شعبده ای بنام مشائیزم

بیژن صف سری
بیژن صف سری

ماجرای سر شاخ شدن احمدی نژاد  و یارانش با رهبری و طرفدارن نظام ، کم کم  در حال  اوج گیری است که  هر روز با نشر اخبار تازه تری از  پشت پرده این اختلافات ، و  افشاگری هایی که هریک  از طرفین برای  کم رنگ کردن یکدیگر انجام می دهند ، ماجرا را  همچون سریال های فیلم های جاسوسی جذاب  کرده است مانند ماجرای   اخیر ارسال پیامک های  وزارت اقتصاد و دارائی که  برای هزاران تن فرستاده  شد و در آن پرده از  ارتباطات خارجی رییس دفتر احمدی نژادبر می دارند ورحیم مشایی ملیجک رئیس جمهور را  در  گذاشتن دستگاه  جاسوسی شنود در  بیت رهبر متهم  می سازند که این خود  باعث ، جنجال تازه ای در میان هواداران  هر دو طرف  میگردد تا جائیکه دیگر  مفری برای گریز و حاشا کردن برای هر دو گروه نمی گذارد  خاصه که بعد از ابقای دوباره وزیر اطلاعات از سوی  رهبری ،  رئیس جمهور منتخب  ایشان ، همچون طفل مدرسه ای  ، قهر می کند و در جلسه  هیات دولت به دلیل حضور وزیر اطلاعاتی که او  استعفایش را پذیرفته بود ، شرکت نمی کند که همه این ماجرا ها از پا گذاشتن  بر روی دم اقا سرچشمه دارد و کمانشان  نبود  که  فرد کمنامی را بر خلاف خواست و رای مردم  بر مسند قدرت نشانند  و او روزی چون امروز ، این چنین خواب شان را اشفته سازد آن هم نه به نبت  صلاح  و فلاح مملکت  و ایضا اسلام که برای فریب    فریب ،  تا در آخرین  روز های پایانی عمر دولت مستعجل  خود ، مقبولیتی  برای خود و ملیجکش  دست و پا نماید تا بلکه  در  دور بعد   او را پس از خود بر  گرده  ملت نشاند

از جمله طرفند های این  دو کوتوله ی سیاسی ( احمدی نژاد و مشایی ) بغیر از  تشکیل جبهه ای مخالف با رهبری ، فریب ملت برای جلب و جذب  آرای آنها در  انتخابات دور بعد ریاست جمهوری است که ،  سکوت  شک بر انگیز این دو  پس از  تظاهرات 25 بهمن  ، خود از نشانه های این  فریب می تواند باشد در حالیکه  تمام گروههای اصولگرا مشغول حمله به این خیزش همگانی ملت  هستند ، این دو لب فرو بسته  و دم نمی زنند تا بدانجا که چند سایت اصولگرا هم به این سکوت ،  اعتراض می کنند، اما آنانکه موی در اسیاب تجربه  سپید کرد ه اند بخوبی  می دانند که پشت پرده این سکوت فریب انگیز  ، تدارک   فضای سیاسی جدید برای جایگزین کردن جریان فراموش  شده  اصلاح طلبی است تا در دور بعد،  تنها جریان مقابل با اصولگرایان باشند و  به همین منظورنا گهان پس از انتشار  روز نامه ای منتسب به خود، درخواست تاسیس 7 حزب از طرف مشائی به وزارت کشور ارائه می شود  که به غیر از جامعه وعاظ ولایی یک حزب با عنوان جبهه رفاه و عدالت  تا کنون مجوز گرفته و مابقی در انتظار دریافت مجوز هستند .

اما این همه تلاش  این دو برای تحقق ارزو های محالشان نیست چرا که برای برانگیختن حس ناسیو نالیستی مردم به نفع خود ، به یک باره با چرخشی  نا باورانه  مدافع   اسلام  ایرانی و مکتب  ایرانی  در مقابله  با مکتب  اسلامی  می شوند  غافل  که با  این تزویرنا بخردانه  ، هر شنونده عاقلی را بیاد این شعر خواهد انداخت  که:

از واعظ نامتعظی پند شنیدن
چون قبله نما ساختن اهل فرنک است

بازی احمدی نژاد و یار غار او  رحیم مشایی که در حال  حاضر در محافل  سیاسی ،  از ان  به نام  طرح  مشائیزم یاد می کنند  آنقدرناشیانه و به دور از درایت است که حتی رسانه های خارجی هم دست این دو کوتوله ی متوهم از دانایی را خوانده و می نویسند احمدی‌نژاد رییس دفترش را برای بر عهده گرفتن ریاست جمهوری دور بعد از خود  آماده می‌کند.

حکایتی از ملانصرالدین مشهور است که میگویند روزی به حمام رفت و جون حمام را خلوت دید شروع به آواز خواندن کرد و از صدای خودش خوشش آمد و با خود گفت حیف این صوت داودی نیست که مردم نشنوند ؟ فی الحال از حمام بیرون آمد و بر مناره مسجد رفت و به مصداق ” ان انکرا الاصوات لصوت الحمیر ” شروع به اذان خواندن کرد ، شخصی عبور می کرد با شنیدن صدای نکره ملا به داخل مسجد رفت و به ملا گفت ، این چه صوتی است با این صوت منحوس وقت و بی و قت  مردم را آزار می دهی؟…حال حکایت  این دو کوتوله سیاسی در عرصه  سیاست  امروز این اب و خاک است که نه تنها مردم را از  آواز  گوشخراش  خود عاصی کرده اند  بلکه  سران  نظام  ا ز شعبده این دو  دست پروره خود  به حیرت افتاده اند.