انتشار متن تفاهم نامه همکاری میان مدیریت “حوزه علمیه برادران استان تهران” و “اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران”، معلمان تهرانی را بهت زده کرد. مضمون اصلی این تفاهم، همکاری مشترک برای راهاندازی و توسعه مدارس امین وابسته به حوزه علمیه است. اجرای طرح تاسیس مدارس امین یا مدارس پیش حوزوی که از چهار سال پیش در چارچوب منشور همکاری حوزه علمیه و آموزش و پرورش آغاز شده در سال جاری سرعت بیشتری گرفته است. متن تفاهم نامه برای جامعه فرهنگیان کشور تحقیر آمیز و برخورنده است. بر اساس این تفاهم نامه، به انتخاب مدیریت حوزه و توافق اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران، تعدادی از مدارس دولتی به “مدرسه وابسته به حوزه علمیه” تبدیل میشوند و مدیریت حوزه با استقرار روحانی ثابت، مدیریت تربیتی مدارس وابسته را بر عهده خواهد گرفت. مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران با امضای این تفاهم نامه، سند بی صلاحیتی معلمان و مربیان و مشاوران و مدیران مدارس را امضا کرده و مدیریت دوگانه در مدرسه را پذیرفته است.
مطابق متن تفاهم نامه، تعداد مدارسی که هر سال به این طرح افزوده میشوند بر اساس ظرفیتهای اعلام شده از سوی مدیریت حوزه تعیین میشود. اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران متعهد شده که مدیران و معاونان پرورشی مناطق و مدیران مدارس منتخب را در ارتباط با طرح، توجیه و شیوه نامه فرهنگی و تربیتی خاصی را به مدارس ابلاغ کند. از دیگر تعهدات آموزش و پرورش شهر تهران تعیین دفترکار برای روحانی مدرسه است. کار “روحانی مدرسه” مشاوره، پاسخگویی به سئوالات و ارتباط با خانواده های دانش آموزان است. آموزش و پرورش متعهد شده است که برای حضور مستمر روحانی مدرسه و اساتید حوزه علمیه در جلسات خانوادهها، دانش آموزان و معلمان، زمینه سازی کند. اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران متعهد شده است که با مدیریت مدرسه برای حضور روحانی در بخشی از کلاس های پرورشی به صورت منظم یا پنجره باز (ساعات خالی دانش آموزان ) هماهنگی کند.
همکاری این دو نهاد از نخستین ماه های انقلاب آغاز شد. حتی قبل از انقلاب هم روحانیون در تالیف کتابهای درسی با وزارت آموزش و پرورش همکاری داشتند. هر چند این همکاری بعد از انقلاب هیچگاه متوازن و درسطح برابر نبوده است. در سال ۸۵ و در دوره وزارت محمود فرشیدی، همکاری دو نهاد وارد فاز اجرایی شد و ستادی برای همکاری حوزه و آموزش و پرورش تاسیس شد و طرح مدارس امین که با اسامی “مدارس پیش حوزه ای” و “مدارس وابسته به حوزه” هم شناخته می شود، از سال ۸۸ به تدریج به اجرا درآمد. احتمالا طراح تاسیس این ستاد حجت الاسلام علی ذوعلم بوده که بعد از تشکیل ستاد تا چند ماه پیش دبیرستاد بود. بحث مدارس وابسته به حوزه های علمیه از سال۸۸ در سطح رسانه ها مطرح است و مقامات آموزش و پرورش تاکنون با شفافیت تعداد مدارسی را که تحت عنوان مدارس وابسته به حوزه در اختیار ۲۵۰ حوزه علمیه در سراسر کشور گذاشته اند اعلام نکرده اند.
در منشور همکاری های حوزه و آموزش و پرورش بر استقلال این دو نهاد و همکاری آنها در چارچوب قوانین و مقررات تاکید شده است. اما تفاهم نامه اخیر استقلال آموزش و پرورش را مخدوش می کند و احتمالا با قوانین و مقررات وزارت آموزش و پرورش هم در تعارض است. ضمن اینکه ورود مستقیم حوزه ها به کار اجرایی با اصل استقلال حوزه ها هم مغایر است. از سوی دیگر فعالیت روحانی مدرسه، با اختیارات و وظایف مربیان و مشاوران و مدیریت مدارس تداخل پیدا می کند. ورود مستقیم حوزه در امور اجرایی مدارس از نگاه بدنه آموزش و پرورش ناخوشایند و نشانه بی اعتمادی دولت و حوزه علمیه به معلمان و مربیان تعبیر می شود و در آنها احساس تبعیض و سرخوردگی را تقویت می کند. سپردن امور تربیتی و مشاوره ای مدارس به روحانیون اعزامی از حوزه تنها در صورتی بدون تزاحم و تداخل خواهد بود که معاونت پرورشی آموزش وپرورش منحل گردد. با آغاز به کار روحانی مدرسه نوعی مدیریت دوگانه شکل می گیرد. بین روحانی مدرسه با اختیارات ویژه که از حوزه علمیه دستور می گیرد و مدیر که تابع سیستم اداری وزارت آموزش و پرورش است ناهماهنگی ایجاد می شود که دود آن به چشم دانش آموزان می رود.
