با عمار ملکی، فرزند دکتر محمد ملکی که این روزها اخبار بسیار نگران کننده ای در مورد وضعیت وی در زندان به گوش می رسد، مصاحبه کرده ایم.او که به شدت نگران پدر سالخورده اش است می گوید: “حکومت قصد عقده گشایی و آزار دکتر ملکی را دارد.”
این مصاحبه در پی می آید.
از آخرین وضعیت دکتر ملکی چه خبری دارید و ایشان در زندان در چه شرایطی هستند؟
متاسفانه خانواده در 15 روز گذشته در بیخبری مطلق بوده و دکتر حتی هیچ تماس تلفنی هم نداشته است؛ از طرف دیگر بدلیل اینکه او در سلول انفرادی است امکان اینکه کس دیگری که با او هم بند باشد و یا از داخل زندان ملاقات داشته باشد خبری بدهد هم وجود نداشته. روز دوشنبه این هفته هم وکیل پدر، آقای دکتر مولایی، دستور ملاقاتی از قاضی گرفته بودند و مادر، برادر و خواهرم برای ملاقات مراجعه کردند اما پس از معطلی سه ساعته گفتند بازجو اجازه ملاقات نمیدهد و دکتر ممنوع الملاقات است. از این جهت ما بشدت نگران سلامتی پدر هستیم؛ چرا که بنا به تجارب زندانهای قبل و وضعیت دیگر زندانیان، معمولا وقتی وضع سلامتی زندانی وخیم است از دادن ملاقات و تماس تلفنی خودداری میکنند. مخصوصا که وضعیت سلامتی دکتر ملکی در هنگام بازداشت نیز مساعد نبود و ایشان در حال درمان و استراحت بودند.
دکتر ملکی هنگام بازداشت تحت درمان بیماری پروستات بودند و همسر ایشان طی روزهای گذشته از وخیم تر شدن وضع جسمی دکتر خبر داده اند؛ لطفا بفرمایید وضعیت جسمی دکتر در چه شرایطی است؟
پدر از مشکلات مختلفی رنج میبرند که تقریبا همگی بنوعی از نتایج و پیامدهای آزارهای زندانهای قبلی بوده است. او در سالهای 60 تا 65 در اثر تحمل شکنجه های سیاه ناشی از ضرب و شتم و فشارهای جسمی و روحی در زندان به مشکلات قلبی، دردهای پا و دست و کمر، و مشکل بینایی دچار شدند و در اثر شکنجه های سفید در زندان سال 80 که درآن اجازه استفاده از سرویسهای بهداشتی برایشان محدود بود، مشکلات بیماری شدید پروستات و دیابت هم بدان اضافه گردید. البته در اینجا باید توضیح دهم که علیرغم بیماریهایی که دکتر ملکی داشت، او تا پیش از بازداشت با توجه به مراقبتهای پزشکی و مراعاتی که در مصرف منظم داروها انجام میگرفت، همه بیماریهایش تحت کنترل بود و تنها از ضعف ناشی از اثرات داروها رنج میبرد و به همین دلیل هم بیشتر در منزل استراحت میکرد. در اصل وضعیت سلامتی او مثل بیماری بود که به شکل عادی در حال درمان است و او را یکباره از ادامه درمان محروم کنند.این توضیح را دادم که درصورتی که خدای ناکرده در اثر ممانعت و سهل انگاری مقامات قضایی جهت درمان پدر، اتفاق ناگواری برایش روی دهد، آنها ادعا نکنند که وی از پیش از بازداشت بیمار بود و در اثر بیماریهای قبلی برای او اتفاقی افتاد، زیرا این ادعای مرسومی است که دستگاه قضایی در ماههای گذشته برای زندانیانی که در اثر فشارهای وارده در زندان برایشان اتفاقی رخ داده، مطرح کرده اند. من همین جا بار دیگر از طرف خانواده تاکید میکنم که دکتر ملکی تحت درمان و تا پیش از دستگیری، بیماریهای وی همگی تحت کنترل بود؛اما اینک با دستگیری و عدم دسترسی اش به داروها و اخلال در مصرف منظم آنها، سلامتی وی را مورد تهدید قرار داده اند.
