حسین توپچی و بحرینی ها

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

بحرینی ها هم دشمن ما شدند. فقط همین یکی مانده بود. حسین شریعتمداری معروف به حسین توپچی که به دلیل کمبود دشمنان نزدیک( توضیح: ما هشت کشور در همسایگی مان داریم که فقط هفت تای آنها با ما مشکل دارند و این موضوع شرم آور است.) در مقاله ای ادعا کرده بود بحرین متعلق به ایران است، در یک نوشته دیگر اعلام کرد که این فقط خواسته او نیست، بلکه خواسته بسیاری از مردم ایران و بحرین است. خطیب نمازجمعه بحرین هم در یک سخنرانی اولترا سنگینگ به حسین توپچی گفت: «بهتر است شما فکری به حال مشکلات کشور خودتان کنید و در امور کشورهای دیگر دخالت نکنید.»

حسین توپچی می ترکونه

آگاهان از حسین توپچی پرسیدند: از کجا فهمیدید که این موضوع خواسته بسیاری از مردم ایران و بحرین است؟

حسین توپچی: در مورد ایرانیان داخل از آنجا فهمیدیم که مسوول نامه های خوانندگان کیهان که نامه های مردم را می نویسد، صدها نامه نوشته بود که همین نشان می دهد هزاران نفر می خواستند نامه بنویسند، که همین هزاران نفر نمایندگان میلیونها نفر هستند. بنابراین براساس آمار میلیونها ایرانی طرفدار گرفتن بحرین هستند. در مورد مردم بحرین هم موضوع خیلی مشخص است، وقتی چند هزار بحرینی پرچم ایران را با آرم صهیونیسم و نازیسم در دست می گیرند و علیه ما اعتراض می کنند، یعنی صدها هزار نفر از مردم بحرین که علیه ایران اعتراض نکردند، با نظرات ما موافقند.

ما: شما از کجا چنین نتیجه گرفتید که وقتی هزاران نفر علیه شما اعتراض می کنند، پس صدها هزار نفر موافق شما هستند؟

حسین توپچی: این از نظر یک کارشناس سیاسی مثل بنده اظهرمن الشمس است، چون بارها در جمهوری اسلامی تظاهرات پنج هزار نفری در حمایت از دولت احمدی نژاد برگزار شده است، در حالی که ما می دانیم میلیونها نفر با دولت ایشان مخالفند، بنابراین این موضوع در عرف سیاسی ما قابل فهم است.

ما: اگر در بحرین رفراندوم شود و مردم این کشور نخواهند که جزو ایران بشمار بیایند، شما چکار می کنید؟

حسین توپچی: اولا که رفراندوم یک بار در سال 1358 برگزار شد و مردم به جمهوری اسلامی آری گفتند، دیگر رفراندوم بعد از آن معنی ندارد. مگر اینکه رفراندوم زیر نظر شورای نگهبان برگزار شود و شورای نگهبان بر آن نظارت کند، که در این حال اول باید قوانین این کشور توسط شورای نگهبان بازنگری شود و آنها قانون اساسی ما را بپذیرند و در این حال دیگر نیازی به رفراندوم نیست، چون معلوم می شود جزو خودمان هستند.

ما: حالا فرض کنید که بحرین بشود جزو ایران، در آن حالت مردم این کشور چه چیزی به دست خواهند آورد؟

حسین توپچی: این سووال بسیار خوبی است. اگر بحرین جزو ایران بشود، طبعا دیگر دشمنی میان دو ملت نخواهد بود و دولت ما می تواند براحتی توی سر هر دو ملت بزند، چون تعداد آنها زیاد نیست و دولت فعلی در این مورد توانایی کافی دارد. از طرفی مردم بحرین از این وضع که فعلا دارند که دارند مثل آدم زندگی شان را می کنند بیرون می آیند و آنها همین امنیتی را که ما داریم خواهند داشت. در این حال ما می توانیم برای نزدیکی بیشتر دو ملت تعدادی از معتادان عزیز را در آنجا مستقر کنیم، همچنین ما می توانیم وضع حجاب را در بحرین اصلاح کنیم و پلیس آن کشور را برای کتک زدن زنان آموزش دهیم. از سوی دیگراگر بحرین جزو ایران شود، مشکلات اقتصادی بحرین هم مثل مشکلات اقتصادی ایران حل می شود. و ما می توانیم انتشار کتابها و شبکه های تلویزیونی و زندگی مردم بحرین را کنترل کنیم. در مورد فوتبال هم دیگر ما و بحرین مسابقه نخواهیم داد، چون یکی دو نفر از بازیکنان بحرینی را می آوریم توی تیم ملی و بعد از مدتی از فوتبال بیزارشان می کنیم. فواید این کار خیلی زیاد است…

