هنوزچند هفته ای از شروع کار مجلس هفتم نگذشته بود که فاطمه آلیا نماینده مجلس هفتم با ایراد سخنان گهرباری درمجلس گفت اگر هر زن داوطلبانه رضایت به ازدواج مجدد همسر خود دهد، مشکل چند میلیون زن بدون همسر در ایران حل خواهد شد. فاطمه آلیا کاندیدای جامعه زینب و مدیر جامعه زینب نیز مریم بهروزی بود.
به همین دلیل با مریم بهروزی تماس گرفتم و به او گفتم از او وقت مصاحبه می خواهم و او هم در همان هفته روزی را تعیین کرد و من خود را آماده یک گفتگوی جدل گونه با او کرده بودم.
در روز تعیین شده به دفتر جامعه زینب رفتم و بعد از کلی سئوالات مختلف بالاخره به سذوال اصلی رسیدم. به مریم بهروزی گفتم: خانم بهروزی! به میمنت و مبارکی نماینده جامعه زینب، خانم آلیا هم به مجلس راه پیدا کرد.
او هم بی خبر از اینکه این مقدمه چینی ها برای طرح چه سئوالی است، گفت: بله خانم آلیا وارد مجلس شد.
گفتم: ایشان در بدو ورود طرح همسر دوم برای مردان، با همیاری زن اول را داده اند، شما هم با نظر ایشان موافقید؟ بناگاه شستش خبر دار شد. با عجله گفت: خیر، فرهنگ ایران همیشه با تک همسری موافق بوده و شروع به گفتن دلایل متعدد در این رابطه کرد.
به مریم بهروزی گفتم ولی کاندیدای جامعه زینب طرح دیگری را در مجلس مطرح کرده. اصلا این نظرات چکیده نظرات جمعیت شما است یا نظرات شخصی خود ایشان است؟ مجددا خانم بهروزی گفت: نظرات خود ایشان است، ولی قبلا چنین چیزهایی نمی گفت. گفتم: یعنی می خواهید بگویید که خانم آلیا از وقتی وارد مجلس شده دیگر توجهی به دیدگاههای جامعه زینب ندارد؟
خانم بهروزی دستش را از زیر چادر بیرون آورد و ضبط مرا خاموش کرد و گفت: آی گفتی!
این اولین بار نبود که با فردی مصاحبه می کردم و او به یکباره ضبط مرا خاموش و دهانش را به گوشم نزدیک کرده و حرف دلش را در گوشی گفته بود.
مریم بهروزی گفت: از وقتی خانم آلیا وارد مجلس شده به نظرات جامعه زینب توجهی ندارد. ولی من به عنوان رییس جامعه زینب در مصاحبه های دیگر هم گفته ام والان هم میگویم که روح جامعه ما فقط و فقط با تک همسری موافقت دارد. این حرف اول و آخر من است.
با شنیدن این حرفها در دلم غوغایی بر پا شده بود. با خودم گفتم: اگر این حرف اول و آخر توست چرا به این عضو خاطی حزبتان اعتراض نمی کنید؟ چرا به عنوان یک رییس از او توضیح نمی خواهید؟ چه ملاحظه ای شما را از این اعتراض بر حذر می دارد. با تردید بسیار به حرفهای ضبط شده ونیز در گوشی او گوش کردم ولی دوباره به خود گفتم: وظیفه من به عنوان روزنامه نگار این بود که اعتراض بسیاری از زنان را با صدای بلند بگوش رییس و مرئوس این حزب برسانم،دیگرانی هم هستند که این اعتراض را بهتر از من پی خواهند گرفت.
تا اینکه چند سال بعد در یک اعتراض جدی فعالان زن به لایحه حمایت از خانواده که تعدد زوجات را امری قانونی اعلام کرده بود، البته به شرط داشتن بضاعت مالی مرد، بسیاری از فائزه هاشمی و مریم بهروزی تا نوشین احمدی خراسانی، شادی صدر و بسیاری از فعالان جنبش زنان را در کنار هم نشاند. و همه آنها با تاکید بر تک همسری در کنار هم نشستند و گفنتند و شنیدند. آنها در مدنی ترین شکل با هم گفتگو کردند و یکی از مسائل مهم زنان در این چند دهه را مورد نقد و بررسی قرار دادند، بدون آنکه گذشته یکدیگر را شخم بزنند.
امروز هم شاهد آن هستیم که بعد از اینکه مرضیه وحید دستجردی، وزیر بهداشت همین چند روز پیش ما، به محض اینکه از تعلل بانک مرکزی در اختصاص ارز برای ورود دارو انتقاد کرد وفریاد زد بانک مرکزی تنها یک سوم ارز تخصیص یافته به واردات دارو را تامین کرده که همین یک سوم هم از شهریور ماه در اختیار وزارت بهداشت و واردکنندگان دارو قرار گرفته و مابقی دارو به واردات لوازم آرایش اختصاص یافته، بلافاصله سایت های خبری، کانال های ماهواره ای و صفحات فیس بوک پر شده از حمایت از وزیر زنی که استقلال رای و نظر خود را براطاعت از رییس جمهور ترجیح داد.
برخی از تحلیل گران اجتماعی با نقد و بررسی کارنامه وزیر بهداشت که تا همین چندی پیش از جانب محمود احمدی نژاد در یک کنفرانس خبری نمره ۲۰ گرفته بود و در مدت کوتاهی با نمره صفر از کابینه برکنار شد، نقاط ضعف متعدد خانم وزیر را برشمرده اند: مخالفت با پیوستن ایران به کنوانسیون رفع تبعیض از زنان، حمایت از طرح تفکیک جنسیتی در بیمارستانها به دلیل انطباق پزشکی با مبانی شرع و تاکید بر برچیده شدن برنامه کنترل جمعیت وزارت بهداشت، علیرغم فقر شدیدی که گریبان مردم ایران را گرفته است.
ولی این پشت درهای کابینه ماندن، تبعات مثبتی نیز برای خانم وزیردر برداشته؛ تک تک مقالات نوشته شده در خصوص نافرمانی خانم وزیر را که مطالعه می کنم می بینم، لحن مقالات حتی توام با انتقاد از او نیزعوض شده است؛ انگار که هریک به شیوه ای، ورود او را به صف مردم به فال نیک گرفته اند و درهای همنشینی با مردم را یکی یکی برای او باز می کنند.وقتی که این مقالات و گزارشها را مرور می کنم با خود می گویم ما حقیقتا مردم بخشنده ای داریم. آنها تلاشهای اندک یکی شدن با مردم را در حافظه تاریخی خود حفظ می کنند، مرتبا یادش را زنده می دارند و تلاش می کنند تا به دست فراموشی سپرده نشود. احساس می کنم دامنه مماشات و مدارای مردم با مسئولان بالا رفته و مردم تلاش می کنند که از هر گامی بسوی خود استقبال کنند و این راه را مناسبتر برای رسیدن به منویات خود می دانند؛ همانطور که فعالین زن خود را آماده هم نشینی و گفتگو با هر کسی که حتی یک مسیر کوتاه را با آنان همراهی کند، کردند.