قطار اومد دود دود

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

خونه آقا اکبرو

بارون می آد جرجر

پشت خونه اکبر

اکبر رفته به شورا

بی جنجال و بی دعوا

اکبر صدا نداره

“مهدی بیا” نداره

یواش یواش را می ره

بی سروصدا جا می ره

عفت خانوم تمیزه

واسه اش چایی می ریزه

هر کی که یار اونه

الآن گوشه زندونه

اکبر هوار نکرده

کلاغه قار نکرده

کلاغه خبرچینه

نشسته خوب می بینه

خبر می ده به آقا

چه خبره توی باغا

 

خونه آق محمود

قطار اومد دود دود

پشت خونه محمود

محمود رفته آمریکا

برا آشتی با اوباما

اوباما جواب نداده

سیخ کباب نداده

سیخ داده کو کبابش؟

نامه های بی جوابش

وایتکس گرفت عیالش

هی نقشه رو بمالش

اسرائیل رو پاکش کن

نصرالله رو بی باکش کن

حمله شده به غزه

ببین بچه می لرزه!

پول می دم که فدام شه

فدای سر آقام شه

 

خونه آقا رهبری

سیل اومده هررررری

پشت خونه رهبری

خونه آقا نم کشید

چایی نباتش دم کشید

شاعر براش شعر می گه

هی شر و هی ور می گه

شعرای بند تنبون

قد آقا رو قربون

چقدر چشاش قشنگه

چشاش مست و ملنگه

ببین چه خوب می خنده

دهن همه رو می بنده

ببین چه نازی داره

قد درازی داره

دستمال داره یه بسته

چفیه به دوش یه دسته

دشمن داریم فراوون

از تگزاس تا رفسنجون

 

خونه ملت

بارون اومد نم نم

پشت خونه عمه ام

عمه ام نماینده شد

ناطق یکدنده شد

رئیس اش علی آقاست

جاش یه جا اون بالاست

حرف می زنه صداش نیست

راه می ره رد پاش نیست

گل می ده بو نداره

چراغش سو نداره

بالا می ره یه ذره

پائین می آد یه ذره

قانون داره چه عالی

احسنت ولی چه خالی

آفتابه اش لولهنگ داری

یه دکتر … مشنگ داره

 

عدالت خونه

سیل اومده داغونه

خونه صادق مهمونه

هر کی اون جا می مونه

بهش می گه ویرونه

ترازوهاش خرابه

آرزوهاش برآبه

قاضی هاش همه متهم

حکم چکی،  مثل هم

اون چکشه، ملت میخ

اون  دسته رفته تا بیخ

قانون های خوبی دارن

باهاش گندم می کارن

قانون های دسته دار

واسه مردم بیکار

قانونای کلنگی

همه  زمان جنگی

قانونای خانواده

زنا همه اش پیاده

قانونای مطبوعات

خفه شو، بیلمیرم، کات!

قانونای بین المللی

موشکای سردار تپلی

ترازوی صادق شنگول

تبدیل شده به باسکول

 

خونه کروبی

بارون اومد عیدی

پشت خونه میتی

آقای مهدی کروبی

اوکی! عزیز! تو خوبی؟

حمله به خونه شیخ

انگار جنگ مترنیخ

ناپلئونای رهبر

در به در بی پدر

تیربار زدن درق درق

شیشه شکست شرق شرق

اصغر و اکبر و جواد

نبرد استالینگراد

 

خونه مردما

بارون اومد جر جر

پشت خونه هاجر

هاجر می ره عروسی

عروسی و روبوسی

هاجر می خواد شاد باشه

هم شاد هم آزاد باشه

هاجر می خواد زنده باشه

زنده و پاینده باشه

بارون هر چی بباره

سبزی برایش میاره