مسببان این اوضاع عذرخواهی کنند

مصطفی تاجزاده
مصطفی تاجزاده

انتظار می رفت با روشن شدن نتایج انتخابات حماسی اخیر، رهبر در تک گویی و یک جانبه گرایی حاکم تجدیدنظر نموده، زمینه و امکان نزدیکی هرچه بیشتر دل ها را فراهم کند و به سوی جلب همکاری همه قشرها و گرایش ها برای مقابله با مشکلات کمرشکن داخلی و خارجی بشتابد. اما ظاهرا ایشان بنا دارد هم چون گذشته منتقدان را یک طرفه محکوم کند بدون آن که امکان دفاع به آنان بدهد. از آن جا که ایشان در سخنرانی اخیر خود از منتقدان خواست تا به پرسش وی پاسخ دهند، نکات زیر را به استحضار می رساند:

اول:

۱-۱ اولین بار شورای نگهبان در زمستان سال ۱۳۶۶ و در اوج بمباران شهرها توسط صدام، رسما و علنا مجریان انتخابات مجلس سوم را به انجام تقلب در انتخابات تهران متهم کرد. رهبر فقید انقلاب برای رسیدگی به اختلاف مجریان و ناظران به آقای محمدعلی انصاری ماموریت داد. او نیز پس از رسیدگی به ادعاها و مستندات طرفین صحت انتخابات را تأیید کرد اما آقای جنتی و بعضی از اعضای شورای نگهبان زیر بار نرفتند و هنوز هم پس از گذشت ۲۶ سال حاضر به تأیید سلامت انتخابات مزبور نیستند!

۱-۲ در جریان انتخابات مجلس ششم در زمستان ۱۳۷۸ آقای جنتی با این که خود مرتکب تخلف بزرگ و آشکاری شد و نتیجه انتخابات را تغییر داد، مجریان را به ارتکاب تقلب متهم کرد و از این جانب نیز به اتهام فوق شکایت نمود. البته دادگاه سرانجام حکم به برائت من داد اما قوه قضائیه ۱۳ سال است که از رسیدگی به شکایت من از آقای جنتی طفره می رود تا معلوم نشود که وی چگونه با تغییر آراء مردم تهران آقای حدادعادل را که رأی نیاورده بود روانه مجلس ساخت.

۱-۳ آقای حداد در همان انتخابات اعلام کرد که مجریان آرای وی را در حوزه ای که او رأی داده است، صفر اعلام کرده اند که روشن شد ادعایش دروغ بوده است. متأسفم که باید بگویم معیارهای رهبری در زمینه تقلب در انتخابات کاملا دوگانه است. از نظر ایشان اتهام آقایان جنتی و حداد به مجریان انتخابات در باب ارتکاب تقلب نجیبانه است و نیاز به عذرخواهی ندارد اما آقایان موسوی و کروبی به علت آن که معتقدند تقلب شده است باید مانند عصر پیش از مشروطه بدون هرگونه محاکمه ای و به شکل غیرقانونی حبس شوند و شرط آزادی شان عذرخواهی اعلام می شود.

دوم:

۲-۱ – طبق اصل ۲۷ قانون اساسی «تشکیل اجتماعات و راه پیمایی ها بدون حمل سلاح» از حقوق اساسی ایرانیان است. بنابراین نمی توان با اصطلاحاتی مانند اردوکشی خیابانی این حق مسلم را نفی کرد.

۲-۲ – جهانیان نه تنها برپایی اجتماعات اعتراضی را بر باد دهنده آبروی نظام سیاسی نمی دانند بلکه معتقدند فقط رژیم های دیکتاتور مانع تشکیل اجتماعات منتقدان خود می شوند و به باور افکار عمومی دنیا آن چه به حیثیت کشور لطمه می زند نه برپایی تظاهرات مردمی که سرکوب خونین آن هاست. به سخن روشن آبروی میهن را تیراندازی به سوی معترضان، رد شدن خودروی پلیس از روی آنان، پرت کردن منتقدان از روی پل و ترور خواهرزاده رهبر معترضان و نامزد ریاست جمهوری در روز عاشورا و جلوی چشم مردم می برد. کافی است به حوادث اخیر دنیا نگاه کنیم. برای نمونه در ترکیه نه تجمع معترضان بلکه سرکوب خشن پلیس به اعتبار اردوغان و حزب حاکم آن کشور آسیب جدی رساند.

