صیغه در کوپه، به روایت هادی خرسندی
من مرثیه خوان دل دیوانه خویشم…
اشاره:
پس از تجربه های فراوان در اجرای یک نفره ی کمدی های استند آپ و دو اجرای متفات با پرویز صیاد، این بار “هادی خرسندی”، نویسنده ی نمایشنامه ای شده که با کارگردانی خودش، راهی تور اروپا و آمریکا شده؛ “صیغه در کوپه” عنوان نمایشی ست که پس از چندین ماه تمرین در لندن و پاریس، از چندی پیش اجراهایش را در شهر های گونه گون اروپا آغاز کرده است. به همین بهانه پای صحبت های هادی خرسندی نشسته ایم تا از چند و چون کار بیشتر بدانیم. شرح این گفت و گو را در ادامه از پی بگیرید…
آقای خرسندی اگر موافقید گفت و گو را با مقوله ی “نمایش” آغاز کنیم. مخاطبین آثارتان، شما را بیشتر به عنوان شاعر و طنزنویس می شناسند، می خواستم بدانم نگاه یک شاعر به هنر نمایش چگونه است؟
به قول شاعری که اخوان ثالث هم ندانسته کیست: “شاعر نیم و شعر ندانم که چه باشد – من مرثیه خوان دل دیوانۀ خویشم”. عرض میکنم که اصلاً متوجه این آب به آب شدن نیستم. احساسم این است که من همینم که هستم. اصلاً این توهم به من دست نداده که مثلاً از دامن سعدی به آغوش ساموئل بکت منتقل شده ام! این حرفها نیست. یک عدد هادی خرسندی است که هیچ چیز در ذات او عوض نشده. اینترنت آمده نشریۀ او را تعطیل کرده، او هم طنزش را برده روی صحنه. اتفاق عجیب و غریبی نه در من افتاده نه در دنیا. بنابراین نگاه بخصوصی به هنر نمایش ندارم که چگونگیش را بیان کنم. این نوعی حرف زدن است. همان حرف ها با زبانی دیگر. چندان حرف ها برایم مهم است که تغییر زبان را احساس نمیکنم.
موضوع سخن این نمایش مورد سوال بعدی من است، شما در تجربه های کمدی یک نفره تان بارها و بارها باورهای خرافی را به سخره گرفته اید… ؛ با این وجود می شود این طور برداشت کرد که انتخاب این سوژه برای نمایش “صیغه در کوپه” ادامه ای بر شکل و سیاق قبلی کارتان است؟
خوب البته. الان وقت حرف زدن از ترافیک و گرانی ماست نیست. لفظ صیغه خود گویا که کجا میخواهیم برویم. صیغه معانی چند بعدی دارد. یک بعدش جمهوری اسلامی است، یک بعدش اسلام است، یک بعدش زن، یک بعدش مرد، سکس، اقتصاد، آخوند صیغه خوان…. ابعاد گوناگون صیغه است. کوپه یک کنج است، یک گوشه است، یک سلول است، یک مملکت است! در قطاری که سوت میکشد و با سرعت میرود. اینها ابزار خوبی برای کار است. اینجا فقط خرافات نیست. یک مجموعه است.
شما در این نمایش، هم نویسنده ی اثر بوده اید، هم کارگردان و هم بازیگر نقش کنترلچی قطار، لطفا در ادامه کمی از این هر سه بگویید؛ و در آغاز هم از نوشتن… تجربه ی نمایشنامه نویسی چطور بود؟
راستش من هرگز دنبال نمایشنامه نویسی نبودم. یعنی حوصلۀ اینکه حالا بنویسی و تا چه وقت چه کسی نوشته ات را روی صحنه ببرد، مرا از نوشتن نمایش باز میداشت. در این مورد لوس بار امده ام. من عادت داشتم که امشب بنویسم و فرداشب نوشته ام در سراسر کشور خوانده شود. هنوز اینترنت اختراع نشده بود اما ستون نویسی در روزنامۀ سراسری سال ها این امکان را به من داده بود. کار روزنامه اصولاً آدم را کم حوصله و شتابزده میکند. اما این بار میدانستم دست به دهن کار میکنم. یعنی خودم منتظر نمایشنامه ای برای کار کردن بودم. نفهمیدم چه جوری شروع شد و تمام شد. انگار یکنفر آن را برای من نوشت یا از درون به من دیکته کرد.
