اسفندیاری: مرا نجات دهید

شیرین عبادی
شیرین عبادی

po_memarian_01.jpg

امید معماریان

شیرین عبادی، وکیل هاله اسفندیاری و برنده جایزه صلح نوبل درسال 2003 تنها چندروز پس از پخش نمایش تلویزیونی دومحقق ایرانی- آمریکایی ازرسانه ملی می گوید موکلش از کلیه حقوق شهروندی خود ازابتدای پرونده محروم بوده است. خانم عبادی درگفت وگو با “روز” گفت که هاله اسفندیاری بعد ازنمایش تلویزیونی “به نام دموکراسی” با مادر خود تماس گرفته وگفته است: “نمی دانم دیگر باید چه کار کنم. مرا ازاینجا نجات بدهید.” گفت وگوی ما را با شیرین عبادی در زیر می خوانید:

shirinebadi.jpg

به نظر می رسد حتی با پایان تحقیقات نیز، شما به موکلتان دسترسی ندارید. آیا می دانید هم اکنون بعد ازپخش نمایش تلویزیونی “به نام دموکراسی” وضعیت دکتراسفندیاری درزندان چگونه است؟ آیا بالاخره امکان تبدیل قرار بازداشت به وثیقه ویا دفاع ازوی را خواهید داشت؟

من از روز اول باید به موکلم دسترسی می داشتم و او می بایستی با راهنمایی های حقوقی صحبت می کرد. هیچ کدام ازاین بندهای آیین نامه حقوق شهروندی، درمورد ایشان اتفاق نیافتاده است. امروز صبح خانم اسفندیاری بامادرشان صحبت کرده بودند ومادر به من گفت که صدای او بسیار خسته وغمگین بود و پای تلفن گفته بود که من دیگر نمی دانم باید چه کار کنم؛ بسیار خسته هستم؛ من را ازاینجا نجات بدهید.

با توجه به وضعیت نگران کننده ای که ایشان هم اکنون دارد، شما چه ارزیابی ازآنچه بروی می گذرد دارید؟

من بیش از دوماه ونیم است که برای دیدن موکلم خودم خانم هاله اسفندیاری تلاش می کنم اما تا کنون اجازه ندادند موکلم را ببینم. طبق موازین بین المللی و همچنین مقررارت قانون آیین دادرسی کشور هرگونه صحبتی که فردی تحت فشار روحی روانی انجام بدهد از درجه اعتبار ساقط خواهد بود. زمانی هم ثابت می شود که اظهارات او تحت فشار روحی روانی نبوده که اظهارات او با حضور وکیل مدافعی که خودش انتخاب کرده بیان شود آن هم دریک دادرسی علنی ومنصفانه. با این تصویر هیچ یک از اظهارات خانم هاله اسفندیاری از نظر حقوقی علیه ایشان قابل استناد نبوده وفاقد اعتبار است.

آیا پخش صحبت های در زندان، با آن شکل ساختگی متداول، نقض حقوق شهروندی محسوب نمی شود؟

پخش اظهارات خانم هاله اسفندیاری وهمچنین اینکه چندین بار ایشان توسط سخنگوی قوه قضاییه و وزارت اطلاعات متهم به اقدام علیه امنیت ملی و شرکت در براندازی نرم ومخملین شده اند، نقض حقوق شهروندی ایشان است. زیرا تا کسی را محاکمه عادلانه نکنند، دلایل اتهام را به وی تفهیم نکنند، اجازه دفاع به او داده نشود، به وکیل مدافع اجازه دفاع داده نشود و حکم صادر نشود نمی توان کسی را متهم کرد. بعدا بایستی این حکم قطعی شود که بشود کسی را متهم کرد. من متاسفم که دستگاه هایی که بایستی حافظ قانون باشند (و در بسیاری از موارد برخی از این قوانین به دلیل عدم تطابق با موازین حقوق بشرمورد اعتراض من است) و مجریان دستگاه های دولتی حتی به قوانینی که خودشان تصویب کرده اند و مواردی که خودشان نوشتند احترام نمی گذارند. خانم اسفندیاری از کلیه حقوق شهروندی خودشان ازابتدای دستگیری محروم بوده است.

