دلیل این همه سروصدا و تهدید که رژیم جمهوری اسلامی و حزبالله به صورت همزمان و هماهنگ درمورد دادگاه رسیدگیکننده به چگونگی ترور رفیق حریری راه انداختهاند چیست؟
یک روز گردانندگان جمهوری اسلامی میگویند ساخت مواد منفجره دخیل در این انفجار در انحصار اسرائیلیهاست (آنها از کجا میدانند؟) و نوع سوختگی تنها بازمانده این ترور، موید این قضیه است. روز دیگر آلمان را متهم به ساخت مواد منفجره این ترور میکنند (رجوع کنید به سئوال قبلی).
روز انفجار در روزنامههای ایران خواندیم شدت و قدرت این انفجار به حدی بوده که یکی از اتومبیلهای اسکورت رفیق حریری را به طبقه سوم یکی از ساختمانهای نیمهکاره اطراف محل انفجار پرتاب کرده، اما به تازگی در همین روزنامهها میخوانیم این انفجار توسط موشکی که از یک هواپیما (معلوم نشده باسرنشین یا بدون سرنشین) شلیک شده، انجام گرفته است. بالاخره متوجه نشدیم روش رخ دادن این انفجار و قوس انفجاری آن از بالا به پایین بوده یا برعکس؟ با این استدلال، چون ایران هواپیمایی بر فراز لبنان در حال پرواز نداشته، در نتیجه فقط این کار میتواند از عهده اسرائیل برآید و بس.
روزی دیگر خواندیم کارخانه سازنده اتومبیل مخصوص رفیق حریری (بنز) مرسدس او را 20 میلیون دلار بیمه کرده بود آن هم با انواع تجهیزات و سپرهای حفاظتی که برای آن اتومبیل کار گذاشته شده بود و ردیاب دیجیتالی که تا 500 متری آن اتومبیل، هر ماده منفجرهای را خود به خود منفجر میکرد و بعدها شنیده شد که ماهواره متصل به این ردیاب، از نیم ساعت قبل از ترور تا نیم ساعت بعد از ترور رفیق حریری از مدار خارج شده بود.
نقش حزب الله
در این میان سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان که خود را برتر از ارتش لبنان دانسته و با سلاحهای اهدایی رژیم جمهوری اسلامی داعیه برتری در جنوب لبنان را دارد، یک روز خود را خادم مردم لبنان میداند، روز دیگر برای فلسطینیهای آواره در لبنان، سوریه و اردن غش و ضعف میکند و در عین حال، در سال 2007 پس از مسدود کردن شبکه مخابراتی حزبالله توسط لبنان و تغییر وفیق شقیر (از اعضای گروه امل و فرمانده امنیتی فرودگاه بیروت) قشقرق به راه میاندازد که “به خیابانها میریزیم، سلاح میکشیم و …” همچنین در سالهای 2009 و 2010 پس از به قدرت رسیدن میشل سلیمان (فرمانده سابق ارتش لبنان) با به راه انداختن جنگ خیابانی، مخصوصا در بیروت، سعی در به رخ کشیدن قدرت خود دارد.
آخرین مورد آن هم مربوط به ویدئوی ضبط شدهای از سیدحسن نصرالله است که در آن با رو کردن انواع و اقسام به اصطلاح مدارک علیه اسرائیل، سعی در منحرف کردن نوک پیکان اتهام ترور رفیق حریری از حزبالله به سوی اسرائیل و دیگران دارد.
در پی پخش این اظهارات سیدحسن نصرالله، کیهان و کیهانیان نیز با شاخ و برگ اضافه دادن به این قضیه سعی در بزرگ نمایی موضوع کرده و فناوری پیشرفته گروه حزبالله را به رخ این و آن کشانده و خبر از اسناد دیگری داده اند که درصورت متهم شدن حزبالله به ترور رفیق حریری، آنها به دید عموم درخواهند آمد.
تردیدی نیست که تسلیح و تجهیز حزبالله از طریق “سپاه قدس” انجام می گیرد که از زیرمجموعههای مهم سپاه پاسداران است به فرماندهی سردار قاسم سلیمانی؛ یکی از رادیکالترین سرداران سپاه پاسداران که به دستور مستقیم آیتالله خامنهای فرماندهی این واحد برونمرزی در اختیار وی قرار گرفته و بیشترین دخالت در امور سایر کشورها (فلسطین به طور کلی و عراق و افغانستان در سالهای اخیر) توسط همین نیرو انجام گرفته است.
اما سخنانی که از سیدحسن نصرالله روز عاشورا شنیدیم و تهدیدی دیگر علیه دادگاه رسیدگی به چگونگی ترور رفیق حریری بود، نشاندهنده نزدیک شدن تحقیقات این دادگاه به مرحلهای است که ظاهراً نه حزبالله و نه جمهوری اسلامی راه گریزی پیش روی خود نمیبینند و با توسل به هر دستاویزی سعی در جلوگیری از پیشرفت تحقیقات، تاخیر در تشکیل دادگاه و نهایتا بر هم زدن روند طبیعی طی شدن پروسه تحقیق، شناخت و محاکمه متهمان این ترور دارند.
این آقایان که در همه سال ها اصطلاح “فرار به جلو” را به کار برده اند تا به امروز متوجه نشده بودند ممکن است این امر، یقه خود آنها را نیز بگیرد و مجبور به فراری بیتاثیر و آسمان و ریسمان بافتن جهت کمرنگ کردن نقش خود در این ترور یا تبرئهشان از جرمی که مرتکب شدهاند، گردند. به قول تهرانیهای قدیم ظاهرا “این یکی خورد لب پاشوره”. حکایت همان بومرنگی که بومیان استرالیا از آن برای شکار استفاده میکنند و سپس همان وسیله به نزد خودشان برمیگردد با این تفاوت که این بار، چرخش این بومرنگ، علیه پرتابکنندهاش است و صیاد، خود صید شد.