حوزه های علمیه می توانند مانند سازمان تبلیغات اسلامی در چهار چوب مقررات تاسیس مدارس غیردولتی مدارس پیش حوزوی مورد علاقه خود تاسیس کنند. اما، حجت الاسلام محمد حسن نبوی معاون تبلیغ و آموزشهای کاربردی حوزه علمیه طی مصاحبه ای، سال ۸۸ در پاسخ به این سئوال که آیا از بودجه حوزه برای ساخت مدارس پیش حوزوی یا همان مدارس وابسته به حوزه استفاده میکنید؟ گفت: “خیر! آموزش و پرورش، چند هزار میلیارد بودجه دارد و ما نباید از پول حوزه برای آن خرج کنیم… با وزیر آموزش و پرروش جلسه داشتیم؛ به ایشان گفتم که اگر میخواهید، حوزه به کمکتان بیاید… بخشی از فضاهای آماده خود در اختیار حوزه بگذارید تا ببینید مدل تربیتی آن جواب میدهد یا خیر…”. ارزیابی آقای نبوی از امکانات و بودجه آموزش و پرورش با واقعیت منطبق نیست. آموزش و پرورش همیشه با کمبود فضاهای آموزشی و بودجه جاری و عمرانی مواجه بوده و است. وجود ۱۰ هزار مدرسه دو نوبتی و کسری بودجه دایمی و مزمن این وزارتخانه و سطح پایین حقوق پرسنل گواهی بر مشکلات مالی فقیرترین وزارتخانه کشور است.
قانونی بودن این تفاهم نامه نیز محل تردید است. به نظر می رسد مقررات آموزش و پرورش به وزیر و مدیرکل اجازه نمی دهد که مدارس دولتی را “تبدیل” کنند و در اختیار نهادهای غیر دولتی قرار دهند. نکته ای که نادیده گرفته شده، رای اولیا و تمایل دانش آموزان برای تبدیل مدرسه محل تحصیلشان است. اگر اولیا و دانش آموزان یک مدرسه مفروض که طبق تفاهم نامه از سوی حوزه برای تبدیل انتخاب شده، مخالف طرح تبدیل باشند آیا باز هم طرح اجرا خواهد شد؟ در صورت اجرا حقوق دانش آموزانی که مدرسه آنها تبدیل به مدرسه خاص شده، از سوی وزارت آموزش و پرورش چگونه جبران می شود؟در تفاهم نامه مشخص نیست که “روحانی مدرسه” در سازمان مدرسه با چه عنوانی اداری حضور پیدا می کند و آیا برای او پست جدیدی تعریف می شود؟ روحانی مدرسه، چه وضعیت استخدامی خواهد داشت و دستمزد خود را چگونه و از چه محلی دریافت می کند؟
انگیزه های دیگری هم پشت این طرح وجود دارد که کمتر در مورد آن بحث می شود. حجت الاسلام محمد حسن نبوی معاون تبلیغ و آموزشهای کاربردی حوزه علمیه، در همان مصاحبه می گوید: “میانگین استعدادهای ورودی به حوزه پائین است، ما اگر مدارس با جاذبه راه انداختیم که افراد مستعد در آن حضور یابند، آنها را تشویق به حضور در حوزه خواهیم کرد…. با اجرای درست این طرح، بسیاری از ضایعات موجود در شیوه فعلی پذیرش، جذب یا طرد افراد، برطرف میشود… ما الان کار را در دبیرستان و راهنمایی آغاز کردهایم، اما معتقدیم لازمه کار تربیتی جامع این است که از روز اول تربیت، وارد معرکه شویم؛ یعنی اعتقاد به راهاندازی این مراکز آموزشی در مقاطع پیش دبستانی نیز داریم…”. این سخنان به قدری روشن است که نیاز به توضیح اضافی ندارد. مدارس امین قرار است از پیش دبستانی تا متوسطه نقش مدرسه پیش حوزوی و تامین نیرو برای حوزه ها را ایفا کنند.
حوزه های علمیه بهتر است به جای ورود به حوزه اجرایی، ایده های تربیتی خود را به نظام آموزش و پرورش رسمی کشور ارائه دهندو استقلال دستگاه آموزش و پرورش کشور را به رسمیت بشناسند. البته روحانیت و مقامات سیاسی از خروجی مدارس راضی نیستند و بر این باورند که در تربیت کودکان و نوجوانان کوتاهی می شود. پیش از این آنها چاره کار را را در افزایش برنامه های دینی مدارس و زیاد کردن حجم کتابهای دینی و تسری مباحث دینی به همه درس ها می دیدند. اما این روشها ظاهرا کارساز نبوده است. به نظر می رسد آخرین راه حل خلع ید از عوامل تربیتی و مدیریتی مدارس و حضور تمام قد روحانیون در مدرسه است. حضور مستقیم نمایندگان حوزه در مدارس از این نظر که آنها از نزدیک با واقعیت مواجه می شوند و سطح انتظاراتشان از دستگاه تعلیم و تربیت کشور تعدیل می شود مثبت است، اما حضور مستمر یک روحانی در مدرسه با اختیارات ویژه در حوزه تربیتی و مدیریتی و آموزشی مدرسه قطعا سازمان مدرسه را مختل خواهد کرد و کارآمدی مدرسه را کاهش خواهد داد.