تولد ضحاک در بستر کمونیسم

نویسنده
پیام رهنما

» نمایش

 

نگاهی به نمایش “… P2‎ “

 

از فرمانروایی ضحاک نهصد سال می‌گذرد. در این نمایش کاخ ضحاک و سال‌های پایانی حکومت او تصویر شده است. محل زندگی ضحاک به کشتارگاه انسان‌ها و تبعیدگاه پایانی بشریت تبدیل شده است. ابلیس که در روح و روان ضحاک خانه کرده، خوردن مغز دو جوان را به مارهای خوابیده بر دوش‌ او، سفارش کرده است تا عمر شاه بادوام باشد و بی‌گزند. در این پارکینگ بزرگ مبارزانی دربند اسارت هستند که به زندگی مکانیکی و خشن مدرن دچارند. آن‌ها از عشق و لذت زندگی محروم‌اند. تنها هدف زندگیشان که برای آن‌ها انتخاب شده است، تلاش برای آسایش حاکم جبار است. ضحاک از خوابی که مردمش را دربرگرفته به ستوه آمده است. انسان‌هایی که قدرت تفکر ندارند. مردمی که لب به اعتراض بازنمی‌کنند و ستم می‌کشند اما هیچ به مقابله برنمی‌خیزند. ضحاک “پارکینگ طبقه‌ی دو” از بی‌تفاوتی مردمان تحت سلطه‌اش و از سکوت‌شان در مقابل ظلمی که خود بر آن‌ها روا داشته، کلافه و خسته است. در این‌جا بر خلاف ضحاک شاهنامه، او خود به بی‌عدالتی‌ها و ظلم خویش آگاه است و می‌خواهد مردمش بر ستم او گواهی دهند اما این‌بار مردم به دادگری او شهادت می‌دهند!! ضحاک از قبول ستم‌هایش از طرف مردم و بی‌تفاوتی آن‌ها در تعجب است. هیچ کس با وجود خواسته‌ی خود پادشاه، حاضر نیست بر جایگاه او بنشیند و این بارگران را از گرده‌ی شاه بردارد. و در نهایت بر خلاف داستان اصلی، ظلم ظالم پایدار می‌ماند.

 رنگ زرد که به عنوان رنگ سازمانی و ملی مردم سرزمین ضحاک در این‌جاست، نشانه‌ای است از ترس، ناامیدی و بی‌ارادگی مردم. مردم مطیع و سازگار این سرزمین به شغل گردو شکستن مشغول‌اند. گردو نمادی استعاری از خود مردم است که پوسته‌ای سخت از مغز و درون‌مایه‌اش محافظت می‌کند. ضحاک از سکون مردمان‌اش خشمگین است و به همین علت است که از آنها کینه دارد. می‌داند آنها بی‌گناهند ولی نمی‌داند چرا به فکر چاره نیستند! این است که او را آشفته کرده است.

“P2…» در واقع نمایشی اجتماعی- سیاسی است که مخاطبان تئاتر، چه مخاطبان حرفه‌ای و چه عامه‌ی مخاطبان را، درگیر خود می‌کند. ظرفیت بالای نهفته در داستان‌های اساطیری ایرانی، باعث می‌شود نمایش‌های ساخته شده بر مبنای آن‌ها به آثاری جهان‌شمول تبدیل شوند و به نوعی معرف تئاتر ایران در سراسر جهان باشند. میرمنتظمی با استفاده از شیوه‌ای تازه و مدرن در اجرای این نمایش، داستان‌های غنی ادبیات کهن ایران را به اجرا درمی‌آورد و از طریق یادآوری فرهنگ اصیل و ایرانی نهفته در شاهنامه، نمایش را به اثری بین‌المللی و جاودانه تبدیل می‌کند. او در این‌باره می‌گوید: “شاهنامه فقط شاهکار ادبی نیست بلکه شاهکار دراماتیک است و همانطور که جهان نمایشنامه‌ی شکسپیر را به روز می‌کند برای فردوسی هم باید این اتفاق بیفتد. از این روست که قسمت‌هایی از نمایش مدرن شده است. از طرفی برای فهمیدن و شناختن هر پدیده‌ای تنها به دانستن آن نمی‌شود اکتفا کرد. تاریخ که مجموعه‌ای از تجربه‌های بشری است نه دانسته‌هایش، به ما می‌گوید تجربه کنید، مشق کنید تا مشی و روش خود را پیدا کنید. در این گروه همین کار را می‌کنیم، پشت به مولف بودن. ما مولف بودن را فدای مشق کردن و بازیگوشی خود در عرصه اجرا می‌کنیم و شاید مولفه‌ی ما همین بازی کودکانه باشد. از کشف آتش هم شروع نمی‌کنیم، سعی می‌کنیم با دقت به تجربه‌های دیگران در عرصه‌ی هنر نگاه کنیم و برای فهم دیده‌هایمان و فهم تجربه‌های اجرایی که در ذهن گروه است به مکان تمرین بیاییم، در نهایت بهتر است بگوییم روی ویژگی‌ای مثل متفاوت بودن هم اصراری نداریم، تمام سعی‌مان این است که در مقابل چشمانمان خود را بشکنیم یا به هم بریزیم و از خود موجودی متفاوت بسازیم، اما ادعایی بر متفاوت بودن و یا سد شکن برای تماشاگران در عرصه اجرا نداریم.”

