عیب می جمله بگفتم، هنرش نیز بگویم. این احمدی نژاد هزار عیب اگر داشت، یک عیب دیگر هم داشت که خیلی “پررو” بود. راست راست توی چشم لری کینگ نگاه می کرد و می گفت زنان ایران مطلق آزادی دارند. یا صاف صاف وسط هزار دانشجویی که صدتاشان روزنامه نگاران فراری ایرانی بودند، در دانشگاه کلمبیا سخنرانی می کرد و می گفت: “در ایران مطبوعات همه آزادی ها را دارند و حتی می توانند از من هم انتقاد کنند.” درست در همان روز دولت صد تا شکایت از مطبوعات کرده بود و درست در همان سال به دستور شخص احمدی نژاد، با امضای شخص خودش، یک و نیم میلیون زن بخاطر چکمه پوشیدن و روسری کوتاه و آرایش چهره از گشت پلیس تذکر گرفته بودند و هزاران نفر به بازداشت موقت ارشادی رفته بودند. ولی همین “پررویی” باعث می شد که جلوی قوه قضائیه و مجلس هم جاهایی در بیاید. خیلی جاها بود که حق با او نبود، ولی جاهایی هم بود که از حق ریاست جمهوری به درست یا غلط دفاع می کرد. نه اینکه رئیس جمهور باید هر کاری بکند، طبیعتا اگر رئیس جمهور هر کاری می خواهد بکند، می شود دیکتاتور، حالا بقول رئیس دانشگاه کلمبیا دیکتاتور حقیر و کوچولو، یا دیکتاتور گنده عظیم الشان. ولی روحانی هم دیگر دارد شورش را در می آورد، او اگر از حق خودش دفاع نکند، یعنی از حق همه آنهایی که به او رای دادند دفاع نکرده. علی مطهری گفت: “دولت روحانی باید به عقب نشینی ها خاتمه دهد.” حالا بگذریم از اینکه دولت روحانی دارد تلاش می کند که دولت را غیرسیاسی کند، ولی بالاخره باید باقی بماند تا یک غلطی بکند.
برخورد جدی با فتنه گران
آدم بعضی وقتها وامی ماند که مگر ما چه کردیم که مستوجب این همه بدبختی هستیم؟ هی می گویند “فتنه گران را الدورم، فتنه گران را بلدورم”، کل ماجرای “فتنه” این بود که دو نفر از مسئولان سابق حکومت که یکی هشت سال رئیس دولت بود و یکی دیگر شانزده سال رئیس مجلس بود، براساس قوانین و با اجازه رسمی و با تائید حکومت در انتخابات شرکت کردند. بعد از انتخابات هم طرفداران موسوی و کروبی به تقلبی که در انتخابات صورت گرفته بود اعتراض کردند. تا به حال هم یک نفر پیدا نشده که بگوید در انتخابات سال ۱۳۸۸ تقلب نشده بود. موسوی که از اول گفت تقلب شده، هزار تا هم دلیل ارائه داد، کروبی هم که گفت تقلب شده. احمدی نژاد هم که خودش ده بار گفت تقلب شده و اگر آقا به نفع من وارد نشده بود من ۳۵ میلیون رای می آوردم. حالا کاری نداریم که حرفش کشششششدار بود، ولی بالاخره گفته بود که تقلب شده. مشائی هم که گفته بود طرفداران احمدی نژاد پنج شش میلیون بیشتر رای نداشتند. بیست میلیون دیگر از کجا آمد؟ طرفداران رهبری یعنی کل ائمه جمعه هم گفتند “اگر رهبر از احمدی نژاد حمایت نکرده بود، امکان نداشت رئیس جمهور شود.” خوب! اسم این را می خواهید چه بگذارید؟ بگذارید تقلب؟ تلبیس؟ تدلیس؟ تنفیذ؟ یا هر چیز دیگر. عده ای هم به این عمل اعتراض کردند. نه شکستند و نه سوزاندند و نه مثل مصری ها و اوکراینی ها و تونسی ها شلوغ کردند و خین و خین ریزی به پا کردند. دولت زد این افراد را کشت، بعد هم خود حکومت و رهبر اعلام کرد که کشته هایی مثل کشته های کهریزک همه مظلوم بودند. حالا تقصیر ما چیست که شدیم فتنه گر؟ حالا چهار سال گذشته، آن رئیس جمهور که بخاطرش زدند و کشتند و بردند و خوردند، گندش درآمده و میلیارد میلیارد ته دیگ آشی که در این هشت سال پخته شده دارد می سوزد و بویش همه جا را گرفته. تازه بعد از این همه مکافات، مسعود جزایری معاون سپاه پاسداران گفت: “قوه قضائیه باید با فتنه گران برخورد جدی کنند.” یعنی چکار مانده است که با آنها نکرده باشند؟ توی خیابان که زدید، بخاطر سد معبر که بهزاد نبوی پنج سال زندان گرفت. تاج زاده و ده تای دیگر را قبل از اعلام نتیجه انتخابات زندانی کردند و تا همین امروز در زندان اند. دهها هزار نفر که کلا از مشاغل دولتی حذف شدند. صدها هزار نفر که از کشور فراری شدند. تازه دادستانی امروز اعلام کرده که “چهار نفر از عوامل فتنه را غیابی محاکمه کردند.” یعنی چکار کردند؟ موقعی که حضوری محاکمه می کردند، نه وکیل مدافع داشتیم و نه هیات منصفه ای در کار بود. نصف وکلای مدافع هم که خودشان زندانی اند و الآن در اعتصاب غذا هستند، مثلا آنهایی که حضوری محاکمه شدند، چه خاکی به سرشان ریخته شد که غیابا ریخته نمی شود؟ من به عنوان “فتنه گر معلوم الحال” خواهش می کنم زودتر ما را هم محاکمه غیابی بکنید، ببینیم چه خبر است؟
فقط شش سال
یعنی فقط خودش که “پررو” نبود، بالا و پائین اش را که می دیدی همه ماشاء الله رو داشتند در حد سنگ پای قزوین. علی اکبر جوانفکر مشاور احمدی نژاد گفت: “احمدی نژاد تنها شش سال صاحب اختیار بود.” و همچین گفته شش سال که انگار نیم ساعت صاحب اختیار بود. در همین شش سال هشت بار طرف رفت نیویورک. از دو ماه قبل از روی کار آمدن رسمی اش، در تیرماه از اعضای کابینه اش مثل بچه دبستانی ها تعهد کتبی گرفت که اگر دست و روی تان را نشسته باشید و توی شلوارتان جیش کنید و یک ریال دزدی کنید بیرون تان می کنم، آخرش هم یک هشتم ثروت کشور گم شد. آخرین پولی هم که از حساب ریاست جمهوری برداشت و به حساب شخصی خودش ریخت، در روز دوازدهم مرداد یعنی آخرین روز ریاست جمهوری اش بود. حالا فرض کنیم که هشت سال صاحب اختیار نبود و شش سال صاحب اختیار بود، اولا در همان شش سال همه مصائب کشور را ایجاد کرد. شش سال کشور را اداره نکرد، دو سال هم کشور را نابود کرد. از این گذشته، مگر بقیه چه کردند؟ مگر الآن روحانی هشت ماه است سر کار آمده صاحب اختیار است؟ دولت هاشمی پنج سال از هشت سال صاحب اختیار بود، دولت خاتمی سه سال، این یکی به فرض شش سال صاحب اختیار بود، اگر هشت سال بود که بدتر پدرمان در می آمد. به نظرم طرف اصلا حالش خوب نیست. کشور را نابود کردند بقیه اش را هم می خواهند.
مشروب در زندان
محسنی اژه ای به عنوان یکی از جرایم بسیار بد و سخت و غیرقابل قبول و نفرت انگیز و مرگ آور و غیره زندانیان ۳۵۰ گفت: “در بند ۳۵۰ اوین با میوه مشروب درست کرده بودند.” که احتمالا منظورش از مشروب همان شراب است. من به عنوان کسی که خودم در زندان اوین شاهد ترکیدن ظرف شراب بودم، می دانم که چنین چیزی بعید نیست، ولی یکی پیدا بشود و سئوال کند که خوردن شراب که مجازاتش ۸۰ ضربه شلاق است، برای کسانی که به سه تا پنج سال زندان آن هم به اتهام اقدام علیه امنیت ملی محکوم شدند، چقدر چیز بدی است؟ در زندان اوین بخصوص سالن های غیرسیاسی مثل سالن چهار یا پنج یا شش شهید کچویی مصرف مواد مخدر و کوکائین و تریاک یک موضوع بسیار معمولی بود. از قضا وارد کنندگان مواد مخدر هم خود زندانبانان بودند. وگرنه یک کیلو تریاک مصرف زندان را چه کسی می توانست وارد کند؟ اصلا معروف بود که سالن چهار شهید کچویی کارش توزیع مواد مخدر کل اوین بود و بارها مدیران زندان را به خاطر وارد کردن مواد مخدر به زندان برکنار کرده بودند و اصولا مدیریت زندان در نیروی انتظامی سرقفلی داشت، چون فقط لازم بود یک سال کسی مدیر آنجا باشد و قشنگ بارش را ببندد. البته این موارد اصلا مهم نیست، در کشوری که یک دهم مردمش مواد مخدر می کشند، و مصرف الکل در آن بسیار بالاست، چه کسی را به چه جرمی باید مجازات کرد؟ دهها زندانی را می شناسم که طرف به اتهام داشتن ده گرم تریاک به زندان آمده بود، و وقتی از زندان رفته بود توزیع کننده عمده مواد شده بود. از اینها گذشته، وقتی توزیع تریاک مثلا یک سال زندان دارد، یا انتقاد از حکومت سه سال زندان دارد، خوردن مشروب چقدر جرم بزرگی محسوب می شود؟ از همه اینها گذشته، اصلا به فرض که در زندان ۳۰۵ مشروبات الکلی درست می کردند، آیا بخاطر درست کردن مشروبات الکلی به یک زندان مثل مغول ها حمله می کنند و دهها نفر را زخمی و لت و پار می کنند؟
سکولاریسم با اعمال شاقه
دفعه قبل خبر صدور حکم اعدام ۵۲۹ نفر را در مصر نوشته بودم، تعدادی از سکولارهای هموطن که همه شان مخالف اعدام هستند، توضیح داده بودند که ما مخالف اعدام مسلمان ها نیستیم، کلا بیانیه حقوق بشر شامل سکولارها می شود و سکولارها معتقدند بعد از اینکه همه مسلمان ها اعدام شدند، بعد باید حکم اعدام را لغو کنیم. دیروز دولت کودتاچیان سکولار مصر حکم اعدام رهبر اخوان المسلمین و ۶۸۲ نفر دیگر را تائید کرد. می خواهم ببینم که مخالفان اعدام که با اعدام قاچاقچی و سارق هم مخالفند، که من شخصا با هر اعدامی به هر دلیلی مخالفم، در این مورد یک کلمه اعتراض می کنند؟ یا اصلا یادشان می رود که مصر هم جزو جهان است. البته منطق سکولارها در این مورد تا حدی قابل فهم است. آنها معتقدند اگر اخوان المسلمین سر کار بیاید ممکن است بعدا ۶۸ نفر را اعدام کند، برای همین برای ممانعت از اعدام آن ۶۸ نفر فعلا باید ۶۸۹ نفر را اعدام کنیم. این هم حرفی است برای خودش.
رهبری بالستیک
سردار حجازی گفت: “افزایش دقت موشک های بالستیک مرهون تدبیر رهبری بود.” البته این سردار حجازی آدمی بسیار خجالتی است، اصلا وقتی حرف می زند عرق شرم از سرورویش می ریزد. یک کلمه از او تعریف کنی، اگر یک کوه یخ باشد مثل قطب شمال، فورا تبدیل می شود به یک آتشفشان مذاب مثل آتشفشان های ایسلند. آدم اینقدر خجالتی اصلا پیدا نمی کنید. همین یک جمله را هم که “افزایش دقت موشک های بالستیک مرهون تدبیر رهبری بود.” یک ساعت فس فس کرد تا گفت. وگرنه حرف برای گفتن در این مورد زیاد است. مثلا همین “چرخش سانتریفیوژها در اصفهان بخاطر تفکر رهبری بود.” یا همین “قافیه های اشعار علیرضا قزوه همه از روانی روح رهبری بود” و مثلا همین “دقت سرویس زن های تیم والیبال ایران در مسابقات جهانی فقط بخشی از دقت هایی بود که رهبری در کارها اعمال می کرد.” اصلا اینها که هیچ، همین بستنی میهن، اینکه “چوب بستنی در دل بستنی ها جا گرفته بخاطر حمیت و تفکر رهبری است.” یا مثلا فکر می کنید ساده است، همین “دقت ربات های تیم های المپیادی ربوتیک ایران همه ناشی از دقت رهبری است.” یعنی گاهی اوقات فقط لازم است دو دقیقه دقت کنید، همین که “چشم مگس های ایرانی تشکیل شده از هزار شبکه تو درتو همه اینها ناشی از دقت نظر رهبری است.” اصولا ایشان یک همچین آدمی هستند.
تصمیم جدید گرفته نشد
قوه قضائیه که هر روز صبح موظف است که حتما خبررسانی کند، امروز صبح هم اعلام کرد که “هیچ تصمیم جدیدی برای رفع حصر موسوی و کروبی گرفته نشده است.” این قوه خاطرنشان ساخت که هر کسی که به این موضوع فکر کند، یا امیدوار باشد، یا تصور کند که ممکن است تا دو سال، یا حتی دو قرن دیگر این دو رهبر جنبش سبز آزاد خواهند شد، خائن محسوب شده و بهتر است قبل از اینکه قوه قضائیه او را بطور غیابی یا حضوری محاکمه و محکوم و زندانی کرده و در زندان مورد ضرب و شتم قرار دهد و پس از رفتن به بیمارستان هم او را کتک بزند، خودش خودکشی کند. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.