حالا التحریر در تصرف اسلامگراها

مهرانگیز کار
مهرانگیز کار

» گزارشی از قاهره – 1

امروز 29 جولای نخستین روز از ده روزی است که در قاهره خواهم بود تا شاید از نزدیک سیاحت کنم تحولات سیاست را که در میدان تحریر چندی است کلید خورده و امروز مردمی را میزبانی می کرد که به مناسبت آخرین جمعه ی پیش از حلول ماه رمضان گرد آمد ه بودند تا باری دیگر از آرزوهای سیاسی و اجتماعی خود بگویند. آمدند و گفتند، اما گفته ها و فضای امروز تحریر حال و هوای دیگری داشت.

 ذات این تظاهرات دینی- سیاسی بود. جمعیت بیشتر مذهبی بود تا سکولار و همین شکل ظاهری اشارتی بود بر آنچه در راه است. بر خلاف پیشگوئی های مفسرانی که تا کنون از آینده ی سیاسی مبتنی بر لیبرالیسم و سکولاریسم (جدائی دین از حکومت) در مصر گفته و نوشته اند، نماز این جمعه در میدان تحریر معنای تازه ای یافت وپیامهائی که برای دیگر نیروهای سیاسی مانند شورای عالی نظامیان و سکولارها و لیبرالهای فعال در عرصه سیاست مصر ارسال شد بیشتر به تفسیر مفسران حکومتی ایران و نظرات مدیران سیاسی جمهوری اسلامی ایران نزدیک بود تا به آن خوشبینی که در نظرات منتقدان حکومت ایران و جمعی از مفسران غربی از هر دسته و گروه موج می زند و در آمیخته است به این آرزو که گویا هر آنچه در تحولات سیاسی و اعتراضی منطقه می گذرد به شدت با تقاضا برای قانونی شدن احکام شریعت و تاسیس حکومت اسلامی در تعارض است.

دستکم امروز در میدان تحریر شعارهائی داده شد که از این تفاسیر خوش بینانه به دور بود.

شنیده شد که امروز جمعیت مذهبی از آرزوهای خود برای تاسیس یک دولت اسلامی سخن گفت. از درخواست خود برای قانونی شدن احکام شریعت پرده برداشت. تظاهرات مردانه بود با حضور کمرنگ زنانی که حجاب سفت و سخت شان خبر از ماجراهای تازه ای می داد که پیش روی آزادیخواهان این کشور است. مردان وابسته به احزاب و دستجات مذهبی بخصوص سلفی ها که در مطبوعات مصر آنها را مرتبط با وهابیون عربستان سعودی می دانند، تحولات سیاسی مصر را به راه تازه ای می بردند. سخنران ها بسیار سنجیده حرف می زدند و در همان حال که بر آزادی ( حریت ) تاکید داشتند اضافه می کردند “ الا و مادام که با احکام شریعت در تضاد نباشد “. لیبرالیزم را یکسره نفی نمی کردند، اما به ضروت وقت همان اما و اگرها را که ما ایرانیان 33 سالی است با آن در چالش به سرمی بریم بر لیبرالیسم بار می کردند. لیبرالیسم را مثل جواهری در قفسی بلورین حبس کرده بودند و رهبران تظاهرات اعتراضی که امروز رهبران دینی بودند قفس را به تماشا می گذاشتند و مردم را به ورود به این قفس دعوت می کردند.