نمایش رگه‌هایی از تفکرات کمونیسم را در خود دارد که پوشش یک‌رنگ و همسان بازیگران به آن اشاره دارد. این تفکر، با حکومت دیکتاتوری ضحاک همراه شده است. جان‌فدایانی در این سرزمین وجود دارند که برای نجات انسان‌های بی‌گناه حاضرند دست از جان خویش بشویند و خود را قربانی کنند. اما در واقع این تصوری است از فداکاری نه واقعیت آن و در آخر این مردم ساده و بی‌غل و غش ماجرا هستند که قربانی می‌شوند. فرم در این اثر به شیوه اکسپرسیونیستی اجرا می‌شود. لایه‌های فلسفی عمیق نهفته در دیالوگ‌ها، کار را قوی و پراستخوان کرده است. عناصر جانبی کار مثل لباس، دکور، نور و موسیقی هوشمندانه طراحی شده است به گونه‌ای که مخاطب در طول اثر خود را با شخصیت‌ها همراه می‌داند.

بخش‌هایی از نمایش با توجه به شرایط کنونی معاصر‌سازی شده است. دکتر در سرتاسر نمایش با موبایل خود مشغول است که در واقع کنایه‌ای است به سرگرمی این روزهای انسان‌ها که جایگزین زندگی واقعی، کار و ارتباطات انسانی شده است. به طوری که حتی در انتهای نمایش شورش را به زمانی دیگر موکول می‌کند و بی‌تفاوت به اتفاقات پیش آمده، هم‌چنان به بازی با گوشی موبایل خود مشغول است. درگیری انسان‌ها با کارهای روتین و تکراری و گاه حتی بی‌معنی، برای گذران زندگی بدون کوچک‌ترین شکایتی از شرایط حاکم، خبر از مکانیکی شدن آن‌ها و دوری از موجودیت زنده‌ی خویش است. ریتم تند نمایش در تعویض صحنه‌ها، به همراه موسیقی، علاوه بر همراهی خوب‌شان در حین اجرای کار، نشانی از زندگی ماشینی انسان‌های امروزی خارج از اراده‌ی آن‌هاست.

 

نمایش “…P2”

 

نویسنده: عباس جمالی، کارگردان: مرتضی میرمنتظمی، بازیگران: عباس جمالی، آزاده صمدی، احسان کرمی، حسین امیدی، فرزانه سهیلی، آیدا صادقی،، بیژن سراجی، محمد موذنی، رشید آقایی ومحمد الله دادی، تیام کریمایی، تهیه کنندگان: دپارتمان تئاتر پارت، محمد قدس، طراح صحنه: سیدمرتضی میرمنتظمی، طراح لباس: سیدمرتضی میرمنتظمی، شهرزاد شفیعی، طراح نور: رضا حیدری، طراحی و ساخت ماسک: ملینه مارکاریان، طراح پوستر: آرش طراقی، طراح بروشور: کارگاه سایه، مشاور طراحی صدا: آیدین الفت، طراح و انتخاب: موسیقی یزدان زنــد، سرپرست اجرا: وحید ملکی، دستیـار کارگـردان و برنامه ریــز: لیلا جعفـری، دستیار کارگردان: رضا درویش، منشی صحنه: مهسا سلیمان پور، مدیر صحنه: حامد سلطانی، دستیار صحنه: مهدی گلزار، محمد امین توکلیان پور، عکاس: مهدی آشنا، مشاور بازاریابی و تبلیغات: گروه مشاوره و بازاریابی پارت، مدیر روابط عمومی: سارا فرجی، طراحی و ساخت تیزر: کاوه مرحمتی، عکس پشت صحنه: لیلا جعفری، حامد سلطانی، دوخت لباس: ماهرخ سلیمانی پور، سرمایه گذار و مجری: طرح دپارتمان تئاتر پارت

نمایش “P2” تا ۲۲ مهرماه ۹۳ در سالن حافظ روی صحنه خواهد بود.