آیا پیگرد حقوقی دراین زمینه می توان انجام داد؟ یعنی سیاهه ای ازموارد نقض حقوق شهروندی تهیه کرد و علیه دستگاه هایی که این نقض را انجام داده اند شکایت کرد؟

کلیه مسائلی که دررابطه خانم هاله اسفندیاری وهمچنین بسیاری از متهمین سیاسی اتفاق افتاده برخلاف و ضوابط آیین دادرسی کیفری وضوابط حقوق بشر بین المللی است و درکلیه موارد مسئولین به عنوان نقض حقوق بشر می توانند مورد سوال قرار بگیرند. شاید به همین دلیل است که تاکنون چند بار مجمع عمومی سازمان ملل متحد علیه ایران قطعنامه صادر و ایران را به نقض حقوق بشرمتهم کرده است.

دراین چند ماهه برخی از روزنامه ها ازلفظ هایی مانند جاسوس وموارد مشابه استفاده کردند؟ با توجه به ثابت نشدن چنین مواردی آیا قصد ندارید به عنوان دفاع ازحقوق موکلتان از این نشریات شکایت کنید؟

کلیه افراد ونشریاتی که به خانم اسفندیاری و یا هرفرد دیگری که اتهامش ثابت نشده، لقب جاسوس یا مخل نظم عمومی وهرعنوان مجرمانه داده باشند قابل تعقیب هستند. متاسفم که بازپرس پرونده حتی اجازه نداده اند که من موکلم را ببینم تا ازایشان برای تعقیب افرادی که موکل من را قبل از اثبات بی گناهی مجرم قلمداد کرده اند، اجازه بگیرم.

دلیل جلوگیری شان چه بوده است؟

هیچ استدلال حقوقی نداشته اند. فقط گفته اند باید تحقیقات تمام شود.

با توجه به این که درقوانین کشور، عنوان مجرمانه ای به نام براندازی نرم وجود ندارد، آنچه که در نمایش تلویزیونی “به نام دموکراسی” مطرح شده به نظرتان چه ویژگی حقوقی دارد؟

اساسا آنچه که در نشریات و در رسانه های ما به عنوان “براندازی نرم” یا “انقلاب مخملی” ازآنها یاد می شود، تداعی کننده اتفاقاتی در حد پیروزی عده ای برعده ای دیگر درانتخابات است. مثلا فرض کنید گروهی دریک انتخاباتی دریک کشور پیروز شدند آیا ما باید بگوییم اینها براندازی نرم کردند؟ پس فلسفه انتخابات چیست؟ فلسفه مبارزات دموکراتیک و پارلمانی کجاست؟ یک چنین اتهامی نه تنها درقوانین ما وجود ندارد، بلکه اساسا چنین مساله ای هم قانونا جرم نیست. فلسفه احزاب سیاسی هم همین است. احزاب سیاسی فعالیت می کنند که خود به قدرت برسند بنابراین اگر یک حزب سیاسی که فعالیت کرد وبه قدرت رسید ایا ما بایستی آن حزب را برانداز وانجام دهنده انقلاب مخملی بنامیم؟

هنگامی که موکلتان را بدون اینکه درچند ماه گذشته دیده باشید روی پرده تلویزیون آمد چه احساسی داشتید؟

من این فیلم را تعمدا ندیدم. برای اینکه دیدن کارهای خلاف قانون درحقیقت نوعی صحه گذاشتن بر این اعمال است. من ترجیح می دادم به محض اینکه فیلم شروع شد، همه شهروندانی که به قانون احترام می گذاشتند تلویزیون خودشان را خاموش می کردند و با این شیوه به این عمل غیرقانونی اعتراض می کردند. من تلویزیونم را خاموش کردم وحاضر نشدم به چیزی که افراد با کارهای خلاف قانون با حیثیت افراد بازی می کنند نگاه کنم.

رسانه ملی درواقع در انتشار یک عمل غیرقانونی درابعاد ملی دخیل بوده است. آیا روزی خانم اسفندیاری هم فرصت خواهد داشت که دفاعیات خود را ازاین رسانه پخش کند یا همچنان صداو سیما ابزاری برای چنین اقدامات یک طرفه ای خواهد بود؟

صدا وسیما قبلا بعد از برنامه هویت که چندین سال قبل پخش شده بود، یک بار دیگر ثابت کرد که رسانه بی طرفی نیست. انتظاری که از یک رسانه ملی می رود این است که بی طرف باشد. متاسفانه این انتظار برآورده نشده و نمی شود.