رمزی بارود
اطلاعات موجود در متن گزارش سالانه تروریسم که از سوی ایالات متحده برای سال 2007 منتشر شده، به نتایج جالب و معما گونه ای اشاره می کند. این گزارش که 30 آوریل بر روی وب سایت وزارت خارجه قرار گرفت، این حقیقت را که القاعده هنوز قدرت خود را حفظ کرده، مخفی نمی کند. گزارش ضمناً می گوید علیرغم اطمینان خاطر دادن های مداوم بوش درباره موفقیتش در “جنگ با تروریسم”، این خطر اصلاً فروکش نکرده است.
آیا این گزارش تاثیرات جدی بر سیاست خارجی ایالات متحده و نقش این کشور در وضعیت فعلی برجا خواهد گذاشت؟
بیایید نگاهی به برخی داده های این گزارش بیاندازیم. برای شروع به پاکستان نگاه می کنیم. حملات القاعده یا حملاتی با رنگ و بوی القاعده در این کشور در فاصله 2006 تا 2007 دو برابر شده است (از 375 به 877 رسیده است). این حملات در سال 2007، جان 1335 نفر را گرفته که نسبت به 335 نفر سال قبلش، حدود 300 درصد رشد را نشان می دهد.
اما در افغانستان که مدت کوتاهی پس از واقعه یازدهم سپتامبر، به اصطلاح آزاد شده است، تعداد حملات گزارش شده در این کشور در سال 2007، به اندازه 16 درصد رشد داشته است. کشته شدن 1966 نفر در جریان تقریباً 1127 حمله خشونت آمیز، نشاندهنده بالا رفتن سطح خشونت ها در مقایسه با سال 2006 است که مرگ 1257 نفر را شامل به همراه داشت.
خشونت های بسیاری در سراسر دنیا رخ داده که دامنه آن به آفریقای شمالی- خصوصاً بمب گذاری تروریستی در الجزایر- نیز کشیده شده است.
همه اینها تنها نیمی ( به عبارت دقیقتر 40درصد) از ماجرا را شامل می شوند. عراق خود به تنهایی در بر دارنده 60 درصد تلفات تروریسم جهانی بوده است.
با درنظر گرفتن اینکه خشونت های هولناک فعلی در عراق تا پیش از اشغال این کشور توسط ایالات متحده در سال 2003 وجود نداشت، آیا دولت بوش لحظه ای به ارتباط حوادث با هم فکر می کند؟ حتی یک دانش آموز سال سوم دبستان هم می تواند موضوع را بفهمد: اشغال عراق توسط ایالات متحده یک عامل اصلی، اگر نگوییم تنها عامل، در به راه افتادن حمام خون در این کشور بوده است. نظامیان ایالات متحده برای اصلاح اشتباهات در عراق، فقط باید به تخلیه آن سرزمین پبردازند و بوش یا هر کس دیگری که به کاخ سفید راه پیدا خواهد کرد، می بایست از توجیه ماموریت فرسایشی در عراق، در قالب عبارت های ساختگی، خوداری کند.
بوش در اول مه 2003، پایان عملیات جنگی اصلی در عراق را اعلام کرد.او ایستاده در عرشه ناو هواپیمابر یو اس اس ابراهام لینکلن و در حالیکه نوشته بزرگ “ماموریت به پایان رسید” را در پشت سر داشت، این خبر را داد. روزنامه نیویورک تایمز هم آن زمان خبر داد “دولت بوش در پی کاهش نیروهای عملیاتی ایالات متحده از عراق ظرف چند ماه آینده است و قصد دارد حجم نیروها را تا پاییز ، به نصف تقلیل دهد”.
اما اکنون، پنج سال پس از سخنرانی بوش، به نظر می رسد دولت در پی افزایش نیروهای نظامی است و تعداد 20000 نفر را به نیروهای مستقر در منطقه افزوده. مقامات بوش بدون اینکه از نقش جنگ در افزایش فعالیت های تروریستی عذرخواهی کنند، به افزایش نیروها در پاسخ به افزایش خشونت ها دست زدند تا به راحتی سهم خود را در بروز این خشونت ها از صفحه پاک کنند. گزارش وزارت خارجه، مشخصاً به هیچ یک از هزاران قربانی بیگناهی که توسط نیروهای آمریکایی یا ائتلاف و تحت عنوان قربانیان تروریسم جان خود را از دست دادند، اشاره ای نمی کند.
راس ترورز، معاون مدیر مرکز ضد تروریسم، همزمان با انتشاراین گزارش گفت: “منصفانه است که بگوییم در صحنه جهانی، مردم در کشتن یکدیگر به طور فزاینده ای کارآمدتر شده اند”. هرچند اظهارات ترورز بدون شک صحیح است، به نظر نمی رسد هیچ قصدی در برقرار کردن ارتباط میان تهاجمات مستقیم یا غیر مستقیم ایالات متحده با شعله ور شدن خشونت، در عراق و افعانستان و یا در پاکستان، ندارد.
اما چیزی که گزارش تروریسم وزارت خارجه فراموش نکرده، تعیین دوباره ایران به عنوان “فعال ترین” دولت حامی تروریسم در جهان است. همانطور که آسوشیتدپرس در اول مه گزارش داد، ایران مسوول “پشتیبانی از تندروهای فلسطینی و ستیزه جویان افغانستان و عراق است، که عوامل سپاه پاسداران ایران در آنجا به آموزش و تامین مالی و تسلیحاتی جنگجویان می پردازند”.
متاسفانه گزارش به موضوع زمزمه های طولانی مدت جنگ ایالات متحده علیه ایران دامن می زند. این تاسف بار است زیرا اگر یافته های گزارش را مسئولانه تر نگاه کنیم، ادامه سیاست های دولت بوش دنیا را ناامن تر کرده است. آیا جنگ علیه ایران منجر به افزایش خشونت ها یا وقایع تروریستی نمی شود؟
این موضوع هم مشخص نشده که القاعده واقعاً تا چه حد قدرتمند است و توانمندی های آنها تا چه حد برای توجیه ادامه عملیات دولت بوش تحت تاثیر قرار گرفته است.
در واقع اگر القاعده هنوز در چنین حجم موثر و گسترده ای در بسیاری از کشورها حضور دارد، آیا منطقی که در پشت «جنگ تروریسم» دولت بوش برای تضعیف و انهدام القاعده وجود دارد، زیر سوال نمی رود؟
البته ممکن است قدرت القاعده و میزان نفوذ آن به دلایل سیاسی افزایش یافته باشد. زیرا هر مناقشه ای که آمریکا در آن پا می گذارد، میزبان آن القاعده یا گروه های طرفدار آن هستند و این خود مداخله نظامی ایالات متحده را همه جا توجیه می کند.
نویسندگان به جای اینکه به نکات برجسته از گزارش تروریسم بپردازند، به دنبال منطقی رفته اند که مشکل را به گردن شرایط خارجی انداخته و دولت را از زیر بار مسئولیت اقداماتش رهایی ببخشد.
سرانجام اینکه آیا واقعاً لازم است یک گزارش طولانی با صرف ساعت ها زمان و مقدار زیادی هزینه تهیه شود درحالیکه درس ها همیشه اشتباه هستند و منجر به شعله ور شدن خشونت های بیشتر و به دنبال آن، تهیه گزارش های تروریسم بیشتر می شوند؟
منبع: میدل ایست تایمز، 10 مه