ما: شما در مورد کشورهای دیگر هم ادعا دارید؟

حسین توپچی: البته این نظراتی که من می دهم نظر شخصی خودم است و می دانید که روزنامه کیهان هم ملک پدری سکینه خانم، عمه اینجانب است که من نظرات شخصی ام را در آن می نویسم. من البته معتقدم که اگر درست به تاریخ نگاه کنیم، فارغ از اینکه اصلا داریوش و کورش و سلطان محمود را که همه شان قلدر و ضد دین بودند، قبول داریم یا نه، به نظر من امارات متحده عربی، یمن، اتیوپی، عراق، ترکیه، مصر، سوریه، ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قرقیزستان، آناطولی، اسپانیا، بخشی از یونان، ارمنستان، جمهوری آذربایجان، و تقریبا بسیاری کشورهای دیگر جزو ایران هستند و ما باید بتدریج که دولت موفق شد دفتر خودش را اداره کند، این کشورها را باید پس بگیریم، البته من با نیروی نظامی مخالفم، ولی من در اقلیت هستم و مجبورم نظر اکثریت را بپذیرم.

ما: آیا برای اثبات مالکیت تان بر این کشورها دلیلی هم دارید؟

حسین توپچی: بله، ما در مورد مالکیت هر کدام از این کشورها یک تا چند بیت شعر داریم که معلوم می شود که همه اینها مال ما بوده و ما از طریق ژئوپلیتیک ادبی می توانیم همه اینها را برگردانیم.

نتیجه گیری لطایف الطوایف: یک بار یک حسین توپچی در منطقه توپخانه در حالی که داشت عرق می کرد و تند تند راه می رفت، پشت سر هم توپ در می کرد، یکی به او گفت: کجا داری می روی: گفت دارم می روم جنگ کنم و بحرین و مصر و امارات را بگیرم، گفتند: چرا توپ در می کنی؟ گفت: می ترسم که بیایند کشورمان را بگیرند.

نتیجه گیری ژئوپلیتیک: بحرین را پس نگرفتیم هیچ، بمی ترسم الاحواز و المحمره را هم بدهیم.

اقتصاد چپ و مواضع راست

و بالاخره شتر در خانه احمدی نژاد هم خوابید و وی در ملاقات با 50 استاد منتقد اقتصاد دانشگاهها شرکت کرد. در این جلسه که هفتاد نفر وزیر و وکیل و معاون و مدیرکل برای توضیح دادن به پنجاه نفر حاضر بودند، دولت به گفت و شنود با اقتصاددانان پرداخت. در این گفتگو، احمدی نژاد تورم را 13.6 درصد اعلام کرد، در حالی که یک روز قبل از آن بانک مرکزی دولت احمدی نژاد میزان تورم را 14.2 درصد اعلام کرده و چند ماه قبل مرکز پژوهشهای مجلس میزان تورم را 23 درصد گفته بود، و کارشناسان معتقدند میزان تورم در حال حاضر احتمالا بالای 20 درصد است. احمدی نژاد حقیقت بسیار نوینی را اعلام کرد و گفت: « ما می خواستیم نرخ تورم را تک رقمی کنیم، ولی نشد» آگاهان توضیح دادند که مشکل اکثر دولت ها این است که می خواهند یک کاری را بکنند، ولی نمی شود. مثلا می خواهند قیمت مسکن را بیست درصد کاهش بدهند، اما اشتباها آن را پنجاه درصد افزایش می دهند. یا مثلا می خواهند صادرات را افزایش دهند، ولی یادشان می رود و واردات را افزایش می دهند. یا مثلا می خواهند کاری کنند که 40 درصد مردم جهان عاشق ایران بشوند، ولی از دست شان درمی رود و کاری می کنند که 70 درصد مردم جهان از ایران متنفر می شوند. به این می گویند دولت بی عرضه.

