با توجه به اینکه تصمیم دارم تا دو شماره دیگر مرور وقایع سال 85 را تمام کنم، در این قسمت مهم ترین وقایع نیمه دوم شهریور و مهر را شامل حوادث زیر می خوانید، چگونه سید حسن نصرالله از جنگ لبنان پشیمان شد؟ احمدی نژاد به سفر آمریکا، آفریقا و آمریکای لاتین رفت تا آلبوم صدعکس با رهبران جهان را کامل کند. در سقوط هواپیمای روسی در مشهد 29 نفر کشته و یک عالمه مجروح شدند. انتخابات شوراها، آب سردی که توی صورت اصلاح طلبان پاشید، اوی بیدار شوید. افزایش قیمت کالاها، همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان. وزیر رفاه سابق کنار رفت و مردی با کیف مصری وزیر رفاه شد. چه کسی فتوای پرورش تمساح را داد؟ وقتی انوشه انصاری به آسمان رفت و ماه در نیامد در اول رمضان. انتشار کتاب « احمدی نژاد معجزه هزاره سوم» یا پدیده فاطی رجبی وارد گود می شود. سفر خاتمی به آمریکا و اعتراض فاطی برای استریپ تیز. چرا همزمان با انتخابات شرق و نامه توقیف شدند، هما تعطیل شد و روز توسط آن مرد اسرائیلی تعطیل شد؟ توهین پاپ به پیامبر اسلام و چند ماه عذرخواهی بیفایده و مسلمانان همدیگر را به این دلیل هم کشتند. دعوت احمدی نژاد از بوش برای مناظره، برو بینیم بابا، حال نداری! داستان دستگیری کاظمینی بروجردی مردی که بدون مجوز با آقا امام زمان ملاقات کرده بود. افشای نامه آیت الله خمینی در مورد پایان جنگ توسط هاشمی رفسنجانی و شلوغ شدن شهر. چگونه پارک اسلامی کشف شد؟ هاشمی و مصباح وارد جنگ های ستاره ای شدند. در ملاقات شجریان و صفار هرندی پشت آن درهای بسته چه گذشت؟ و چرا حماس مسلمان کشی میان فلسطینی ها را آغاز کرد؟ سازمان مدیریت الکی الکی برای چند ماه زرتی تعطیل شد و احمدی نژاد گفت: ای مسلمانان ایران، ای شیعیان! زودتر بچه دار شوید.
اسلام متمدن، اسلام تندرو
مشکل این است که اصلا حدس نمی زنیم چنان بشود که می شود. چرا که همیشه قرار است اوضاع بهتر از آن چیزی بشود که واقعا می شود. سید حسن نصرالله گفت: « اگر می دانستیم که گروگانگیری دو سرباز اسرائیلی عملیات زنجیره ای و خشونت بار اسرائیل را در پی دارد، هرگز به این کار دامن نمی زدیم.» البته لوس بازی های مصری ادامه داشت. خرما فروش های مصر، نام بهترین و بدترین خرمای مصر را به ترتیب نصرالله و بوش نامگذاری کردند. در حقیقت تکلیف دو نوع اسلام بعد از جنگ لبنان دارد مشخص می شود، یک اسلام رادیکال تروریست و دیوانه و یک اسلام متمدن و اخلاقی و عارفانه و پاک، یک طرف احمدی نژاد و بن لادن و زرقاوی است و یک طرف یوسف اسلام و خاتمی. یوسف اسلام، کت استیونس سابق و خواننده دنیای وحشی و مای لیدی دانبارویل، که آلبوم هایش در سال 85 در ایران با مجوز رسمی منتشر شد، هفته اول مهر 85 بعد از سی سال که بخاطر اسلام از دنیای موسیقی رفته بود، به دنیای موسیقی تجاری بازگشت. وی هفته قبل کنسرت خصوصی اش را در حضور بیل کلینتون اجرا کرد. یوسف اسلام از همان اول هم با اسلام بنیادگرا مشکل داشت و با آیت الله خمینی هم مخالف بود. من فکر می کنم تمام آدم حسابی های مسلمان دنیا به شدت در مقابل تندروی های نصرالله موضع داشتند. جمال دبوزه بازیگر مراکشی الاصل فرانسوی که در حال حاضر جزو سه چهار بازیگر اول محبوب فرانسه است، هفته گذشته در مصاحبه با نوول ابسرواتوار توضیح داد که چرا فرانسه را دوست دارد. جمال در هفته گذشته اولین فروشگاه کتاب فرانسه زبان را در مراکش افتتاح کرد.
