خبرها و سخنان بسیاری حاکی از آن است که زنگ های فاجعه ای بزرگ برای ایران به صدا در آمده است. خطر بیش از آنکه نظام جمهوری اسلامی را تهدید کند تمامیت ارضی مان را هدف قرار داده است. در شدت گرفتن این بحران نیز حاکمان جمهوری اسلامی بیشترین کمک را به طراحان آن کرده و می کنند.
ساعت صفر نزدیک است، اما ظاهرا هنوز خیلی ها در خوابند. نمی دانم آیا اصلا از خود پرسیده اند که چرا امریکا چنین تحرکاتی را در منطقه آغاز کرده است؟ آیا پرسیده اند چرا ناگهان جبهه ای عربی علیه ایران شکل گرفت؟
آیا از خود پرسیده اند چرا کنگره آمریکا مصوبه ای را به تصویب می رساند که در آن صریحا نوشته می شود برای حمله به ایران باید رئیس جمهور از کنگره مجوز بگیرد؟! می دانند این یعنی چه؟ لابد فکر می کنند که کنگره امریکا هم مثل مجلس ما، بی پشتوانه طرحی را تصویب می کند. اصلا چرا باید برای چیزی که نیست طرحی تهیه و تصویب شود؟
مدتهاست در آمریکا تیم های مختلف در حال بررسی هر گونه حرکت جمهوری اسلامی هستند. امروز به نظر می رسد هیچ مزاحی در این بین وجود ندارد. صدها طرح و برنامه اماده اجرا شدن است و حاکمان ایران در مسیری ضد منافع ملی ایران در حرکت هستند.
به هیچ عنوان نمی توانم تحلیل کسانی را که می گویند امریکا چون در عراق گیر افتاده است پس به ایران حمله نمی کند را بپذیرم .اتفاقا ممکن است چون امریکا در عراق با نتایج غیر منتظره روبه رو شده، برخورد دیگری را آغاز کند ( البته نه ضرورتا به مانند عراق یا افغانستان). اصولا در نگاه آمریکایی ها این دو (عراق و ایران) در هم گره خورده است. بوش با ظرافت خاصی در استراتژی جدید خود ایران را به عراق گره زد و چه راحت هم مسئولین حکومت به او در این راه کمک کردند. در حال حاضر استراتژی آمریکا برخورد با ایران است. این روزها مرا به یاد روزهای پیش از جنگ امریکا در عراق می اندازند. همان موج آماده سازی افکار عمومی و سرکشی هایی که به این جوسازی ها کمک شایانی می کند.
ساعت صفر نزدیک است. هم چنان می توانند خود را بخواب بزنند و چشم بر واقعیات ببندند و با تحلیل های متملقان خوش باشند. همان تحلیگرانی که در واپسین ساعت های آغاز حمله امریکا به عراق هم با ردیف کردن هزار صغرا و کبرا به اصلاح خود ثابت می کردند که آمریکا به عراق حمله نخواهد کرد. وقتی هم که حمله به وقوع پیوست تا چند روز سیمای جمهوری اسلامی باور نکرده بود جنگ واقعی است. و بعد که باور کردند شروع کردند به این تحلیل که امریکا چگونه شکست خواهد خورد در مقابل ارتش صدام. فراموش نکنیم ارتش صدام علی رغم صدماتی که از جنگ اول خلیج فارس خورده بود تا آن زمان هنوز یکی از منسجم ترین ارتش های منطقه را داشت. اما چه شد؟ در سه هفته فرپاشید. کمتر از زمانی که افغانستان طالبان ساقط شد.
اما رهبران جمهوری اسلامی چه می گفتند؟ در دنیای خود تحلیل می کردند و از ویتنام و … یاد می کردند.
بوش پسر ابتدا جمهوری اسلامی را در میانه رو ترین شکلش محور شرارت نام نهاد و جمهوری اسلامی هر روز بهانه ای را داد تا سبد منطق امثال بوش پر پیمانه تر شود.
ساعت صفر نزدیک است. واقعیت این است که عملکرد جمهوری اسلامی بیشترین کمک را به بوش کرد تا پس از سه سال حضور در عراق سرنوشت عراق را به ایران گره بزند و برای رسیدن به اهدافش در عراق برخورد با ایران را هم توجیه کند.
ایران را هر روز از دموکراسی (کمتر داشته اش) تهی تر کرده اند. با بی اعتنایی به حقوق انسان ها پایه های توجیه افکار عمومی دنیا را برای برخورد های تند تر آماده کرده اند. صدای هر منتقدی را در گلو خفه کرده و رادیکال ترین صورت را برای خود بر گزیده اند.
ساعت صفر نزدیک است. فکری برای ایران بکنید.