۲-۳ – اگر تشکیل اجتماعات اعتراضی اردوکشی خیابانی و برباددهنده اعتبار کشور است، چرا رهبری تجمعات انصار حزب الله را در طول سال های ۱۳۶۸ تا ۱۳۹۱ که بعضا با خشونت و تجاوز به حقوق و آزادی های اساسی شهروندان همراه بود، علنا محکوم نکرد و آن ها را اردوکشی خیابانی نخواند؟!

سوم:

رهبر پرسیده است چرا معترضان به نتایج انتخابات تظاهرات کرده اند؟ دلایل آن به طور خلاصه به نظر من عبارت است از

۳-۱ – منتقدان از رسیدگی عادلانه به شکایت خود ناامید بودند. مگر به شکایت مستند آقای خاتمی در سال ۸۴ درباره دخالت غیرقانونی فرماندهان سپاه در انتخابات رسیدگی شد؟ مگر به نامه آقایان خاتمی و کروبی برای بازشماری تعدادی از صندوق های آرای تهران در مجلس هشتم توجهی شد؟

۳-۲ – همه مردم از موافق و مخالف دولت می دانند که رهبری در سال ۸۸ در جلسات خصوصی مرتب اعلام می کرد که شکست آقای احمدی نژاد، شکست من است و لذا تمام امکانات لشکری و کشوری بسیج شده بود تا به هر قیمت او پیروز شود. به همین دلیل سپاه و بسیج و ائمه جمعه وارد شدند و میلیاردها تومان هزینه شد تا نام احمدی نژاد از صندوق بیرون بیاید. اعترافات سردار مشفق جایی برای انکار نقش و مداخله غیرقانونی ستاد مهندسی انتخابات باقی نمی گذارد. آقایان ستاد نامزدهای اصلاح طلب را ستاد دشمن می خواندند و رسالت خود می دانستند به هر قیمت مانع پیروزی دشمن شوند!

۳-۳ – رفتار جناح حاکم در روز برگزاری انتخابات و پس از آن بیانگر وقوع یک کودتا بود. ارتباط ستاد مرکزی مهندس موسوی را با نمایندگان او در حوزه های اخذ رأی قطع کردند. برای حضور آنان در حوزه های اخذ رأی کارشکنی کردند و به بسیاری از آنان اجازه ندادند که تا پایان شمارش آراء در حوزه ها بمانند. تمام سایت های اینترنتی طرفدار او را در عصر انتخابات فیلتر کردند. به ستاد انتخاباتی اش در قیطریه حمله کردند. خبر بازداشت این جانب و آقایان امین زاده و رمضان زاده را برای ایجاد رعب و وحشت به دروغ منتشر کردند. ساعت ۱۱ شب به طور غیررسمی اعلام کردند که آقای احمدی نژاد انتخابات را با نتیجه ۲۵ به ۱۳ برده است در حالی که شمارش آراء در بسیاری از حوزه ها هنوز خاتمه نیافته بود. فردای انتخابات نیز بسیاری از فعالان ستادهای نامزدهای اصلاح طلب را دستگیر نمودند.

۳-۴ – در تمام انتخابات سی و یک سال پیش از انتخابات سال ۸۸ و حتی در انتخابات امسال رأی مردم تهران در مجموع هم سو با آرای همه ایرانیان بوده است. تنها مورد استثناء در تمام ادوار انتخاباتی به گفته مقامات حکومت یک دست انتخابات ۸۸ می باشد که در آن انتخابات این اختلاف باید به طور جدی مورد بررسی قرار گیرد.

۳-۵ – خس و خاشاک خواندن معترضان بعد از برگزاری انتخابات نیز در جهت تحریک آنان و دمیدن برآتش خشم و عصبانیت مردم بسیار مؤثر بود. با کمال تأسف مواضع اشتباه رهبری در خطبه های نمازجمعه ۲۹ خردادماه نه تنها آرام کننده و التیام بخش نبود بلکه تحریک کننده نیز بود که دروقت دیگری باید آن را به صورت دقیق و عمیق مورد بررسی قرار داد.

چهارم:

چنانچه بعدا معلوم شد دستور بازداشت فعالان انتخاباتی منتقد سه روز قبل از برگزاری انتخابات صادر شده بود. بنابراین سرکوب منتقدان و ساکت و مرعوب کردن آنان از قبل برنامه ریزی شده بود و ربطی به ادعای تقلب در انتخابات نداشت.