از ونزوئلا تا گامبیا به دنبال یک عکس
تقریبا از ماه مرداد بود که توهم احمدی نژاد ابتدا از داخل کشور و سپس در خارج از ایران شروع به برطرف شدن کرد، کسانی که هاله نور دیده بودند، چشم شان را مالیدند و به پروژکتورها دقیق تر نگاه کردند، کسانی که رفتارهای الفنون به نظرشان شگفت می آمد، فهمیدند که نامعقول را با شگفت عوضی گرفته اند، با این وجود پیرمردها همچنان مشکل داشتند، بخصوص پیرمردهایی که مدتها بود کسی مثل احمدی نژاد دست و پای شان را نبوسیده بود. آیت الله مشکینی رابط امام زمان و بشریت اعلام کرد:« جمهوری اسلامی به الله وصل است.» در روز دهم شهریور محسن رضایی گفت: « احمدی نژاد هم مثل خاتمی یک پدیده است.» آگاهان توضیح دادند: طبیعی نیست، نه اینکه پدیده است. اما خبر فاجعه بار را استاندار تهران داد. وی گفت: « رفتار احمدی نژاد مصنوعی نیست.» آیت الله خزعلی در مراسم دست یوسی احمدی نژاد وی را به شکلی وحشتناک ماچ کرد و نزدیک بود کاملا ببلعد، وی که حس بویایی اش بعد از 123 سال فعال شده بود، روز نوزدهم شهریور گفت: « بوی پیراهن یوسف می آید و من از مسلمین می خواهم این بو را استشمام کنند.» مسلمین دماغ شان را گذاشتند روی زمین و هی بو کردند، این واقعه در تمام سال 85 ادامه داشت. در همین ماه احمدی نژاد در آستانه سفرش به نیویورک بوش را به مناظره دعوت کرد، بوش جوابی نداد، در عوض، مسیح علی نژاد خبرنگار اصلاح طلب و کتک خورده، پیشنهاد یک مصاحبه بدون سانسور را به احمدی نژاد کرد. احمدی نژاد تلاش کرد تا در کلیه پنج قاره خودش را به شکلی نشان دهد، وی برای اجلاس سران آمریکای لاتین به ونزوئلا رفت، برای اجلاس سران آفریقا به گامبیا رفت و در اجلاس سران کشورهای اسلامی شرکت کرد. وی می خواست در اجلاس گروه هشت با عنوان « گروه نه» شرکت کند که نگهبانان مانع شدند. یکی از مسائل سال 85 این بود که معلوم نبود که ایران جزو کشورهای آفریقاست یا آمریکای لاتین یا دنیای اسلام؟ احمدی نژاد در ملاقات با وزیر امور خارجه گامبیا گفت: « آینده از آن آفریقاست.» وی در ملاقات با چاوز گفت: دنیای آینده از آن آمریکای لاتین است، چاوز گفت: کاسترو یا من؟ احمدی نژاد گفت: تو، فقط تو! در ماه شهریور در پی انتشار این خبر که آیت الله سیستانی اعلام کرده است که مسوولان عراقی باید از احمدی نژاد الگو بگیرند، آیت الله سیستانی طی اطلاعیه ای انتشار این خبر را تکذیب کرد.
