جمالزاده فعالیت فکری و نویسندگی را بـا پژوهش آغاز کرد و پیش از آن که به داستاننویسی آوازهمندی بیابد، نویسنده مباحث تاریخی و اجتماعی و سیاسی درشمار بود. گنج شـایگان پنـج سـال پیش از یکی بود و یکی نبود (۱۳۴۰ ق) منتشر شد. تحقیقات متعددش در خـصوص روابـط روس و ایران و حدود پانزده مقاله تحقیقی دیگر که در کاوه به چاپ رسید همه پیش از نشر یکی بـود و یـکی نـبود میبود.
جمالزاده نویسندگی را با مجله کاوه آغاز کرد و پس از آن که کاوه تعطیل شد بـه هـمکاری جـوانانی که در اروپا درس میخواندند (مرتضی یزدی، غلامحسین فروهر، حسن نفیسی، مشفق کاظمی، احمد فرهاد، تقی ارانـی) و مـجله فـرنگستان را در برلن بنیاد نهاده بودند شتافت و مقالههایی در آن مجله به چاپ رسانید. آنجا مطلبی درباره زبـان فـارسی نوشت که میرزا محمدخان قزوینی را برانگیخت تا مقاله اساسی و معتبر و پرآوازه خود را در آنجا مـنتشر کرد.
جـمالزاده بـا توقف انتشار فرنگستانبه روزنامههای ایران رو کرد و در روزنامههای ایران آزاد، شفق سرخ، کوشش، اطلاعات به چـاپ نـوشتههایی که بیشتر مطالب اجتماعی میبود پرداخت، تا آن که مدیری مجله علم و هـنر را پذیـرفت کـه در برلن انتشار مییافت. مؤسس این مجله ابوالقاسم وثوق بود. هفت شماره از آن بیش منتشر نشد (مـهر 1306 ــ بـهمن ۱۳۰۷). خودشان آن را مجله فنی و ادبی معرفی کردهاند. علم و هنر نتوانست حتی به پایـه ایـرانشهر برسد.
از جـمالزاده در سالهای ۱۳۱۰ تا ۱۳۲۱ نوشته زیادی به چاپ نرسید. در جریانهای فرهنگی ایران در آن سالها شرکت بارزی نداشت، جـز ایـنکه بـه عنوان «عضو وابسته فرهنگستان ایـران» انـتخاب شده بود. با وجود این، هماره میکوشید مخاطبان فارسیزبان و هموطنان خود را داشته باشد. در زمان جشن هـزاره فـردوسی منحصرا یک مقاله به عنوان «نه اندر نه آمد سه اندر چـهار» از او در فـردوسی نامه مهر (۱۳۱۳) چاپ شد. در جشن هفتصد سـاله تـألیف گـلستان سعدی، کتابچهای به نام پندنامه سعدی مـنتشر کـرد (۱۳۱۷). مقالهای درباره کتاب (مندرج در مجله تعلیم و تربیت)، و مقالههایی در مجله موسیقی، و ترجمه قصهای از آنـاتول فـرانس در مجله مهر (۱۳۱۷) و ترجمه داستانی از اسـکار وایـلد در همان مـجله (۱۳۱۷) و چـند مـقاله در روزنامه کوشش، از جمله درباره کتاب زیـبا نـوشته محمد حجازی، حاصل آن دوره از نویسندگی اوست.
مجلههای تعلیم و تربیت، مهر، موسیقی مـحل نـشر نوشتههای ادبی و فرهنگی او در آن دوره بوده است.
جمالزاده، پس از شـهریور ۱۳۲۰ که مجلههای مختلف مـاهانه ادبـی در ایران تأسیس شد، در غالب آنـها مـقاله نوشت و داستان منتشر کرد. در سخن، یغما، راهنمای کتاب، وحید، ارمغان، هنر و مردم بـیش از هـمه مقاله دارد. در مجله کاوه، که مـحمد عـاصمی در مـونیخ به چاپ رسـانید نـیز مقالههای زیادی نشر کـرده اسـت. او نمیتوانست و نمیخواست با هموطنانش بیرابطه بماند. آنها را که در ژنو میدید (اعم از ادبا و فضلا و یـا رجـال سیاسی) به ذوق و شوق ملاقات مـیکرد و بـه صحبت بـا آنـان مـینشست. با غالب آنها کـه در ایران اهل کتاب و قلم بودند مکاتبه مداوم داشت. هر کس به او نامهای مینوشت پاسخی بـه تـفصیل دریافت میکرد. به من که از سـال ۱۳۲۹ بـا ایـشان مـکاتبه کـردهام درست سیصد و شـصت و چـهار نامه، اغلب مفصل (چندین صفحه) نوشته است. اگر چاپ شود، به هزار صفحه بالغ میشود و مـیتواند نـمونهای بـاشد از نامههای بسیار دیگری که به دیگران نـوشته است.