ماده خاکستری

در مقابل اظهارات رئیس جمهور و هفتاد نفر دیگر از دولتی ها، اقتصاد دانان گفتند: « افزایش نقدینگی باعث توسعه نمی شود.»

یکی از اقتصاددانان حرف اصلی را زد و گفت: « نیاز است مصرف دلارهای نفتی با ماده خاکستری مغز ترکیب شود.»

ناظران آگاه گفتند پس از شنیدن این جمله، احمدی نژاد روی یک برگه کوچک برای وزیر علوم نوشت: « در مورد ماده خاکستری مغز تحقیق شود. آنرا چطوری با نفت ترکیب می کنند؟ سریعا تحقیق کنید.»

وزیر علوم هم زیر آن برای وزیر بهداشت نوشت: « برادر باقری لنکرانی! چون ماده خاکستری مغز در حوزه بیماری هاست، به آن وزارتخانه مربوط و لطفا تحقیقات جامع به عمل آورده و نتیجه را به برادر رئیس جمهور منتقل کنید.»

وزیر بهداشت نیز زیر یادداشت رئیس جمهور و وزیر علوم، برای وزیر نفت نوشت: « ما در آزمایشگاه انواع مغز را در الکل داریم، ولی ترکیب آن با نفت و دلارهای نفتی در حوزه وزارتی نفت می باشد، لطفا اقدام مقتضی معمول و به دفتر ریاست سریعا ارسال شود.»

وزیر نفت هم زیر یادداشت آن رئیس جمهور و دو وزیر مربوطه طی دستوری برای معاونت پتروشیمی نفت نوشت: « با آرزوی توفیقات الهی، چون هر نوع امور ترکیبی جز نفت خام به معاونت پتروشیمی مربوط می گردد، ضمن هماهنگی با آزمایشگاههای وزارت بهداشت، دستور فرمائید ترکیب ماده خاکستری مغز و نفت در آزمایشگاههای پتروشیمی بطور محرمانه و آنی انجام شده و نتیجه را بدون اینکه برای وزرای علوم و بهداشت نشان دهید، به خودم بدهید تا شخصا به عنوان اقدام برادران زحمتکش نفت خدمت رئیس جمهور ارسال نمایم، و من الله التوفیق و علیه التکلان»

نامه سوم و طلاب تازه داماد

ظاهرا دیدار اقتصاددانان کارگر نیافتاد و اقتصاددانان بعد از دیدار با رئیس جمهور و شنیدن نظراتش مطمئن شدند که در نوشتن نامه اول اشتباه نکردند. به همین دلیل نامه دوم و سوم اقتصاددانان منتشر شد و در آن نوشته شد: « در دولت های شما سیاستهای اقتصادی فارغ از پشتوانه های علمی و رهنمودهای قانونی برنامه چهارم اتخاذ می شود.» قرار است دیدار با اقتصاددانان منظم شود و هر ماه در مرکز یک استان و همچنین در آمریکای لاتین ادامه یابد. مهم ترین نکته این دیدار آن بود که ملاقات اقتصاددانان به مدت پنج ساعت و نیم صورت گرفت، اما فیلم خلاصه شده آن به مدت هفت ساعت برای پخش از صدا و سیما ارسال شد. در همین راستای اقتصادی که فعلا از بقیه چیزهای راست دیگر چپ تر است، آیت الله امینی، امام جمعه قم گفت: « مردم از فشار گرانی و تورم به ستوه آمده اند. قیمت مسکن و اجاره در چند ماه قبل چند برابر شده است… قیمت برق از سه سال قبل سه برابر شده است…» در پاسخ به همین موضوع رئیس جمهور دستور داد که به طلاب و روحانیون شاغل به تحصیل در حوزه علمیه قم که اخیرا ازدواج کرده اند، از محل بودجه ریاست جمهوری که طبعا ارث پدری وی می باشد، به هر نفر500 هزار تومان وام بلاعوض داده شود. دولت اعلام کرد که چون مراجع ممکن است خسته شوند یا پول کافی نداشته باشند، از این به بعد شهریه طلاب نیز مستقیما از طرف رئیس جمهور پرداخت خواهد شد. قرار است به طلابی که نامه ای برای رئیس جمهور می فرستند، یا برای ایشان نقاشی می کشند، چهل هزار تومان بیشتر بپردازند.