نه به اون راه درازت، نه به اون دهان بازت
مشکل راهها و تصادف همچنان ادامه داشت. ششمین سانحه هوایی به طور اعم و سومین سانحه بزرگ هوایی منجر به تلفات سنگین دوران احمدی نژاد در مشهد اتفاق افتاد، 29 نفر در این سانحه کشته و تعدادی مجروح شدند. علت سانحه استفاده از لاستیک فرسوده بود. تنها چهار نماینده مجلس خواستار توضیح وزیر راه در خصوص سانحه هواپیما شدند. در حالی که بیش از 200 نماینده مجلس برای کشته شدن مردم لبنان اطلاعیه صادر کردند. انتشار خبر سقوط هواپیما در مشهد که ابتدا توسط سی ان ان و بی بی سی و همه خبرگزاری ها اعلام شد و آنگاه توسط صداوسیمای جمهوری اسلامی اعلام شد. روز 12 شهریوراحمد خرم، وزیر سابق راه و ترابری گفت: « زمانی حقوق کارکنان وزارت راه و ترابری اینقدر کم بود که به آنجا گداجا می گفتند.» با این حال، اقدامات نمایشی یا حداقل حرف زدن در مورد آنها ادامه داشت. گفته شد که « قرار است زیباترین خیابان جهان در قم ساخته شود.» در کره شمالی کیم جونگ ایل یک کار بامزه کرد. وی رسما اعلام کرد تمام راههای ارتباط زمینی این کشور به دلیل تعمیرات تا اطلاع ثانوی بسته است. نه یک راه، نه دو راه، تمام راهها.
رای دادن به مردگان
با پایان تابستان و دو ماه مانده به روزهای انتخابات، فضای داخل کشور کمی تغییر کرد. اصولگرایان نه چندان که دیدنی باشد، حمایت شان را از احمدی نژاد کم کردند، اصلاح طلبان به هم نزدیک شدند و سروصدای شان درآمد، اگرچه آنها چهار رسانه یعنی شرق، نامه، تلویزیون هما را از دست داده بودند و یک بمب نیز جلوی اعتماد ملی منفجر شده بود. اصولگرایان می دانستند که انتخابات را نمی توان با توهم « همه چیز در دست ماست» پیش برد. اما دوست داشتند بتوانند مثل بادامچیان که در سال 85 معلوم شد هم شاعری نوپرداز و هم رمان نویسی نازه کار است، بگویند: « اصلاح طلبان مرده اند و مردم به مرده رای نمیدهند.» همان اتفاقی که باید می افتاد روز دوم مهر افتاد، علی جنتی میانه رو ترین مرد وزارت کشور که نقش بدل نفوذی خاتمی را بازی می کرد از سرپرستی ستاد انتخابات کشور، کنار رفت و مجتبی هاشمی ثمره، تندروترین معاون وزیر کشور و خواهرزاده باهنر، که به عنوان تئوریسین یا تروریسین احمدی نژاد شناخته می شد، معاون سیاسی وزارت کشور و طبیعتا سرپرست ستاد انتخابات کشور شد. تاج زاده گفت: « کسانی که می گویند نظام نیازمند پشتوانه مردمی است، انتخابات را سالم برگزار کنند.» به نظر می رسید برخلاف تصور شاعرنوپرداز اسدالله بادامچیان اصلاح طلبان نمرده اند. در روز دهم مهر نیروهای میانه رو و اصلاح طلب و عصبانی( کروبی و دوستانش) تا حد امکان در انتخابات ائتلاف کردند. محسن آرمین گفت: « برگزاری انتخابات آزاد را به اقتدارگرایان تحمیل می کنیم.» اقتدارگرایان گفتند: « چشم، تحمیل می شویم.» قرار شد مصباح یزدی که مطمئن بود از قم رای نمی آورد، از تهران کاندیدا شود. همه اخبار انتخاباتی خوب بود، فقط یک خبر بد وجود داشت، اسم آیت الله حسنی در لیست خبرگان نبود. از طرف دیگر نیروهای میانه روی اصولگرا که انگ دولتی بر پیشانی نداشتند وارد صحنه شدند. سردار طلایی فرمانده نیروی انتظامی روز 16 مهر استعفا داد. ظاهرا ایشان به دلیل محبوبیت زیاد قصد شرکت در انتخابات شوراها را داشت و امیدوار بود که در جریان پیروزی در انتخابات خانم های کتک خورده در میدان هفت تیر و رانندگان سرکوب شده اتوبوسرانی به او رای دهند و هیچ کدام از نیروهای انتظامی به نفع او وارد دعوا نشوند و خونسردی شان را حفظ کنند. در جریان انتخابات عجیب ترین جمله سال توسط الهام گفته شد: « راه ندادن خبرنگاران به ستاد انتخابات برای تضمین سلامت انتخابات است.» روز 24 مهر، براساس دستورات رهبری مبنی بر عدم دخالت احمدی نژاد و سایر مقامات اجرایی در انتخابات، مسوول واحد تشریفات رئیس جمهور برای شرکت در انتخابات شورای شهر استعفا داد. برای احترام خیلی بیشتر به اظهارات رهبری ستادهای تبلیغاتی حامیان احمدی نژاد تشکیل شد.