در احـوال جـمالزاده کـتابی بـه فـارسی، به نام سرگذشت و آثار جمالزاده، به قلم مهرداد مهرین، در سال ۱۳۴۲ انتشار یافت، همچنین کتابی به نام نقد آثار محمدعلی جمالزاده، به قلم عبدالعلی دستغیب (تهران ۱۳۵۶) همچنین رسـاله دکتری نهاد آلپ تُرک (دانشجوی ترک در دانشگاه تهران) درباره داستاننویسی جمالزاده است که در سال ۱۳۵۱ نوشته شده ولی به چاپ نرسیده است.
اکـنون ناموریِ جهانیِ جمالزاده به مناسبت پیشگامی او در نوشتن داستان کوتاه به اسلوب اروپایی است. در ایـن کـار، بیگمان، مبتکر و مؤسس بود. فارسی شـکر اسـت نخستین نـوشته اوسـت کـه نخستین بار در سال ۱۳۴۰ قـمری (۱۹۲۲) به چاپ رسید (هفتاد و پنج سال پیش) و عجب اینجاست که حسن تقیزاده آن را پسندید و در کـاوه طـبع کرد. محمد قزوینی آن را پسندید و نخستین سـتایشنامه را دربـاره آنـ نـوشت. قـزوینیِ دشواریاب و متن پسـند و مـعتقد و محققِ آثار کهنه شده گذشتگان، درباره یکی بود و یکی نبود، نوشت:
کتاب یکی بود و یکی نبود او نـموداری از شـیوه انـشای شیرین و سهل ساده خالی از عناصر خارجی اوسـت و اگـر چـه ایـن سـبک انـشاء کار آسانی نیست و به اصطلاح سهل و ممتنع است ولی معذلک فقط این طرز و شیوه است که باید سرمشق چیزنویسی هر ایرانی جدیدی باشد که میل دارد به زبان پدر مـادری خودش چیز بنویسد و نمیخواهد که به واسطه عجز از ادای مقصود خود به زبان فارسی محتاج به دریوزه نمودن کلمات و جمل و اسالیب تعبیر کلام از اروپاییها بشود چنانکه شیوه ناخوش بعضی از نویسندگان دوره جـدید است.
قـزوینی درباره قطعه «نوعپرست» ــ که در مجله علم و هنر چاپ شد ــ چنین نوشت:
مقاله نوعپرست موضوعا و انشاءً و عبارتا و همه چیزا شاهکاری است که از قلم آن دوست جانی، آن ذوق مجسم، آن لطف مثل صادر شده اسـت. فـلا اعدمنا اللّه مثلا. مریزاد دستی کـه انـگور چید. بیش از همه چیز گذشته از نهایت شیرینی انشاء که لبهای انسان از شیرینی به هم میچسبد و آب لطف از حسن تألیف و مثلهای عذب روان آن میچکد، موضوع که مـجسم نـمودن مزایای تمدن ظاهری جـدید اسـت فیالواقع وحی منزل است که از نیش قلم نحل مانند سرکار که هم عسل از آن میتراود و اوحی ربک الی النحل جاری شده است و یقین دارم… سرکار به این مقاله مستحق اعلی درجات عـلیین خـواهید شد…
البته تمجید و تحسین قزوینی ناظر به سبک فارسینویسی داستانهای یکی بود و یکی نبود است، ولی همه منتقدان تاریخ ادبی معاصر ایران نگاهشان به داستانهای کتاب مذکور به مناسبت تازگیهای مضامین و طـرز و اسـلوب ارائه صوری اسـت که خالق داستانها به کمال هنر نوشته و معانی مورد نظر خود را خوب تصویر و تحلیل کرده است. از ایـن کتاب در تمام معرفیهای تاریخ ادبی معاصر ایران به هر زبانی نـام رفـته و در گـزیدهها و ترجمه ادبیات معاصر ایران اغلب از داستانهای آن آورده شده است.
جمالزاده داستاننویسی را شغل شاغل خود میدانست و منظما بدان مداومت مـیداد، ولی تـوفیق او در نوشتههای بعدی به مرز یکی بود و یکی نبود نرسید. اگر چه در راه آب نامه، مـعصومه شـیرازی و دارالمـجانین قطعات خوب زیبا هست و ماندگار است.
