سایت انجمن فارین پالیسی [سیاست خارجی] که از نیویورک منتشر می شود در آخرین شماره خود با چند روزنامه نگار زن ایرانی مصاحبه هائی انجام داده و به معرفی آن ها و فعالیت هایشان پرداخته است.
مصاحبه ای که در ادامه می آید رضا اخلاقی با لیزا دفتری، روزنامه نگاری مستقل در ایالات متحده انجام داده است.
کجا به دنیا آمدید؟ درباره پس زمینه خانوادگی تان بگویید.
متولد و بزرگ شده شهر پاراموس، در حومه نیویورک هستم. از والدینی ایرانی که خاطرات خوبی از ایران پیش از انقلاب داشتند و متعهد بودند تا بچه های خود را با آگاهی از تاریخ، فرهنگ و زبان ایرانی بزرگ کنند. آن ها مکررا تصاویری زنده از ایران را به گونه ای خلق می کردند که من بتوانم ترکیب رنگارنگ خاتم کاری های اصفهان را بببینم و بوی ذرت های بلال دست فروش های تهرانی را استشمام کنم. این ها مکالمات میز شام ما بود. نوستالژی غریبی از آنچه هیچگاه ندیده و تجربه نکرده بودم را در من می کاشت.
کجا درس خواندید؟
مدرک مقدماتی ام را در رشته مطالعات خاورمیانه، زبان اسپانیایی و فن بیان از دانشگاه راتگرز اخذ کردم. در آن زمان نمی دانستم چطور می خواهم بقیه زندگی بزرگسالی را سپری کنم. از خیلی چیزها لذت می بردم و به خاطر والدینی که پشتیبانم بودند، به خودم اجازه دادم تا کمی عمیق تر باشم.به طور داوطلبانه تکنسین اورژانس پزشکی در آمبولانس شدم.در یک دفتر حقوقی در مرکز لینکلن کار کردم، دوره آمادگی دانشگاهی ESL و LSAT را تدریس کردم، و در حرفه مد مشغول به کار بودم در شرایطی که همزمان در حال تکمیل سه رشته کاملا متفاوت بودم که هیچ کدام مرا به سوی حرفه ای رهنمون نمی کرد. عاقبت فهمیدم که عشق من در روزنامه نگاری است. یا به طور خاص در پژوهش، مطالعه و ارائه موضوعات خاص. و اگر به طور خاص تر بخواهم بگویم، در بیان داستان بشر. بعد به آن سوی کشور رفتم و در دانشگده روزنامه نگاری دانشگاه آننبرگ در جنوب کالیفرنیا مشغول به تحصیل شدم.
چطور وارد حرفه روزنامه نگاری شدید؟ چه حوزه هایی را پوشش می دهید؟
به ندرت فرصت پیدا می شود تا لحظات خاصی را به یاد آورم که مرا به سوی گرفتن تصمیم نهایی برای تحصیل در روزنامه نگاری و تمرکز بر روی مبارزه با تروریسم سوق داد. در حالی که همیشه اشتیاق به نوشتن و سخنرانی داشتم هیچ وقت تصور نمی کردم روزنامه نگاری حرفه من شود. یک ماه بعد از حادثه یازده سپتامبر داشتم داوطلبان ورودی دانشکده حقوق را امتحان می کردم، یک کوچه دور تر از نقطه صفر، محل برج های دوقلوی نیویورک، که هنوز بسته بود. شب پیش را در هتلی در همان اطراف به صبح رسانده بودم. با هتل که تسویه حساب می کردم فهمیدم من تنها غیر نظامی حاضر در انجا بوده ام. همه مهمانان هتل پلیس، کاراگاه، ماموران اف بی آی بودند که از اقصی نقاط ایالات متحده آمده بودند تا پیامدهای فاجعه یازده سپتامبر را بررسی کنند. آن شب به تنها چیزی که فکر نمی کردم آزمون فردا صبح بود. حتی اگر می خواستم فراموش کنم بوی اجساد و آوار سوخته که در فضا پیچیده بود آن را به یاد می آورد. تمام غروب تا شب را در لابی هتل ماندم و با میهمانان صحبت کردم، از تجربیاتشان سوال می کردم و چیزهایی که دیده بودند. با توجه به اینکه دیروقت بود باید می رفتم می خوابیدم اما اسیر آن داستان ها شده بودم. من آنجا بودم، یازدهم اکتبر، در شعاع نزدیکی از “نقطه صفر”. شخصا می دانستم که فرصتی تاریخی برای من به وجود آمده و باید زمان را برگردانم. فقط نمی دانستم چطور باید آن را انجام دهم.
به نظر شما این موضوع که یک زن ایرانی هستید، چقدر در حرفه شما نقش ایفا کرده است؟
به عنوان یک زن ایرانی که در ایالات متحده زندگی می کند، من دائما نسبت به آزادی ها و فرصت هایی مضاعفی که در اختیار من قرار دارد آگاه بوده ام، خوشبخت بوده ام که از خانواده ای می آیم که افرادی بسیار سخت کوش و روشن فکری در آن پرورش یافتند. اغلب اوقات مادر بزرگم به من یادآور می کرد که اگر در این کشور بزرگ شده بود، حتما خود را برای ریاست جمهوری حاضر می کرد. بزرگ که می شدم سعی می کردم به دنبال فرصت های مطالعه زبان، موسیقی، ورزش بروم و هر نوع کوششی انجام دهم تا در فعالیت هایی که در آن زمان می دانستم برای همه زنان ممکن است درگیر باشم. در مقام یک روزنامه نگاری اولویت من گزارش هایی پیرامون حقوق زنان و جنایت علیه زنان به ویژه در ایران بود. در برنامه های تلویزیونی بسیاری شرکت کردم برای اعتراض به وضعیت زنانی که به مرگ با سنگسار به دلیل خیانت به شوهرشان در ایران روبرو بودن. ممنوعیت رانندگی زنان در عربستان سعودی هم سوژه مهمی بود.
تصویری که از ایران ده سال بعد در ذهن دارید چگونه است؟
من نگاه بسیار مثبتی به آینده ایران دارم. به توانایی ایرانی ها در ساختن اینده ای بهتر ایمان دارم. هر هفته با ده ها تن از ایرانی ها از طیف های مختلف صحبت می کنم. آن ها جمعیت گسترده ای از جوانان، نخبگان، افراد تکنولوژیک و تحصیل کرده هستند که به آزادی و برابری اعتقاد دارند. من معتقدم که آن ها عزم و ابزار برای ایجاد تغییرات قابل توجه که به معنای ایرانی جدید برای همه ما خواهد بود را در اختیار دارند.
منبع: انجمن سیاست خارجی