خاتمی، خاتمی، استعفا، استعفا

در پی اعلام احتمال نامزدی سید محمد خاتمی یا یک اصلاح طلب دیگر برای ریاست جمهوری، راست های افراطی در داخل کشور خواستار افشای کلیه کارهای بدی که خاتمی از نه ماهگی به بعد انجام داده است، شده و در راستای اظهارات آیت الله خامنه ای مبنی بر بازی نکردن با حیثیت اشخاص، که پس از بالا گرفتن قضیه دست دادن خاتمی با چهار بانوی ایتالیایی، اظهار شده بود، برادران زحمتکش « سی دی های سید محمد خاتمی را در نماز جمعه تهران توزیع کردند.» گزارشگران توضیح دادند که انواع سی دی به قیمت های زیر به فروش رسید:

فیلم خاتمی با انگشتر( 1500 تومان)، بدون انگشتر و با زیرنویس مشارکت( 1800 تومان)، فیلم خاتمی با انگشتر و بدون انگشتر با موسیقی کامران و هومن و همراه با فیلم سکسی بازیگر سریال نرگس( 2500 تومان)، سی دی خاتمی همراه با صادق خرازی و رقص هندی آیشواریا رای در فیلم دوداس و تعدادی تصاویر مهمانی های صحنه دار( 3000 تومان)

همچنین جناح چپ افراطی و اولترا آنتی نئوکولونیالیست مستقر در واشنگتن و تورنتو که در دو سال حکومت احمدی نژاد لال شده بودند، زبان شان باز شده و اعلام کردند« خاتمی خاتمی، استعفا استعفا!» یکی از آگاهان توضیح داد که هنوز خاتمی رئیس جمهور نشده است و قرار هم نیست رئیس جمهور شود، اما آنها تکرار کردند: خاتمی خاتمی استعفا استعفا. در مقابل سید محمد خاتمی گفت: « حرکت های تاثیرگذار دانشجویی نقش خود را در عرصه های سیاسی ایفا کنند.» حرکت های تاثیرگذار دانشجویی هم قول دادند که به محض آزادی از زندان نقش خود را ایفا کنند. یکی از حرکت های تاثیرگذار دانشجویی گفت: فعلا در بسته است و نمی توانیم نقش مان را ایفا کنیم.

قضیه سنگسار از تهران تا تورنتو

داستان سنگسار یکی از قربانیان خشونت در تاکستان همچنان ادامه دارد. آیت الله منتظری اعلام کرد:« سنگسار در تاکستان برخلاف موازین بود.» قرار است از این به بعد سنگسار بر اساس موازین انجام شود. ار طرف دیگر سفیر ایران در هلند به وزارت خارجه این کشور احضار شد و در مورد سنگسار در تاکستان به وی شدیدا اعتراض شد. حسین درخششمداری نوشت که ظاهرا وزیرخارجه هلند از دولت هلند پول گرفته تا این پروژه ضدایرانی را انجام دهد، چون اصلا سنگساری انجام نشده است. یک آقایی به نام وحید کاظم زاده در دفاع از قوه قضائیه یک مقاله در سایت انتخاب نوشت و سخنان حسین درخششمداری را تکرار کرد و گفت: « تلاشهای خانم شادی صدر جز تخریب چهره ایران کمکی به این قضایا نمی کند…» وی گفت: قاضی مستقل است… آگاهان پرسیدند: قاضی می تواند مستقلا مانع بستن مطبوعات شود؟ ایشان گفت: نه، ولی می تواند مستقلا هر نشریه ای را که خواست تعطیل کند.

چاوز چی کارش کرده؟ سوراخ سوراخش کرده!