با توجه به وضعیت جسمی دکتر ملکی فکر می کنید با بازداشت ایشان چه هدفی را دنبال می کنند؟
ظاهرا این بار نیز با نوع دیگری از شکنجه که احتمالا مخملی است، قصد دارند با جلوگیری از روند درمان بیماریهای پدر و به جای آن دادن قرصهای آرامبخش و مسکن، به نوعی به حذف نرم و طبیعی وی دست زنند. مشخص است که طبق تمامی قوانین بین المللی و حقوق بشر جهانی و حتی مصوبه مجلس خودشان در سال 81، عدم اجازه درمان به زندانی بیمار و جابجا کردن داروهایش و نگهداری در سلول انفرادی از مصادیق بارز شکنجه محسوب میشود و اینها مواردی است که همگی دارددرمورد دکتر ملکی اعمال میشود.
تاکنون در این مورد چه اقدامات و پی گیری هایی انجام داده اید؟
درباره مشکلات سلامتی و خطراتی که دکتر ملکی را تهدید میکند، همسرشان دو نامه یکی به بازپرس و دیگری به رییس قوه قضاییه نوشته و هشدار داده اند که سلامتی وی در خطر است. ما هم با توجه به شواهد روزهای اخیر و بی اطلاعی مطلق، به شدت نگرانیم که مبادا برای ایشان اتفاق ناگواری رخ داده باشد.
آیا پاسخی نیز از سوی مسولان قضایی در این زمینه به شما داده اند؟
ما بعنوان خانواده دکتر ملکی تاکنون از تمامی راههای قانونی داخل کشور چه از طریق ارسال نامه به مقامات قضایی و چه از طریق پیگیری و درخواست قانونی وکلا اقدام کرده ایم اما متاسفانه تاکنون هیچ پاسخی نگرفته ایم.
مشخصا چه اتهامی به پدرتان تفهیم شده است؟
اتهاماتی که به ایشان تفهیم شده همان عنوان کلی اقدام علیه امنیت ملی پیرامون حوادث پس از انتخابات میباشد که واقعا عجیب و شاخدار است. تمام کسانیکه دکتر ملکی و نظرات و مواضع او را میشناسند، میدانند که این اتهام اساسا بی ربط است زیرا او اعتقاد به شرکت در انتخاباتی که آزاد و سالم برگزار نمیشود نداشت و رای هم نداد. از طرف دیگر از چند ماه مانده به انتخابات درگیر مساله درمان سرطان پروستات بود و از اینرو در پی حوادث پس از انتخابات فعالیت قلمی و یا مصاحبه چندانی نداشت و تنها با ناراحتی ناظر حوادث پس از انتخابات بود. به هر حال این اتهام بسیار نچسب است و ظاهرا تنها پوششی برای یک مساله دیگر است.
چه مساله ای؟
آنچه شواهد نشان میدهد آنست که در پی اتفاقات اخیر و امنیتی ونظامی کردن فضای کشور پس از انتخابات و دست زدن به بازداشتهای گسترده فعالان سیاسی، انگار حاکمیت این شرایط را فرصتی یافته تا دست به تصفیه حساب با بعضی از منتقدان نیز بزند و ظاهرا دکتر ملکی که همواره در راستای منافع ملی و دفاع از آزادی و حقوق بشر انتقاداتی را به شکل صریح و مسالمت آمیز ابراز داشته، هدف این برنامه بوده است و شاید بنوعی حکومت قصد عقده گشایی و آزار وی را دارد. از طرف دیگر ایشان یک شخصیت دانشگاهی هستند که درباره مسائل دانشگاه و جنبش دانشجویی همواره صاحب نظر بوده اند و باز هم بنا به شواهد، دستگیری ایشان در آستانه بازگشایی دانشگاهها، احتمالا با مسائل مرتبط با دانشگاه و زمزمه انقلاب فرهنگی دوم بی ارتباط نیست. به هر حال دکتر ملکی راوی و شاهد آنچه یکبار بر سر دانشگاه به عنوان انقلاب فرهنگی رفته است بوده اند و یقینا در تمامی این سالها سرسخت ترین مخالف و منتقد آن واقعه نامبارک بوده که البته بهای مخالفتشان را نیز در زندان دهه 60 پرداختند.