هیولای گرانی و مرد کوتاه قد
ماه رمضان رسید و در کنار همه چیز گرانی هم آغاز شد. روز 17 مهر وزیر جهاد کشاورزی توضیح دقیق و قانع کننده ای در مورد گرانی روزافزون کالاهای کشاورزی داد و در پاسخ به این سووال که چرا گرانی کالاها افزایش یافته است؟ گفت: « به شما هیچ ربطی ندارد.»، دو هفته قبل از بیان این جمله گهربار، حداد عادل گفته بود: « احساس مسوولیت مسوولان ایرانی در دنیا بی نظیر است.» از طرف دیگر ضرغامی، مدیرعامل صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، در پاسخ به احمدی نژاد گفت: « وقتی گوشت شش هزار تومان است، نمی توانیم بگوئیم 3900 تومان بخرید.» در مقابل احمد توکلی رسما اعلام کرد: « قیمت سبزی 500 تومان نیست، بلکه دیشب در محله ما 160 تومان بود.» در پی اعلام نظر احمد توکلی، اورژانس تهران اعلام کرد که احمد توکلی توسط سبزی فروش محل شان کتک خورده است. احمدی نژاد مجددا گفت: « با اخبار دروغ به گرانی ها دامن می زنند.» شیخ قدرت علیخانی گفت: «احمدی نژاد هر وقت کم می آورد به مطبوعات و رسانه ها حمله می کند.» دولت احمدی نژاد اعلام کرده بود که قصد دارد با اجرای طرح « ضیافت» در ماه رمضان قیمت ها را کاهش دهد، آگاهان به احمدی نژاد گفتند: شما قیافت رو درست کن، نمی خواد ضیافت راه بندازی! مطابق معمول سرپرست پلیس راه کشور اعلام کرد که روزانه 18 نفر در تصادفات رانندگی ایران کشته می شوند. بنا به گزارش طوبی اقتداری از خبرگزاری ایلنا،« در اولین روز ماه رمضان قیمت کالاهای اساسی از 200 تا 300 تومان افزایش یافت.» روز دوم مهرناصر نصیری نماینده استان اردبیل گفت: « اگر رئیس جمهور به یک استان سفر نکند، اعتبارات آن استان توزیع نمی شود.» وی گفت: « در جریان سفر رئیس جمهور ایشان به نمین که یک بخش کوچک است، یک میلیارد و 200 میلیون تومان بودجه داد، اما از بودجه گرمی که 2 میلیارد بود، فقط 26 میلیون تومان اختصاص داد.» در 25 شهریور و در پی سیاست گودزیلا سالاری بزرگترین نامه اداری جوانان در ابعاد 50 در 70 سانتی متر به احمدی نژاد برای رفع مشکل بیکاری صادر شد. ظاهرا طول این نامه 3.5 متر است. آگاهان گزارش دادند که علت اصلی نوشتن این نامه این است که جوانان نویسنده بیکار بودند. در توجیه همه این مشکلات احمدی نژاد یک توضیح قانع کننده داد. وی گفت: « ملت ایران توزیع فقر را به توزیع ثروت در بین نورچشمی ها ترجیح می دهد.» اما در 24 مهر ماه بالاخره آقا هم به داستان گرانی گیر داد. هیات دولت قبل از افطار با رهبری دیدار کردند. آیت الله خامنه ای گفت: « دولت باید در جهت برطرف کردن گرانی تلاش کند.» احمدی نژاد تصمیم گرفت برای خدمت به مردم از هفته آینده یک سفر یک ماهه به آفریقا و آمریکای لاتین آغاز کند و سپس برای دویستمین بار به خراسان رفته و نتیجه تحقیقات هلوکاست را منتشر کند تا حسابی به مردم خدمت کند.