از داستانهای جمالزاده نمونههایی به زبانهای انگلیسی، فرانسه، آلمانی، روسی (مـتعدد)، ایتالیایی و ژاپنی و… ترجمه شده است. یونسکو مجموعهای برگزیده از داستانهای او را به نام Choix des Nouvelles در سال ۱۹۵۹ مـنتشر کرد(۱۲). حشمت مؤید با هـمکاری پل اسـپراکمن P. Sprachman ، در سال ۱۹۸۵، ترجمه انگلیسی یکی بود و یکی نبود را به نام Once Upon a Time انتشار داد (جزو مجموعه Persian Literature Series 6).
درباره یکی بود و یکی نـبود مقاله رضا نوابپور به عنوان The Writer and the
people منتشر شده در «سخنواره به یاد دکتر پرویز ناتل خانلری» (تهران ۱۳۷۵) ص۹۳-۱۰۳ دیده شود. از میان داستانهای متأخر او، «شورآباد» شهرت نسبتا بهتری گرفت و توسط ر. گلپکه به آلمانی تـرجمه و نـشر شد (۱۹۶۲)، و در همان سال، به زبان فرانسه هم در روزنامه مشهور ژورنال دو ژنو به چاپ رسید. اهمیت این داستان آن بود که از وضع اجتماعی و خـیالپرستیهای حـکومت و نودولتیِ مردم حکایت میکرد. جمالزاده، در سالهای حدود ۱۳۴۰، داستانهای «ایلچی و قیصر» و «نمک گندیده» را وسیله نشان دادن معایب و کیفیّات اوضاع جاری استبدادی و نودولتی کرد.
فهرست کتابهای او در این رشته بر حسب تاریخ چنین است.
۱۰-۱۳۴۰ قـیکی بـود و یکی نبود (پس از آن چند چاپ شد و به انگلیسی ترجمه شده است)
۱۱- ۱۳۲۱ شدارالمجانین
۱۲- ۱۳۲۱عمو حسینعلی (بعدها به نام جلد اول شاهکار تجدید چاپ شده است)
۱۳- ۱۳۲۳صحرای محشر
۱۴- ۱۳۲۵ قلتش دیوان
۱۵- ۱۳۲۶راه آب نامه
۱۶- ۱۳۳۳معصومه شیرازی
۱۷- سر و ته یک کرباس یـا اصـفهان نـامه (دو جلد، به انگلیسی ترجمه شـده است)
۱۸- ۱۳۳۸ تـلخ و شـیرین (مجموعه)
۱۹-۱۳۳۷ شاهکار (دو جلد)
۲۰- ۱۳۳۸ کهنه و نو (مجموعه)
۲۱-۱۳۴۰غیر از خدا هیچ کس نبود (مجموعه)
۲۲- ۱۳۴۳ آسمان و ریسمان (مجموعه)
۲۳- ۱۳۵۳ قصههای کوتاه برای بچههای ریشدار (مجموعه)
۲۴- ۱۳۵۷ قصه ما به سر رسید (مجموعه)
نـخستین بـار سـعید نفیسی، با برگزیده ساختن چند داستان از جمالزاده کـه در کـتاب شاهکارهای نثر فارسی معاصر (تهران ۱۳۳۰) به چاپ رسانید، موجب نشر بیشتر و عمومیتر نوشتههای جمالزاده شد. پس از آن در غالب کتابهای انتخابی آثـار فـارسی نـمونهای از داستانهای او نقل شده است.
توصیف داستاننویسی جمالزاده در زبانهای مهم جهان تـوسط هانری ماسه در مقدمه منتخبات آثار جمالزاده (نشر یونسکو) به زبان فرانسه؛ و سپس ف. ماخالسکی در کتاب La Litérature de lIran Contemporain (ورشو ۱۹۶۵-1980)؛ و، به زبـان آلمـانی در کـتاب Geschichte und Entwicklung der modernen Persischen Literature (Berlin, 1964(نوشته بزرگ علوی؛ و در زبان انگلیسی به قلم حسن کامشاد در کتاب Modern Persian Prose Literature (کـمبریج، ۱۹۶۶) آمـده است. جامعتر از همه تحلیلی است که Michel Cuypers ، در کتاب
نامه فرهنگستان » شماره ۱۱ (صفحه ۲۲)
سرچشمههای داستان کوتاه فارسی به زبان فرانسه Aux sources de la nouvelle Persane (پاریس ۱۹۸۳) صـفحات ۱۰۷-۲۰۶ دربـاره داسـتانهای جمالزاده انجام داده و چند تا را هم ترجمه کرده است. این کتاب توسط احـمد کـریمی حـکاک به زبان فارسی ترجمه و به نام سرچشمههای داستان کوتاه فارسی نشر شده است (تـهران ۱۳۶۶).