 نمی دانیم فردا چه می شود و انبوه مصری های طرفدار دموکراسی با مفهوم غیر دینی چگونه واکنشی خواهند داشت. نمی دانیم زنان مصری که در چند ماه اخیر سیاست های اعتراضی را در مصر با خواست دموکراسی و حقوق بشر ودریافت سهم خود برای مشارکت در امور پر هیجان ساخته بودند چه خواهند کرد و آیا وقتی و حوصله ای و امیدی دارند تا تاریخچه حقوق زن در حکومت بر آمده از انقلاب اسلامی ایران را ورق بزنند؟

 

پیام روشن امروز

 میدان تحریر امروز با جمعیت چند هزار نفری با ملت مصربه روشنی حرف می زد وبا آنها اتمام حجت می کرد. از امروز ببعد هر آنچه اتفاق بیافتد بر آمده از نقش مردمی است که در نماز آخرین جمعه پیش از رمضان حاضر نبودند. اندک زنانی که در حواشی تظاهرات امروز دیده شدند با حجاب اغراق آمیز ( عبا و روبنده ) از لازم الاجرا شدن احکام شریعت که چارچوب محدود ی است از حقوق اسلامی و غیر قابل انطباق است با مطالبات امروز اکثریت مسلمانان جهان با خبرنگاران حرف می زدند واز مزایای آن برای زنان بر می شمردند. گوئی همه این صحنه ها و گفته ها را در جائی که مصر نبود و بلکه زادگاهم بود بار ها و بارها خواب دیده بودم. مصری ها نیز پشت سر کابوس سیاسی بسیار دارند، ولی این یکی اگر مجال ظهور پیدا کند چیز دیگری است و به سادگی نمی شود با بیرون انداختن یک حسنی مبارک، چرخ سیاست را در مسیر دیگری رهنمون شد. ما شاهد بوده ایم که با بیرون راندن شاه زندگی ایرانیان بهبود نیافت.

 این سرنوشت اگر آنگونه که امروزدر میدان تحریر تجلی یافت در آینده رقم بخورد همان است که در بر گیرنده ی انواع اختناق برای مردم ستم کشیده ی مصر است که با نام اسلام به آن مشروعیت می بخشند و جامعه را پر تنش می کنند، بر تضادهای اجتماعی می افزایند و جوانها را در عنفوان جوانی به وادی پیری و نومیدی می کشانند. در خطر قرار گرفتن و سرانجام آواره شدن آزادیخواهان مصری که نخستین سرنشینان کشتی میدان تحریردر کناره تمدن رود نیل بودند در پی آن می آید.

به غروب این روز که نزدیک شدیم، نسیم سیاسی دیگری وزیدن گرفت. برخلاف سنت تظاهرات درمیدان تحریر، تظاهرکنندگان دسته دسته میدان را ترک می کنند. آنجا نمی مانند. اما شنیده می شود که دیگر نیروهای سیاسی که پیامهای رهبران دینی را شنیده اند دارند به سوی میدان تحریر روانه می شوند و شاید قصد دارند همان جا بیتوته کنند. این چالش که تازگی دارد شکلهای سیاستگزاری در میدان تحریر را رنگ دیگری می زند. بهار عرب توفانها پیش رو دارد. برخی مفسران از هم اکنون موضوع را همان گونه تحلیل می کنند که با آن آشنا هستیم. امروز از تحلیلگران غربی چندین بار شنیده ام که اخوان المسلمین میانه روهای مسلمان هستند و برای دموکراسی که خواست همه ی نیروهای سیاسی است خطری محسوب نمی شوند. این تحلیلگران سلفی ها (دستجات رادیکال مسلمان سنی) را خطرناک می دانند واز آنرو که آنها در مصر پایگاههای نیرومندی ندارند، از هرگونه ابراز نگرانی سر باز می زنند. از نزدیک و چهره به چهره، شنونده ی ساده انگاری این تحلیلگران کم تجربه شده ام و نمی دانم با آن خروار خروار تجربه های تلخ که از این تحلیل ها در سینه انباشته ام چه کنم؟

 تحلیلگران نسل عوض کرده اند. آنها به نسلهای ما که با امید به معجزه ی میانه رو ها در ایران زیسته ایم و ثمری نیافته ایم تعلق ندارند. به تجربه های ما اعتنا ندارند. فیس بوک و تویتر ابزار کارشان است و یقین دارند با این ابزار که در اختیار نسلهای جوان است می توان حاضران امروز در میدان تحریر را به دموکراسی، حقوق برابر زنان و غیر مسلمانان، تعهدات حقوق بشری و بین المللی ناگزیر ساخت، آن هم در شرایطی که نرخ بیسوادی در این جوامع بالاست و مردسالاری (رجولیت و ریاست چسبیده به آن) بیداد می کند.