وزیر رفاه رفت بالای درخت
در ماه شهریور به دنبال برکناری وزیر رفاه، علی یوسف پور سردبیر سیاست روز که سیاست روز را از چند سال قبل بخوبی می شناخت، به عنوان سرپرست این وزارتخانه انتخاب شد و مصری( که هیچ ربطی به ناصر و سادات و مبارک نداشت) و نماینده مجلس بود، برای گرفتن رای اعتماد از سوی رئیس جمهور به مجلس معرفی شد. ظاهرا علت انتخاب مصری به عنوان وزیر رفاه این بود که وی از یک سالگی تا آن زمان هرگز از رفاه برخوردار نبوده و قرار است از این پس از رفاه برخوردار شود.
زیدان کثیف و بی اخلاق پلید مسلمان نما
اصولا جامعه ایران در کنار همه چیزهای تلخی که ممکن است داشته باشد که دارد، چیزهای خنده دار و عجیبی هم دارد که زندگی را قابل تحمل می کند. درست دو ماه بعد از اینکه امت حزب الله ایران، زین الدین زیدان را بخاطر کله زنی معروف و بی نتیجه اش به عنوان قهرمان دنیای اسلام شناختند، و بروجردی برای او نامه تقدیر رسمی نوشت، حسن عباسی، دیپلمه بیکار و اولین احمدی نژاد دهه اخیر، گفت: « زیدان کثیف و بی اخلاق پلید مسلمان نما، مثل گاو به سینه بازیکن مقابل رفت.» وی همچنین گفت: « علی دائی استراحتگاهش در بیت شیطان است.» در روز به یادماندنی ششم شهریورمشکل نیک آهنگ کوثر و استاد مصباح حل شد و یکی از علمای اعلام فتوا داد که: « پرورش تمساح در ایران بلامانع است.» ایشان در مورد پرورش مارمولک چیزی نگفت. در لیبی نیز همه چیز به خوبی پیش رفت، معمر القذافی اعلام کرد که: « مخالفان مستحق مرگ هستند.» در بولیوی، اوو مورالس گفت: « کارمندان دولت باید زبان سرخپوستی یاد بگیرند.» وی گفت: « من سیگار نمی کشم، به ندرت مشروب میخورم، خوب می رقصم و قبلا ترومپت می نواختم.» در عربستان سعودی آثاری از جمهوری اسلامی مشاهده شد و « پس از مدتها که نگه داشتن سگ ها در عربستان به صورت یک تفریح مردم درآمده، دولت این کشور اعلام کرد که نگهداری و خرید و فروش حیوانات اهلی در این کشور غیرقانونی است.» انوشه انصاری اولین زن فضانورد که ایرانی هم بود به فضا رفت. و بدون اینکه چیزی در مورد شورای نگهبان گفته شود، یک فسیل سه میلیون ساله انسان کشف شد.
