ایران قصد مداخله در منطقه را دارد

نویسنده

» مقاله ای از ایندیپندت در انتقاد از سیاست لندن و واشنگتن

آدریان همیلتون

زمانی که یکی از دوستان دانشگاهی ام به وزارتخارجه رفت، اولین شغلش در یمن، در بخش امنیت بود. زمانی که پرسیده بود در صورت حمله شورشیان به سفارت، چه کار باید بکند، به او گفته شد که به سراغ گاوصندوق برود و کیسه سکه های طلا را از آنجا بیرون بیاورد. اگر شورشیان وارد سفارت شدند به بالای پله ها برود و برای شورشیان سکه ها را بیاندازد و بعد فرار کند.

پول نقد همیشه در شرق رایج است. به همین دلیل از شنیدن این خبر که ایران به دفتر حامد کرزای پول داده است، و از اینکه خوش پوش ترین رهبر جهان هم وقتی که رازش فاش شد فقط لبخند زد، اصلا غافلگیر نشدم.

چیزی که برایم عجیب بود، نحوه واکنش آمریکا به این خبر بود.زمانی که کرزای این خبر را با لبخند  فاش کرد،  وزارت خارجه به سختی این اقدام را محکوم کرد. بله نگران کننده است که به کشور صلح طلبی انگ حمایت از تروریسم زده شود  و اجازه داده نشود که بر اوضاع افغانستان تاثیر بگذارد. درست مثل عراق که اسناد اخیر ویکی لیکس که توسط نیویورک تایمز منتشر شد، ثابت می کند که ایران در مسلح کردن و هدایت کردن تروریست های عراقی دست دارد، همان ها که علیه ارتش آمریکا عمل می کنند.

آنها همچنین به نیروهای مقتدی صدر و المالکی و هرکس دیگری که گمان کنند برایشان فایده ای دارد، پول می دهند. به عنوان یک کشور مخالف آمریکا، از ایران انتظاردارید که در مقابل آمریکایی که در کشور های همسایه اش دارد به قدرت می رسد و دائما ایران را به بمباران تهدید می کند، چه رفتاری داشته باشد؟

ایران با سقوط دو دشمن بزرگش در منطقه، صدام حسین و طالبان، با خوشحالی و عجله برای همکاری و تبادل نظر با آمریکا شتافت تا مشکلات بعد از حمله به دو کشور همسایه اش را حل کند. این پیشنهاد همکاری بیشتر برای محدود کردن مداخله آمریکا بود تا کمک به آن، اما می توانست منجر به کمک ایران برای بازسازی دوکشور جنگ زده بشود. ین پیشنهاد رد شد.

از آن پس آمریکا با حمایت انگلیس دائما تکرار کرد که ایران مخرب است و هرکجا که دست ایران باشد ترور و تهدید بوجود می آورد.

این یک دیدگاه مناسب برای ارتش آمریکا بود – مدارک ویکی لیکس از ارتش بدست آمده- که شکست شان در افغانستان و عراقرا توجیه کنند. این مدارک بیشتر از وزارت امور خارجه دوره بوش، به درد خانم کلینتون می خورد تا بتواند سیاست انزوا و فشار به دشمن را افزون کند و به حکومت های عربی حاشیه خلیج فارس و مصر و اسرائیل، رشوه بدهد.

این نشانه سوء تفاهم کامل با ایران، نقش  و تاریخ و مقصود این کشور است. مسلم است که ایران به کشورهای همسایه و آینده شان علاقه مند است.

جنگ در افغانستان دو میلیون پناهنده در کنار مرز ها باقی گذاشت. حمله به عراق بسیاری را به کمپ هایی که در آنسوی مرز ها قرار داشت فرستاد. ایران بیشتر از هر کشوری خواستار ثبات در کشور های همسایه اش است. بیشتر از هر کشوری می خواهد نفوذش را از طریق ارتباطاتش با شیعیان و کمک مالی و نظامی به آنها و همچنین از طریق ارتباط با جنبش های مذهبی تندرو، اعمال کند تا به بعنوان یک حکومت دوست، مطرح شوند.

اما معنایش این نیست که ایران می تواند شیعیان خارج از مرز هایش را اداره کند و به تنهایی “اتحاد شیعه” را شکل بدهد که تحلیلگران آمریکا تا این حد نسبت به آن حساسیت دارند. شیعیان عراق بدون هیچ اعتراضی در ارتش عراق، علیه ایران جنگیدند. هزاره های شیعه در افغانستان یک اقلیت هستند که اکثریت  پشتون  از آنان بیزارند.

دقیقا به همین دلیل است که ایرانیان مانند عرب ها و سنی ها نیستند که دوست داشته باشند یا احتیاج داشته باشند به اینکه پول و سلاح بیشتری را وارد بازی کنند. دولت ایران، خوب نیست. بخصوص در حال حاضر یکی از کثیف ترین دولت ها است. اما هر تلاش دیپلماتیک باید از طریق نفوذ  و منافع ایران اعمال شود تا به ثبات منجر گردد. این آن چیزی است که امیر قطر که برای دیدار به انگلستان آمده، بارها تلاش کرده که بگوید. انزوا کردن ایران بدترین سیاست است.

جای تاسف است که انگلستان بیشتر از هر کشور دیگری باید این نکته را درک کند. برخلاف آمریکا و ارتش اش و چین با پول نقد اش، که گمان می کنند می توانند بدون داشتن دانش محلی، موفق شوند، انگلستان می داند که این کار تنها با کار کردن بر روی ساختار قدرت های محلی ممکن است.

با این وجود، ما همچنان سیاست های آمریکا را در مقابل ایران دنبال می کنیم که نه هوشمندانه و نه موثر است.

ایندیپندنت، 28 اکتبر