در هرحال تا غروب آخرین جمعه ی پیش از حلول ماه رمضان، میدان تحریر حرف آخر را زده است. امروز یکدست در تصرف رهبران مذهبی بود که دیگر نیروها را از تفرقه و چند گونگی در اندیشه سیاسی که با احکام شریعت در تعارض است بر حذر می داشتند و آنان را به “ اتحاد ” فرا می خواندند. شاید مصری ها بار سیاسی این کلمه ی ساده و خوش آمدنی را که بوی آشتی و دوستی می دهد به اندازه ی ما ایرانی ها نمی شناسند و نمی دانند درون پوسته ی زیبای آن، نکبت تک صدائی و انحصار طلبی نهفته است. ما که می دانیم چه کمکی از دستمان ساخته است تا تجربه های خود را با دوستداران بهار عرب در میان بگذاریم و با آنها تجربه مبادله کنیم. جهان آنقدر ها که شایع است باز نیست و توانائی های ما حتی در آوارگی برای مبادله ی تجربه ها بسی محدود است و هریک درگیر اولین نیازهای زندگی شخصی خود شده ایم.

تاریخ تکرار می شود با همان خوش باوری ها ی نسلهای جوانی که 33 سال پیش در ایران بسیار به خطا رفته و اکنون سالخورده شده اند. اینک همان خطاها به صورتهای تازه ای خود را در زندگی نسلهای جوان باز سازی می کند. فردا روز دیگری است و شاید فیس بوک و تویتر بتوانند از دلهره های شامگاه 29 جولای که بر من و دیگر شهود این چرخش تاریخی چیره شده است بکاهند. ولی راست بگویم آن قدر که به حضور بی وقفه ی نیروهای لیبرال و سکولار به صورت واقعی و ملموس در حیات سیاسی مصر امید بسته ام، از فضای مجازی، امید اعجاز ندارم. مگر آنکه این دو فضا، واقعی و مجازی بتوانند با یکدیگر هم وزن بشوند.

فردا روز دیگری است و پس فردا مردم در کشورهای با اکثریت مسلمان چنان از گرسنگی و تشنگی درروزهای طولانی ماه رمضان بی رمق می شوند که بعید می دانم زیر آفتاب تند و کشنده ی قاهره و میدان تحریر بتوانند تشنه و گرسنه سیاستگزاری کنند. مشاوران گروههای مذهبی هر که هستند، در تاسیس استبداد دینی به بهانه ی حریت و آزادی کهنه کارند و دانسته اند اگر نیروهای مذهبی در آخرین جمعه ی پیش از ماه رمضان در تحریر خودنمائی کنند، دستکم تا عید فطر که خوردن و آشامیدن در میدان تحریر ممکن می شود، لیبرالها و سکولارها نمی توانند با آنان هماوردی کنند. اگر آن نیروهای بازی خورده که از امروز ببعد با رهبران مذهبی بسیار حرف دارند روزه خواری کنند و شعار بدهند، بازی را بکلی می بازند و به کفر و الحاد متهم می شوند، اگرهم با زبان روزه زیر آفتاب جولای قاهره با هدف خنثی سازی تحرکات امروز در میدان تحریر جمع بشوند که از حال می روند ومی میرند و کاری از پیش نمی برند.

فردا البته روز دیگری است و نمی شود پیامدهای حلول ماه رمضان را بیش از این پیش بینی کرد. فقط عجالتا می توان به مشاوران سامان دادن تظاهرات امروز رهبران دینی مصر دست مریزاد گفت که دست شیطان رجیم را از پشت بسته اند. امید از دست ندهیم که با وجود دراز دستی های این شیطان، فردا روز دیگری است و طلوع و غروب دیگری دارد.