جملات قصار مرد دانشمند
اگر چه بعد از جنگ لبنان چهره دوگانه احمدی نژاد در داخل و خارج آشکارتر شده بود، اما از ماه شهریور انتقادات بیشتری از دولت شروع شد. از سوی دیگر احمدی نژاد اعلام کرد با خدا رابطه دارد و کتاب فاطمه رجبی نیز که احمدی نژاد را نه معجزه سال، نه معجزه دهه، نه معجزه قرن، نه معجزه تاریخ ایران که معجزه هزاره سوم می خواند، با کمک دفتر ریاست جمهوری منتشر شد. احمدی نژاد به کاریکاتور معروفی از گورباچف مانند شد، در خارج مردی بزرگ در میان انبوه آدمهای کوچک، در داخل مردی کوچک در میان انبوه آدمهای بزرگ. معلوم شد این دو با هم تفاوت های مهمی دارند. وقتی احمدی نژاد در داخل کشور است، باید گرانی را کنترل کند، کشور را اداره کند، انتخابات برگزار کند، جواب حقوق های شش ماه دریافت نشده را بدهد، با مسائل فرهنگی و اجتماعی درگیر شود و محدودیت برای اهل فکر و فرهنگ و دانش ایجاد کند، جلوی مخالفت های سیاسی با حکومت را بگیرد. وقتی احمدی نژاد در خارج از کشور است، می شود کسی که می خواهد مشکلات جهان را حل کند، با آمریکا مخالف است، با اسرائیل مخالف است، با دیکتاتوری و محدودیت مخالف است، می خواهد با محدودیت برای اهل فکر و فرهنگ و دانش مبارزه کند. با مخالفان سیاسی حکومت ها همراهی می کند. مصاحبه می کند و با حرف زدن همه مسائل را حل می کند. صدور جملات قصار از سوی این هاله نور ادامه داشت. وی در جمع دانشگاهیان بدون هیچ دلیلی گفت: « ریاضیدانان رقیق القلب هستند.» وی در مورد صدور مجوز روزنامه گفت: « فلان آقایی که نمی تواند آب بینی خود را جمع کند، با انتشار چند روزنامه می خواهد مدعی فرهنگ سازی باشد.» از سوی دیگر احمدی نژاد دست از سوژه هولوکاست برداشت و تصمیم گرفت یا چیزی مثل تولید انرژی هسته ای را ملی کند یا یک موفقیت علمی را به ملت اعلام کند. در هفته دوم شهریور وزیر بهداشت و درمان اعلام کرد که خبر خوشی را در حضور رئیس جمهور اعلام خواهد کرد. این خبر خوش کشف داروی بیماری ایدز بود که گروه کاشف آن از پنج سال قبل از دولت احمدی نژاد کارشان را شروع کرده بودند، و چند روز قبل از اعلام نتیجه آن در سطح جهانی ثبت شده است. سرلشگر صالحی یکی از مقامات نظامی کشور نیز گفت: « در مرحله ساخت هواپیمای جنگی به خودکفایی رسیده ایم.» در 15 شهریورنیز احمدی نژاد گفت: « بچه های ما توانسته اند ضایعات نخاعی را ترمیم کنند و این تا به حال در دنیا سابقه نداشته است.» وی بدون هیچ دلیلی گفت: « امروز بیش از دو میلیون نفر از جوانان دانشگاهی داوطلبانه در روستاها مشغول کارند.» این خبرها در سال 85 هر ماه یک بار به عنوان خبرجدید و مهم اعلام می شد. اما از سوی دیگر اعلام شد که معاون ریاست جمهور که به دلیل خودشیرینی از جیب بیت المال برای محافظان احمدی نژاد عینک دویست دلاری خریده است، جریمه شد.