پنجم:

آقایان موسوی کروبی در هیچ جلسه خصوصی نگفته اند که تقلب نشده است بلکه به علت مصالح ملی پیشنهادهایی برای آینده کشور ارائه کرده اند ( در این زمینه بیانیه شماره ۱۷ مهندس موسوی شاهد مدعاست) متأسفم که پاسخ جناح حاکم به جای استقبال از این پیشنهاد، حبس خانگی و حصر این بزرگواران بوده است. به هر روی اگر رهبری واقعا معتقد است که آقایان حرفی برای گفتن ندارند، دستور دهد این دو بزرگوار را علنی محاکمه کنند تا بی منطقی مخالفانشان آشکار شود.

ششم:

مردم با آرای خود به دکتر روحانی عملا پاسخ تبلیغات رسمی و دروغ چهارسال گذشته حکومت یک دست و اقتدارگرا را دادند. البته اگر آقایان خاتمی یا هاشمی نامزد بودند، آرایشان بین ۲۵ تا سی میلیون بود. بعلاوه جنبش سبز مردم ایران تاحدود قابل توجهی سلامت انتخابات را تأمین و رفتار اقتدارگرایان را از صدر تا ذیل اصلاح کرده است و به ویژه حضور میلیونی مردم در ۲۵ خرداد حتی رهبری را متقاعد کرد که در این انتخابات برخلاف انتخابات ۸۸ اعلام کند که هیچ کس حتی اعضای خانواده اش از رأی او خبر ندارند. رأی به هر نام حبس شوند و شرط آزادی شان عذرخواهی اعلام می شود.”

این زندانی سیاسی همچنین در پاسخ به این پرسش رهبر جمهوری اسلامی که چرا معترضان به نتایج انتخابات تظاهرات کرده اند با برشمردن برخی دلایل می نویسد: “منتقدان از رسیدگی عادلانه به شکایت خود ناامید بودند.مگر به شکایت مستند آقای خاتمی در سال 84 درباره دخالت غیرقانونی فرماندهان سپاه در انتخابات رسیدگی شد؟ مگر به نامه آقایان خاتمی و کروبی برای بازشماری تعدادی از صندوق های آرای تهران در مجلس هشتم توجهی شد؟”

تاجزاده در پایان با اشاره به این نکته که ما بارها به خاطر خطاهایمان از مردم پوزش خواسته ایم و بعد از این نیز چنین خواهیم کرد آورده است: “امروز کسانی باید از ملت ما عذر بخواهند که ایران را به این وضعیت اسفناک و تقریبا ورشکسته کشانده اند و اکنون به جای جبران مافات و تلاش برای ایجاد وحدت، بر طبل تفرقه و تسویه حساب می کوبند.”

متن کامل این یادداشت در پی می آید:

به نام خدا

انتظار می رفت با روشن شدن نتایج انتخابات حماسی اخیر، رهبر در تک گویی و یک جانبه گرایی حاکم تجدیدنظر نموده، زمینه و امکان نزدیکی هرچه بیشتر دل ها را فراهم کند و به سوی جلب همکاری همه قشرها و گرایش ها برای مقابله با مشکلات کمرشکن داخلی و خارجی بشتابد. اما ظاهرا ایشان بنا دارد هم چون گذشته منتقدان را یک طرفه محکوم کند بدون آن که امکان دفاع به آنان بدهد. از آن جا که ایشان در سخنرانی اخیر خود از منتقدان خواست تا به پرسش وی پاسخ دهند، نکات زیر را به استحضار می رساند:

اول:
1-1 اولین بار شورای نگهبان در زمستان سال 1366 و در اوج بمباران شهرها توسط صدام، رسما و علنا مجریان انتخابات مجلس سوم را به انجام تقلب در انتخابات تهران متهم کرد. رهبر فقید انقلاب برای رسیدگی به اختلاف مجریان و ناظران به آقای محمدعلی انصاری ماموریت داد. او نیز پس از رسیدگی به ادعاها و مستندات طرفین صحت انتخابات را تأیید کرد اما آقای جنتی و بعضی از اعضای شورای نگهبان زیر بار نرفتند و هنوز هم پس از گذشت 26 سال حاضر به تأیید سلامت انتخابات مزبور نیستند!
1-2 در جریان انتخابات مجلس ششم در زمستان 1378 آقای جنتی با این که خود مرتکب تخلف بزرگ و آشکاری شد و نتیجه انتخابات را تغییر داد، مجریان را به ارتکاب تقلب متهم کرد و از این جانب نیز به اتهام فوق شکایت نمود. البته دادگاه سرانجام حکم به برائت من داد اما قوه قضائیه 13 سال است که از رسیدگی به شکایت من از آقای جنتی طفره می رود تا معلوم نشود که وی چگونه با تغییر آراء مردم تهران آقای حدادعادل را که رأی نیاورده بود روانه مجلس ساخت.