گفتید که دکتر ملکی در قضیه انتخابات هیچ فعالیتی نداشت و در اعتراضات نیز شرکت نمیکرد، ایا فعالیت های ایشان طی سالهای گذشته می تواند مبنای بازداشت و برخورد با پدرتان باشد؟
ببینید پدر در تمام این سالها، نوشته هایشان در دو حوزه بوده است: یکی نوشته هایی بوده است که با هدف آگاهی بخشی به نسل جوان درباره واقعیات تاریخ معاصر و حوادث و رویدادهای 50 سال اخیر بوده که غالبا در تریبون ها و رسانه های رسمی سانسور شده و یا وارونه جلوه داده شده است. بخش دیگر مقالات ایشان، انتقاداتی بوده که وی در راستای منافع ملی و یا دفاع از حقوق افراد و یا مطرح نمودن مشکلات کشور و دادن پیشنهاد به حاکمیت جهت برون رفت از شرایط بحرانی مطرح کرده است. دکتر ملکی از آنجا که هرگز وابستگی حزبی، سیاسی و تشکیلاتی نداشته و اساسا خاستگاه انتقاداتش تنها بخاطر مردم و دفاع از آزادی و حقوق بشر بوده، بسیاری از خطوط قرمزی را که حاکمیت جهت محدود کردن انتقادات کشیده، رد کرده است.همین باعث شد بسیاری از مسائلی که زمانی صحبت از آنها تابو بود، به عرصه عمومی کشیده شود تا آگاهی افکار عمومی سبب گردد که حکومتگران مجبور به پاسخگویی شوند.اعتقاد وجدانی، اخلاقی و دینی دکتر نسبت به امر به معروف و نهی از منکر حاکمان، همواره او را به طرح بی پرده انتقادات دلسوزانه و مسالمت آمیز در قالب نوشته ها و سخنرانی هایش وامیداشت و حتی زمانی که به لحاظ کهولت سن، نگرانی از خطر آزار حکومت وجود داشت، باعث نشد که ایشان نقد رفتارهای حاکمیت را کنار بگذارد و به همین دلیل هم تاکنون و هنوز دارد هزینه آگاهی بخشی و حق خواهی اش را میدهد.حکومت هم خوب میداند که انتقادات و مبارزات وی هرگز به خاطر قدرت خواهی و سیاسی کاری نبوده است و از روی اعتقاد عمیق به دموکراسی، حقوق بشر و آزادی و عدالت بوده و از همین رو هر اتهامی به ایشان نمیچسبد.
آقای ملکی جالا خانواده شما تصمیم دارند چه اقداماتی انجام دهند؟ آیا هنوز به اعاده حقوق پدرتان از طریق مراجع قضایی امیدوارید ؟
صادقانه بگویم که بنا به تجاربمان از دستگاه قضایی جمهوری اسلامی، امیدی به رعایت قانون در سیستم قضایی نداریم. متاسفانه آنچه تاکنون شاهد بوده ایم این است که رعایت قانون در سیستم قضایی یک استثنا و نقض قانون قاعده بوده است. اما باز هم از طریق قانونی پیگیر هستیم و در ضمن از تمامی سازمانهای حقوق بشری بین المللی و از تمامی انسانهای آزادیخواه در سراسر جهان که شاهد رفتار غیرانسانی حاکمیت با یک استاد کهنسال و پیشکسوت و یک انسان بیمار تحت درمان و یک منتقد صادق و مسالمت جو هستند، خواهان اعتراض و فشار به مقامات جمهوری اسلامی برای آزادی و یا اقدام فوری برای بستری کردن و رسیدگی به مساله سلامتی ایشان و دیگر دانش آموختگان و زندانیان سیاسی ایران هستیم.
همچنین به مسئولان جمهوری اسلامی هم توصیه میکنیم که دست از آزار زندانیان سیاسی و خانواده های آنها بردارند و اگر اعتقاد و پایبندی به هیچ یک از مبانی حقوق بشری و آموزه های انسانی و دینی ندارند، به لحاظ قانون مقرر بین موجودات، از آزار همنوعان دست بردارند. شما شاهد بوده اید که در روزهای اخیر علاوه بر آزار زندانیان بیمار و پیر و جوان، چطور با دادن وعده آزادی در خبرگزاریهای خودشان - مثل مورد دکتر زیدآبادی - و یا دادن وعده ملاقات در یک نامه رسمی - مثل مورد دکتر ملکی، خانواده ها و حتی کودکان معصوم و دل شکسته را چشم انتظار گذاشتند و بعد با خلف وعده چطور آنها را آزار دادند. متاسفانه حکومتی که ادعا میکرد الگوی مردمسالاری دینی در جهان است، به الگوی مردمآزاری دینی در جهان تبدیل شده و به نام دین و حکومت دینی، به آزار مردمان و فرهیختگان و خانواده های آنها پرداخته است.