و…، بازی؟
خوب من تقریباً دویست سیصد بار دو تا نمایش را با پرویز صیاد اجرا کرده بودم. خیلی چیزها یاد گرفته بودم اما بکار نمی بستم. یعنی لازم نمیشد! استندآپ های خودم هم بود که البته اسمش را گذاشتم خرسندآپ چون که سبک خودم بود. اینها تجربۀ صحنه بود، دانش تآتر نبود. من برای نویسندگی هم کلاس ندیدم. هنوز گاهی برای نقطه گذاری و ویرگول و اون یکی ویرگول نقطه داره، دچار وسواس میشوم. گاهی برای یک کلمه چهارتا فرهنگ را ورق میزنم یا کلیک میکنم. اما سرانجام کار را تمیز و شسته رفته تحویل میدهم. سرمشق کار من وسواس است. استاد من وسواس من است. وسواس من وجدان کاری من است. با همۀ شتابزدگی، تنها پشت تابلوی وسواس است که توقف میکنم و اطراف را نگاه میکنم و راه میافتم. در بازیگری هم مثل نوشتن و سرودن.
کارگردانی هم نقش دیگر شما در این اثر بوده، کمی هم از کارگردانی نمایش بگوییم، با این تجربه چگونه کنار آمدید؟
وقتی نمایش داشت نوشته میشد، کارگردانی هم میشد. من در آن زمان بیشتر حالت تماشاچی داشتم تا نویسنده و کارگردان! تجربۀ اولم بود در کارگردانی. اینجور نمایش ها کارگردانی بکتی برنمیدارد. کار شکسپیر که نیست. ولی البته اصول اولیه را باید رعایت کرد. بزرگترین کارگردان دنیا هم اگر میآمد – و با هم دعوامان نمیشد – شاید پنج در صد میتوانست این کار را بهتر کند. توی تمرین ها خیلی ناهمواری ها ساب رفت.
به نظر می آید، نام و سابقه ی شما، مخاطب را خواهی نخواهی منتظر یک اجرای کمدی می کند، گفتن از یک سری معضلات اجتماعی آن هم وقتی مخاطب تنها منتظر حس خوب “خندیدن” است، از نگاه شما دشوار نیست؟
نه خیر. نمایش موفقی درآمده. هم خندیدن دارد هم نخندیدند. یادتان باشد من این یک کار را بلدم.
شخصیت روحانی اغلب در کار های شما (شعر و استند آپ) حضور دارد. آیا تصور شما از نقش اجتماعی و سیاسی روحانیت در سال های گذشته تغییر کرده است؟
آخوند نمایش ما شعار دمکراسی میدهد و در یک صحنه میگوید که فیس البوک هم دارد! میگوید “رویش عکس دارم در کنار گنبد حضرت، هرکی میاید نذر سیدالشهدا یک لایکی میزنه.” اما اینکه من تصور میکنم نقش روحانیت تغییر کرده یا نه، عرض میکنم روحانیت همان نقشی را که همیشه داشته دارد. گیرم ما تازه داریم متوجهش میشویم! ما تغییر کرده ایم. خوشبختانه!
و یک پرسش دیگر که شاید تا حدی به بازار کار ارتباط داشته باشد، استقبال از نمایش های ایرانی چگونه است؟ گروه های نمایش در خارج از ایران در چه شرایطی به سر می برند؟
استقبال مثل سابق نیست. تلویزیون ها و کانال ها و یوتیوب ها مردم را خانه نشین کرده. کرسی تابستان و زمستان! خمود و جمود. وضعیت بد اقتصادی دنیا مزید بر علت. تازه آقای مسعود والا که برای دومین بار در فاصلۀ دو ماه برنامۀ ما را به هلند دعوت کرده میگوید استقبال از شما بهتر از همه بود! ما هم در پایان نمایش ها می بینیم که مردم از آمدن راضیند. احساس میکنی از حرکتی که کرده اند و هوائی که خورده اند و کار زنده ای که دیده اند و خنده دسته جمعی که کرده اند؛ یک وجد و شعفی به جانشان ریخته.
گروه های نمایش در خارج وضعیت خوبی ندارند. هزینۀ هواپیما و سالن بالاست. به سختی دخل و خرج میکنند. در حال حاضر خانم ها فعالترند. سوسن فرخ نیا، سودابه فرخ نیا، پروانه سلطانی، هایده ترابی، نیلوفر بیضائی را میتوانم حاضرالذهن نام ببرم. اما سخت است و لزوم به حمایت دارند. به نظر من این کانال های تلویزیونی خارج کشور باید همت کنند، ضبط نمایش ها را از تآتری ها بخرند و به جای دری وری هائی که میپراکنند این کارهای با ارزش را پخش کنند.
و سر آخر از اجراهای متفاوت صیغه در کوپه بگوییم. این نمایش برای چه مدت در تور باقی خواهد ماند و به کدام کشورها سفر خواهد کرد؟
الان حدود بیست اجرا در اروپا داشته ایم. آخر دسامبر به کانادا میرویم و هر جمعه، شنبه، یکشنبه در شهری. تا آخر ژانویه که برمیگردیم بیست و یک اجرا در پیش داریم. فوریه در لندن و پاریس و شهرهای اروپا خواهیم بود.
فیلمک معرفی نمایش “صیغه در کوپه” را در این نشانی پیدا کنید :