یادداشت

نویسنده
مرضیه محمدی

نگاهی به جلسه نقد فیلم “آقا یوسف” بدون حضور دکتر رفیعی

وقتی که دکتر رفیعی در هفت حاضر نمی شود

برنامه «هفت» که جمعه شب هفتم مردادماه روی آنتن شبکه سوم سیما رفت، «آقا یوسف» بود.

فریدون جیرانی در شروع این برنامه گفت برخلاف قرار قبلی، دکتر رفیعی در استودیو حاضر نشد و برنامه نقد با حضور رضا درستکار و مسعود فراستی آغاز شد.

دکتر رفیعی بعد از این جلسه نقد و گفتگو در خصوص عدم حضور در این برنامه تلوزیونی، که با واکنش های زیادی توسط کارگردانان سینما مواجه شده، هیچگونه اظهار نظری نکرده است.

بسیاری از علاقمندان سینما منتظر بودند تا با حضور دکتر رفیعی در این برنامه به صحبت های او در مورد مصائب ساخت فیلم و نیز دلیل تمرکز روی این پروژه و مواردی از این دست گوش دهند، اما به دلیل اصرار بیش از حد تهیه کنندگان برنامه هفت بر روند نادرست و غلط فعلی، ظاهرا دکتر رفیعی ساعاتی قبل از شروع برنامه از حضور در این برنامه انصراف می دهد.

اما ببینیم در این جلسه نقد و بررسی چه اتفاقاتی افتاد. جلسه ای که طبق معمول فراستی در نقش مخالف ظاهر می شود و درستکار نیز تلاش می کند در طرف دیگر کمی اظهار نظرهای فراستی را تعدیل کند.

درستکار در بخشی از سخنان خود در مورد شخصیت‌پردازی و قصه «آقا یوسف» اظهار داشت: «در تمام فیلم تلاش شده موقعیت نمایشی به وجود آید که فضاسازی مطابق شرایط پیش‌برنده فیلم پیش نمی‌رود.»

فراستی بحث را چنین ادامه داد: «‌قصه به معنی درست آن در فیلمنامه «آقا یوسف» ضعیف است و بعد به خرده‌قصه‌هایی رجوع می‌شود که قصه اصلی را روایت می‌کند و این‌ها نه قصه‌های کوتاه‌اند نه بلند؛ این‌ها فیلم را ملال‌آور می‌کند.»

او ادامه داد: «ترکیب پدر سنتی و دختر شبه‌مدرن نیز از آب درنمی‌آید و شخصیت دختر که در اصل شخصیت نیست به شدت تیپیکال و تلویزیونی می‌شود. نقش هانیه توسلی شخصیت نیست و هیچ پیچیدگی ندارد و به جای اینکه فیلم را جلو ببرد آن را عقب می‌برد. حتی تعلیقی که به واسطه این شخصیت به وجود می‌آید فیلم را عقب می‌برد. در واقع هیچ پدری نیست که صدای دخترش را نشناسد.»

درستکار در مورد شخصیت رعنا با بازی هانیه توسلی در «آقا یوسف»، گفت: «آقای رفیعی تلاش کرده دو دختر و دو پدر را در این داستان کنار هم قرار دهد. پدری که عاشق دختر خود است و آن‌ها با هم زندگی می‌کنند و پدر دیگر از دختر خود دور است. این قصه پیش می‌رود و در نهایت ماجرا عوض می‌شود. پدر عاشق از فرزند خود دور می‌شود. او سعی می‌کند از طریق فرم به این قصه عمق دهد، اما چون ملات داستانی کم است این فرم به قصه و به مفاهیم کمک نمی‌کند.»

فراستی نیز در مورد قصه‌‌های فرعی فیلم گفت: «در قصه‌های فرعی شخصیت‌ها به جای اینکه قصه بگویند شعار می‌دهند. این قسمت‌ها شعاری می‌شود و به شخصیت و فضا کمک نمی‌کند.»