1-3 آقای حداد در همان انتخابات اعلام کرد که مجریان آرای وی را در حوزه ای که او رأی داده است، صفر اعلام کرده اند که روشن شد ادعایش دروغ بوده است. متأسفم که باید بگویم معیارهای رهبری در زمینه تقلب در انتخابات کاملا دوگانه است. از نظر ایشان اتهام آقایان جنتی و حداد به مجریان انتخابات در باب ارتکاب تقلب نجیبانه است و نیاز به عذرخواهی ندارد اما آقایان موسوی و کروبی به علت آن که معتقدند تقلب شده است باید مانند عصر پیش از مشروطه بدون هرگونه محاکمه ای و به شکل غیرقانونی حبس شوند و شرط آزادی شان عذرخواهی اعلام می شود.

دوم:
2-1 – طبق اصل 27 قانون اساسی «تشکیل اجتماعات و راه پیمایی ها بدون حمل سلاح» از حقوق اساسی ایرانیان است. بنابراین نمی توان با اصطلاحاتی مانند اردوکشی خیابانی این حق مسلم را نفی کرد.

2-2 – جهانیان نه تنها برپایی اجتماعات اعتراضی را بر باد دهنده آبروی نظام سیاسی نمی دانند بلکه معتقدند فقط رژیم های دیکتاتور مانع تشکیل اجتماعات منتقدان خود می شوند و به باور افکار عمومی دنیا آن چه به حیثیت کشور لطمه می زند نه برپایی تظاهرات مردمی که سرکوب خونین آن هاست. به سخن روشن آبروی میهن را تیراندازی به سوی معترضان، رد شدن خودروی پلیس از روی آنان، پرت کردن منتقدان از روی پل و ترور خواهرزاده رهبر معترضان و نامزد ریاست جمهوری در روز عاشورا و جلوی چشم مردم می برد. کافی است به حوادث اخیر دنیا نگاه کنیم. برای نمونه در ترکیه نه تجمع معترضان بلکه سرکوب خشن پلیس به اعتبار اردوغان و حزب حاکم آن کشور آسیب جدی رساند.

2-3 – اگر تشکیل اجتماعات اعتراضی اردوکشی خیابانی و برباددهنده اعتبار کشور است، چرا رهبری تجمعات انصار حزب الله را در طول سال های 1368 تا 1391 که بعضا با خشونت و تجاوز به حقوق و آزادی های اساسی شهروندان همراه بود، علنا محکوم نکرد و آن ها را اردوکشی خیابانی نخواند؟!

سوم:
رهبر پرسیده است چرا معترضان به نتایج انتخابات تظاهرات کرده اند؟ دلایل آن به طور خلاصه به نظر من عبارت است از
3-1 – منتقدان از رسیدگی عادلانه به شکایت خود ناامید بودند. مگر به شکایت مستند آقای خاتمی در سال 84 درباره دخالت غیرقانونی فرماندهان سپاه در انتخابات رسیدگی شد؟ مگر به نامه آقایان خاتمی و کروبی برای بازشماری تعدادی از صندوق های آرای تهران در مجلس هشتم توجهی شد؟

3-2 – همه مردم از موافق و مخالف دولت می دانند که رهبری در سال 88 در جلسات خصوصی مرتب اعلام می کرد که شکست آقای احمدی نژاد، شکست من است و لذا تمام امکانات لشکری و کشوری بسیج شده بود تا به هر قیمت او پیروز شود. به همین دلیل سپاه و بسیج و ائمه جمعه وارد شدند و میلیاردها تومان هزینه شد تا نام احمدی نژاد از صندوق بیرون بیاید. اعترافات سردار مشفق جایی برای انکار نقش و مداخله غیرقانونی ستاد مهندسی انتخابات باقی نمی گذارد. آقایان ستاد نامزدهای اصلاح طلب را ستاد دشمن می خواندند و رسالت خود می دانستند به هر قیمت مانع پیروزی دشمن شوند!