چقدر این عرب ها آدمهای کثیفی هستند! واقعا شرم نمی کنند. فکر کنید کشوری که مثلا دوست کشور ماست، در جمهوری اسلامی، با استفاده از مصونیت دیپلماتیک، تعدادی دختر زیر 25 سال خوشگل ایرانی را به عنوان کارمند استخدام می کند و برای مهمانی های مستهجن و پارتی های سکسی از همین دختران استفاده می کنند، بعد هم برای اینکه حال بیشتری بکنند، قرعه کشی می کنند که این دفعه چه کسی ترتیب کدام دختر ایرانی را بدهد. خیلی شرم آور است، نه؟ به غیرت همه ما ایرانی ها برمی خورد که چهار تا عرب با دختران ایرانی چنین کارهایی بکنند؟ البته زیاد هم غیرتی نشوید، این خبر مربوط به سفارت کشورهای عربی نیست. اصلا ناراحت نشوید. خبر مربوط به سفارت دوست و برادر ونزوئلاست که از یک طرف پول شان را می دهیم، از طرف دیگر ترتیب هموطنان عزیزمان را می دهند. بالاخره آدم برای دوست و برادرش باید یک کاری بکند، بخصوص وقتی طرف سوسیالیست است و برای پیشبرد مبارزه با آمریکا و جرج بوش کثیف ترتیب این دختران و زنان را می دهند که بتوانند به مبارزات خستگی ناپذیرشان با آمریکا ادامه دهند. بیخودی نیست که این مردک چاوز، سرش را می زنی، تهش را می زنی می آید تهران. باهنر گفت: « چاوز صبح که از خواب بیدار می شود، می گوید اول یک سری به احمدی نژاد بزنم.» آگاهان از آقای باهنر درخواست کردند که کلاه شان را بالاتر بیندازند که در انتخابات بعدی زمین نیافتد.

چند خبر پراکنده از چند جای منسجم

من گفتم این دیوید بکهام بیخودی با فرح کریمی تلفنی حرف نمی زد و بی دلیل سروکله اش در آمستردام پیدا نمی شد. بالاخره معلوم شد دیوید بکهام هم یک مبالغ هنگفتی از بودجه نجس هلندی گرفته و به همین دلیل برای کمک به براندازی وارد تیم ضدایرانی گالاکسی لس آنجلس که به وسیله نئوکان ها اداره می شود و مالک آن بوش پدر است، شد. احتمالا تا چند ساعت دیگر حسین درخششمداری تمام اسناد ارتباطی ویکتوریا و دیوید بکهام را با نئوکان ها منتشر می کند. از طرف دیگر جنبش دادائیسم در حال پیشرفت اساسی است. به گزارش خبرگزاری ها یک نوزاد الکلی در لهستان به دنیا آمد، در خون این نوزاد به میزان 1.2 گرم در هر هزار گرم، الکل وجود داشت، این میزان معادل مصرف دولیتر آبجو یا یک بطر شراب است. ظاهرا مادر این نوزاد شدیدا قاط زده و تلاش کرده بود که اندیشه های دادائیستی و چپ خودش را به بچه منتقل کند. این نوزاد به محض به دنیا آمدن به جای اینکه گریه کند، سکسکه کرد و در حالی که بدون دلیل می خندید، گفت: « پوز آمریکا رو می زنیم، من و بقیه بروبیسک.» به همین دلیل وزارت اطلاعات اعلام کرد که فقط در شهر کرمانشاه یک قلم بیست نفر جاسوس را دستگیر کردند. حسین درخششمداری از کیهان درخواست کرد که بسرعت نام و آی پی و ای میل آدرس جاسوسان را منتشر کند تا وی بتواند هرچه سریع تر اطلاعات لازم را در مورد آنها به دست بیاورد. گفتم اطلاعات لازم، یاد نوشته حسین دال درباره اصانلو و شباهتش به لخ والسا افتادم. فعلا منصور اصانلو در اوین است و یک اتحادیه بین المللی کارگری که هنوز دقیقا معلوم نیست که فقط سی درصدش هلندی است، یا کاملا هلندی است، دولت ایران را تهدید کرد که « اگر اصانلو آزاد نشود، تظاهرات سراسری در سطح جهان می کنیم.» قرار است اگر چنین تظاهراتی برگزار شود، به احمدی نژاد جایزه بین المللی ویژه ای بدهند، او موفق شده است یک دولت چپ را که یکی از مهم ترین دشمنانش کارگران هستند، ایجاد کند. حالا که از همه چیز و همه جا صحبت کردیم در جریان باشید که اکبر گنجی گفته است که « شریعتی نفی کننده حقوق بشر بود.» آگاهان یواشکی برای اکبر توضیح دادند که: داداش! یه ذره یواش تر، این دیگه رهبری و حکومت و خدا و پیغمبر نیست که بشه از دستش فرار کرد، با دکتر شریعتی شوخی نکن که عاقبت نداره.

جلسات پرسش و پاسخ

جلسات پرسش و پاسخ ما با حسین درخششمداری در “دوم دام” از امروز آغاز شده. از علاقه مندان به موضوعات نامربوط درخواست می شود سری به این جلسات بزنند.