پرونده
گفت و گو با مرجان فرساد خواننده آهنگ “پرتقال من”
خواننده “پرتقال” گلشیفته نیست
در فضای مجازی ترانهای با نامِ “پرتقالِ من” با استقبالِ فراوانِ کاربران رو به رو شد ، به طوری که بارها آن را به اشتراک گذاشتند. کسانی فقط میدانستند که خوانندهی این ترانه “مرجان” نام دارد، عدهای فکر میکردند که بازخوانیِ یک ترانهی قدیمیست و گروهی هم گمان بردندکه گلشیفته فراهانی خوانندهی این اثر است.
حالا همه می دانند خواننده و سازندهی این ترانه مرجانِ فرساد است که بیشتر خود را یک انیماتور میداند .برای آشنایی بیشتر با این هنرمند می توانید به این وبلاگ سری بزنید و گفت وگوی “هنر روز ” رابا اوبخوانید.
هر مصاحبه ای با معرفی شروع می شود.
خیلی مختصر: شروع کار و تحصیلاتم در زمینهی گرافیک و تصویرسازی است. وقتی در ایران بودم کار انیمیشن را شروع کردم و بعد چند سال به کانادا آمدم برای تحصیل در رشتهی فیلم-انیمیشن و در حال حاضر در منترآل زندگی میکنم.
خودتان را در اصل یک موسیقیدان میدانید یا یک انیماتور؟
خودم را بیشتر انیماتور میدانم چون در این زمینه درس خواندم و تجربهی کاری زیادی در انیمیشن دارم. از موزیک فقط در حدی میدانم که در تنهایی خودم بنشینم و احساساتم را تبدیل به ترانه و موسیقی کنم و از این طریق شاید فقط خودم را آرام سازم. البته به نظرم فرمهای مختلف هنری همگی وجوه مشابهی دارند و فکر میکنم کسی که در زمینه هنر فعالیت میکند کم و بیش بقیهی فرمهای هنری را هم درک میکند . عدهی زیادی از دوستان من موسیقیدان هستند و شاید من به خاطر این به موسیقی گرایش پیدا کردم و سعی کردم از آنها یاد بگیرم. ولی نه! خودم را در حد موسیقیدان و یا خواننده نمیدانم.
و داستان پرتقالِ من؟
پرتقال من یکی از آهنگهای قدیمی هست که من حدود ۶ سال پیش نوشتم و فقط برای خودم و چند نفر از دوستانم خواندم. برایم خیلی شخصی بود و قصد انتشارش را نداشتم. یک روز که با دو تا از دوستانِ عزیزم “امید نعمتی و حسام محمدیان” بودیم برای سرگرمی با یک گیتار الکتریک که یک سیم هم نداشت با هم زدیم و خواندیم و ضبطش کردیم و فردا شبش امید فایل آهنگ را برایم فرستاد و گویا بین چند نفر از دوستان پخش شد. این اهنگ و چند آهنگ دیگر مدت زیادی روی صفحهی فیس بوکم بودند ولی عدهی کمی توجه کرده بودند.
از حجم بعدی مخاطبینِ این آهنگ متعجب نشدید؟
خیلی متعجب شدم. یک روز رفتم تا اینترنتم را چک کنم و از حجم ایمیل و پیغام فیس بوکی وحشت کردم چون نمیدانستم داستان از چه قرار است. بعد که آرام آرام متوجه شدم خیلی خوشحال شدم ولی خیلی عجیب بود که بعد سالها از این آهنگ استقبال شد. هنوزم از برخورد آدمها در این مورد متعجب میشوم.
و حالا رسیدید به آلبومِ قصههای باد و باران.
این آلبوم مجموعهی ۵ آهنگ قدیمی و ۳ آهنگ جدید هست که ترانهها و آهنگها از من بوده و تنظیم و تهیه کنندگی آهنگها را دوستم سام وفایی انجام داده. ما حدودا مدت دو سال است که مشغول هستیم و امیدواریم آلبوم حد اکثر تا دو ماه دیگر آماده پخش باشد. در راستای تولید این آلبوم مشکلات زیادی وجود داشت که یکی از بزرگترین آنها دسترسی نداشتن به نوازندهی ایرانی در منترآل بود که کار را برای هر دوی ما سختتر و طولانیترکرد و شاید تاثیر مستقیمی روی حس و حال کار گذاشته باشد. به هر حال امیدوارم کسانی که دوست دارند این آلبوم را بشنوند از کارها خوششان بیاید.
آیا حوادث اجتماعی و سیاسی در تولیدات شما تاثیر دارد؟
همهی این آهنگها درونی و احساسی هستند و من خواستم که حسهای دلتنگی وعاشقانه و کودکانهام را بیان کنم و به نظرم ربطی به مسائل اجتماعی یا سیاسی ندارند. در فیلمهایم بیشتر به مسائل اجتماعی میپردازم ولی به مطرح کردن سیاست در کارهام علاقهای ندارم.
می رسیم به فعالیتهایتان در حوزهی انیمیشن.
انیمیشن را حدوداَ ۱۴ سال پیش آغاز کردم و چند فیلم کوتاه ساختم که چندتایشان پروژههای دانشگاهی بودند. فیلم اولم مولی به نظرم هنوز موفقترین فیلمم هست که در چندین جشنواره شرکت کرد و جایزه گرفت. بعد از مولی فیلمهایم پروژههای دانشگاهی و تجربی بودند که در زمان محدود (حدوداَ دو ماه) ساخته شدند و پروژه نهاییام فیلم گلبهار که حدوداَ در ۶ ماه تولید شد که قرار بود فیلم بلندتری باشد ولی در همین حد هم از نتیجهی کار راضی هستم. در این بین در شرکتهای انیمیشن ایرانی و کانادایی هم به عنوان کاراکتر انیماتور یا موشن گرافیست فعالیت داشتم. در ذهن خودم هنوز فعالیت حرفهایم شروع نشده و تاکنون مشغول تجربه کردن بودهام. در حال حاضر مشغول نوشتن چند سناریوی جدید هستم که یکی از آنها کار کودک هست. امیدوارم یک روز به این آرزوی دیرینهی خودم که ساختن فیلم برای کودکان است برسم.
اثری دارید به نامِ “ماندگار”؟
ماندگار یک پروژهی خیلی کوتاه بود که برای سال دوم دانشگاه کار کردم . زمانم خیلی کم بود و بیشتر داشتم یک تکنیکهایی را تجربه میکردم. داستان فیلم هم یکی از خوابهایم بود. خوابها خیلی سمبولیک هستند و خیلی وقتها با دقت به خوابهایم خودم را بهتر میشناسم و در فیلمهایم از آنها ایده میگیرم.
پس از انتشار آلبوم آیا تصمیمی برای تور و کنسرت دارید؟
خیلی خجالتیام و دوست ندارم مرکز توجه باشم ولی شاید به چند اجرای کوچک برای دوستانی که آهنگهایم را گوش میدهند فکر کنم. ولی در کل از صحنه میترسم و ترجیح می دهم که تنهایی در اتاقم بخوانم.
حرفِ آخر؟
حرف آخر اینکه من حتی از این مصاحبه هم تعجب میکنم و ممنون که فرصتی دادید تا در مورد کارهایم توضیح بدهم.