3-3 – رفتار جناح حاکم در روز برگزاری انتخابات و پس از آن بیانگر وقوع یک کودتا بود. ارتباط ستاد مرکزی مهندس موسوی را با نمایندگان او در حوزه های اخذ رأی قطع کردند. برای حضور آنان در حوزه های اخذ رأی کارشکنی کردند و به بسیاری از آنان اجازه ندادند که تا پایان شمارش آراء در حوزه ها بمانند. تمام سایت های اینترنتی طرفدار او را در عصر انتخابات فیلتر کردند. به ستاد انتخاباتی اش در قیطریه حمله کردند. خبر بازداشت این جانب و آقایان امین زاده و رمضان زاده را برای ایجاد رعب و وحشت به دروغ منتشر کردند. ساعت 11 شب به طور غیررسمی اعلام کردند که آقای احمدی نژاد انتخابات را با نتیجه 25 به 13 برده است در حالی که شمارش آراء در بسیاری از حوزه ها هنوز خاتمه نیافته بود. فردای انتخابات نیز بسیاری از فعالان ستادهای نامزدهای اصلاح طلب را دستگیر نمودند.

3-4 – در تمام انتخابات سی و یک سال پیش از انتخابات سال 88 و حتی در انتخابات امسال رأی مردم تهران در مجموع هم سو با آرای همه ایرانیان بوده است. تنها مورد استثناء در تمام ادوار انتخاباتی به گفته مقامات حکومت یک دست انتخابات 88 می باشد که در آن انتخابات این اختلاف باید به طور جدی مورد بررسی قرار گیرد.

3-5 – خس و خاشاک خواندن معترضان بعد از برگزاری انتخابات نیز در جهت تحریک آنان و دمیدن برآتش خشم و عصبانیت مردم بسیار مؤثر بود. با کمال تأسف مواضع اشتباه رهبری در خطبه های نمازجمعه 29 خردادماه نه تنها آرام کننده و التیام بخش نبود بلکه تحریک کننده نیز بود که دروقت دیگری باید آن را به صورت دقیق و عمیق مورد بررسی قرار داد.

چهارم:
چنانچه بعدا معلوم شد دستور بازداشت فعالان انتخاباتی منتقد سه روز قبل از برگزاری انتخابات صادر شده بود. بنابراین سرکوب منتقدان و ساکت و مرعوب کردن آنان از قبل برنامه ریزی شده بود و ربطی به ادعای تقلب در انتخابات نداشت.

پنجم:
آقایان موسوی کروبی در هیچ جلسه خصوصی نگفته اند که تقلب نشده است بلکه به علت مصالح ملی پیشنهادهایی برای آینده کشور ارائه کرده اند ( در این زمینه بیانیه شماره 17 مهندس موسوی شاهد مدعاست) متأسفم که پاسخ جناح حاکم به جای استقبال از این پیشنهاد، حبس خانگی و حصر این بزرگواران بوده است. به هر روی اگر رهبری واقعا معتقد است که آقایان حرفی برای گفتن ندارند، دستور دهد این دو بزرگوار را علنی محاکمه کنند تا بی منطقی مخالفانشان آشکار شود.

ششم:
مردم با آرای خود به دکتر روحانی عملا پاسخ تبلیغات رسمی و دروغ چهارسال گذشته حکومت یک دست و اقتدارگرا را دادند. البته اگر آقایان خاتمی یا هاشمی نامزد بودند، آرایشان بین 25 تا سی میلیون بود. بعلاوه جنبش سبز مردم ایران تاحدود قابل توجهی سلامت انتخابات را تأمین و رفتار اقتدارگرایان را از صدر تا ذیل اصلاح کرده است و به ویژه حضور میلیونی مردم در 25 خرداد حتی رهبری را متقاعد کرد که در این انتخابات برخلاف انتخابات 88 اعلام کند که هیچ کس حتی اعضای خانواده اش از رأی او خبر ندارند. رأی به هر نامزد را رأی به جمهوری اسلامی بنامد و آرای مردم را حق الناس بخواند که خیانت به آن روا نیست. تنها محاکمه علنی آقایان جنتی و سردار مشفق مانده تا دیگر کسی جرأت مهندسی انتخابات و تخلف را پیدا نکند.

هفتم:
عذر خواهی رسم پسندیده ای خصوصا برای سیاستمداران است. ما بارها به خاطر خطاهایمان از مردم پوزش خواسته ایم و عنداللزوم باز هم چنین خواهیم کرد. در عین حال فکر می کنم امروز کسانی باید از ملت ما عذر بخواهند که ایران را به این وضعیت اسفناک و تقریبا ورشکسته کشانده اند و اکنون به جای جبران مافات و تلاش برای ایجاد وحدت، بر طبل تفرقه و تسویه حساب می کوبند.

امیدوارم که اینان به خود آیند، حق الناس را اجر نهند و از مردم برای همه خسران هایی که به کشور وارد کرده اند، پوزش بطلبند.
اوین- مردادماه 92

منبع: نوروز