گفت و گو1

نویسنده
پیام رهنما

امروز مردم ما کمتر می خندند و دیگر آثاری از خوشی در صورتشان نمی بینی و یا اگر هم می بینی بسیار به ندرت است. من دوست دارم مردم را شاد ببینم و ازخوشحالی آنها لذت ببرم. کاری که انجام می دهم هم برای مردم است…

 

گفت و گو با فرشاد منظوفی نیا

قصه فقر و خنده و فراموشی

“پشت کلانتری، کوچه اول، تیر چراغ برق” نمایشی است که برنده جایزه بهترین بازیگرزن، مرد، کارگردانی، نویسندگی و موسیقی از جشنواره تئاتر ماه شده و هم اکنون در تالار قشقایی هر روز ساعت 18 در حال اجرا است. با فرشاد منظوفی نیا کارگردان این اجرای موفق به گفتگو نشسته ایم.

 

 

آقای منظوفی نیا، با توجه به اینکه الان نویسنده نمایشنامه درکنار ما نیستند، آیا امکان دارد تا درمورد ایده و فکراولیه ایشان دررابطه با نگارش اثر توضیحی بدهید؟

بله.این نمایشنامه به قلم دوست بزرگوارم آقای علی اصغری است. تا آنجایی که برای من توضیح داده اند ایده اولیه کار وقتی شکل گرفت که دولت در زمان عید نوروز افرادی را به عنوان پلیس محله استخدام می کرد تا درنبود مردم و سفرهای نوروزی شهروندان از محله و خانه و زندگی همه مراقبت کنند.این ایده ی اولیه ی کار بود، پس از مدتی هم نویسنده با خواندن یکی از نمایشنامه های آقای محمد چرمشیر و تحت تاثیرشیوه نگارش ایشان به نوشتن این متن پرداخت.

 

این نمایشنامه از همان ابتدای تمرین ها به همین شکل بود یا اینکه در حین تمرین دچار تغییر و تحولاتی هم شد؟

هرنمایشنامه ای در شکل بسیار حرفه ای یا ابتدایی خود وقتی قرار بر اجرا و به صحنه آوردنش باشد حتما دچار تغییرو تحولات بسیار زیادی خواهد شد. که البته برخی از این تحولات ممکن است به ضرر کار شود و برخی ازآنها به پختگی تولید یاری می رساند.این نمایشنامه هم مستثنی از این قضیه نبود. زیرا که اساسا بازیگر دربرخورد با متن بسیار آماده و خلاقانه عمل کرده و بسیاری از نقاط نمایش هم با هماهنگی نویسنده جابه جا شد وتغییر پیدا کرد.

 

 

دراجرای شما از این متن بار کمیک آن به مراتب بیشتر از جنبه های تراژیک است، درحالی که با  دقت در نوع نگارش متن و زیرلایه های موجود درآن متوجه می شویم که نویسنده درنگارش اثر کانال تراژدی را درپیش گرفته بود، این طور نیست؟

کاملا درست است. نویسنده به رگه های تراژدی کار بیشتر توجه داشت وگروه مجری کار را دچار تغییرات عدیده کرد. البته برای اجرا هیچ وقت تلاش نکردیم که به زحمت از تماشاگر خنده بگیریم چون اصلا دلیل شکست بسیاری از نمایش های تولیدی در ایران همین است که اینها اغلب تمام انرژی خودشان را معطوف به همین کار می کنند. در این اجرا سعی کرده ایم علاوه بر پیشنهادات نویسنده موقعیت های متفاوتی را هم بگنجانیم تا کمی از بار زهرآگین کار بکاهیم.

 

فقر به عنوان اصلی ترین تم و درون مایه نمایش” پشت کلانتری، کوچه اول، تیر چراغ برق”است این موضوع را می توان از دغدغه های شما به  عنوان کارگردان اثر دانست؟

بله. انسان های این نمایش همگی از دل اجتماع آمده  اند و واقعیت دارند. نمونه های متفاوت آنها را درخیابان های همین تهران بزگ بسیار زیاد مشاهده می کنیم. این نمایش داستان آدم هایی است که با سیلی صورت خود را سرخ کرده و آبرومندانه برای ادامه حیات خود تلاش می کنند.

 

شاید بسیاری از کارگردانان ما با خواندن این متن با چنین درونمایه ای اولین کاری که می کردند به سراغ همان شکل اولیه یعنی اجرای تراژیک کار می رفتند. پیشنهاد اجرای کمدی این متن را خودتان دادید؟

بله. به دلیل اینکه من می بینم امروزه مردمان ما کمتر می خندند و دیگر آثاری از خوشی در صورتشان نمی بینی و یا اگر هم می بینی بسیار به ندرت است. من دوست دارم مردم را شاد ببینم وازخوشحالی آنها لذت ببرم. کاری هم که انجام می دهم برای مردم است. بنابراین باید درقبال مسئولیتم آنها را تحت تاثیر قرار دهم.

 

 

آدم های این نمایش به شدت ساده انگارند و این مساله درطراحی شخصیت های هم دیده می شود وحتی درکارگردانی هم.به نظر می آید تاکیدی در این امر وجود دارد. نه؟

درست است. آدم های این نمایش به دلیل جغرافیایی که در اثر تعریف شده ساده هستند و ساده سخن می گویند اما هیچ وقت ساده لوح نیستند و اتفاقا در قبال مسئله های خود باهوش و با دقت برخورد می کنند. این سادگی و پیرایش ظرافتمندانه از دل متن به وجود آمده است.

 

و سوال آخر، تعریف و شناخت شما ازفضای موجود ناشی از چه مطالعاتی بوده است؟

من اصلا اهل آبادان و اهل جنگ هستم. دردوره کودکی ام به دلیل شرایط بد جنگی از شهرمان خارج شدیم اما شکل و گستره ی مهم بومی و معاشرتی آنجا را به یاد دارم و می شناسم.