده دارد. تم سرکشی مورد نظر رادی بیشتر در قالب این شخصیت نسج می یابد. او در عین حال که روابطی اصولی با پدرش دارد می کوشد در مقابل خواسته های نا متناسب وی به چالش بر خیزد.

آنهایی که نمایش های مرزبان را در سال های اخیر پی گرفته اند در می یابند مرزبان علاقه فراوانی در نزدیک شدن به نمایش های تلوزیونی دارد. شاید در چند سال اتخیر تنها اجرای نمایش شب روی سنگفرش خیس و تا حدودی نمایش ملودی شهر بارانی توانسته با این نگاه او همنشینی پیدا کرده و توانسته تصاویر مناسبی را از متن ارائه دهد. اما به دکور این نمایش دقت کنید ما با یک خانه دوبلکس مواجهیم که از منظر معنایی ارتباطی با روح نمایش پیدا نمی کند. اگر فقط آثار درام نویسان جهان را تورق کنیم در می یابیم که در دستو.ر صحنه ها مکان اهمیتی ویژه دارد. به طور مثال در در نمایش های ایبسن نمایشگر امکان فرار انسان مدرن از شرایط محصورشان است. در نمایشنامه های شکسپیر هم محل نمادی از جلوه گاه روحی شخصیت ها به شمار می آید. ما در نمایش لبخند با شکوه آقای گیل با 10 شخصیت رو به رو هستیم که شاید ده در موجود در صحنه نیز به نشانه این 10 شخصیت تعبیه شده باشد. 10 شخصیتی که سعی دارند از زیر سیطره پدر رهایی یابند. اما ایا در ها کارکردی چنین پیدا می کنند؟ اصولا معماری کار تا چه اندازه با فضای زمان داستان همخوانی دارد؟

نمایشنامه لبخند با شکوه آقای گیل می توانست شخصیت هایی کمتر داشته باشد تا تمرکز بیشتریی برای ورود به درونیات انها در اختیار مخاطب قرار می گرفت. یا حداقل هادی مرزبان می توانست کمی از کشدار بودن نمایش کاسته و با ریتمی تند تر به درونیات شخصیت ها در اجرا نزدیک شود. فراهانی دائم دادو بی داد می کند و همین سبب می شود به عنوان شخصیت اصلی نمایش که حتی نام او بر پیشانی کار است کمتر با وی به همذات پنداری بپردازیم.

نمایش لبخند با شکوه آقای گیل چندان نمایش امروز نیست و مرزبان با سرعت و عجله در اجرا آن را جایگزین دکتر نون کرده است.