خاتمی استریپ تیز می شود
اگرچه بسیاری از ایرانیان دوست داشتند خاتمی به نیویورک برود تا حداقل یک چهره نسبتا محترم از ایران جلوی چهره ملت آمریکا گذاشته شود و تصویر احمدی نژاد کمی کمرنگ تر شود، اما همه چیز به آن خوبی که خیلی ها فکر می کردند، پیش نرفت. خاتمی در جلسات بسیار پرجمعیت برای ایرانیان و آمریکایی ها صحبت کرد. وی در آنجا گفت: « آنهایی که مردم را می کشند و مرتکب اعمال تروریستی می شوند، اگر خود را مسلمان معرفی کنند، دروغ می گویند.» جرج بوش در مورد ویزای خاتمی اعلام کرد که شخصا دستور صدور ویزا را داده است، چون علاقه داشت که بداند او چه حرف هایی برای گفتن دارد. احمدی نژاد نیز بلافاصله نیم ساعت بعد، درخواست ویزای آمریکا کرد. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد که ویزای احمدی نژاد در دست بررسی است. خاتمی در آمریکا گفت: « طرفین ایرانی و آمریکایی باید بکوشند زمینه مناسبات مشترک سیاسی را بین خود بیابند تا فضای مناسب جهت شروع مذاکراتی که بر اساس احترام متقابل است، فراهم شود.» آگاهان با شنیدن این جمله تصویر کلینتون را جلوی توالت و منتظر خاتمی تصور کردند. اما از کلینتون گذشته، بوش در مورد خاتمی گفت: « خاتمی مرد باوقار و بسیار محترمی است.» آگاهان توضیح دادند که بوش یک هفته تمرین می کرد تا بتواند کلمه « باوقار» را درست بگوید. در همین راستا خاتمی گفت که « سفرم به آمریکا موفقیت آمیز بود.» در پی سفر خاتمی به آمریکا فاطمه رجبی طی نامه ای درخواست خلع لباس خاتمی را کرد.
بابا! هر الاغی که رئیس جمهور نیست!
همزمان با سفر موفقیت آمیز خاتمی به آمریکا، قوه قضائیه یک روزنامه اصلاح طلب و یک ماهنامه اصلاح طلب را توقیف و نیروهای حزب الله به دفنر یک روزنامه دیگر اصلاح طلب بمب صوتی پرتاب کردند. در شهریور 85 روزنامه شرق که تبدیل به مهم ترین و معتبرترین روزنامه کشور شده و تحت سردبیری محمد قوچانی نابغه جوان روزنامه نگاری کشور اداره می شد، توقیف شد. ماهنامه ملی مذهبی « نامه» هم رفت توی بایگانی. علت توقیف روزنامه شرق کاریکاتوری صفحه اعلام شد که به جای اسب، یک الاغ محترم نورانی را در صفحه شطرنج کشیده بود و طبیعی است که چنین تصور شود که کاریکاتور هر الاغی به معنی رئیس جمهور محترم است. تاج زاده گفت: « تجربه ثابت کرده است که نمی شود خاتمی سفر موفقیت آمیزی را به انجام رساند و اصلاح طلبان هزینه آن را نپردازند.» حالا بدبختی این است که نمی دانم چرا همشهریان ما هم به این کاریکاتور اعتراض کردند؟ حالا الاغ را یک جوری می شود به احمدی نژاد ربط داد، ولی هموطنان ما چرا بی آبرویی کردند. در همین راستای حمایت از مطبوعات یک بمب صوتی جلوی دفتر روزنامه اعتماد ملی منفجر شد.
موسیقی گل محمدی و مردی که از آلمان آمد
وقتی پاپ مهربان سابق مرحوم شد و پاپ حزب اللهی آلمانی سرکار آمد، آیت الله مکارم در زیر زمین فیضیه جشن گرفت، چرا که فکر می کردند یک پاپ اصولگرا به نفع دنیای اسلام است تا یک پاپ لیبرال، در حالی که در طول تاریخ دشمن هرچه بی غیرت تر باشد، برای انسان بهتر است و کسی که به مسیحیان به عنوان دشمن نگاه می کند، نباید فکر کند، پاپ بندیکت شانزدهم ممکن است بهتر از پاپ مهربان قبلی باشد. و در همین راستای اصولگرایی بود که در ماه شهریور سال 85 پاپ، در سخنان خودش به نقل از یکی از پادشاهان از یکی از متون، به حضرت محمد(ص) اهانت کرد. علامه فضل الله در لبنان در یک موضع گیری عاقلانه از پاپ خواست «شخصا از مسلمانان عذرخواهی کند.» رجب اردوغان، نخست وزیر ترکیه هم که این پاپ آلمانی مخالف ورود کشورش به اروپاست، گفت: «پاپ باید از جهان اسلام و مسلمانان عذرخواهی کند.» آیت الله وحید خراسانی زد زیر میز و عصبی شد و گفت: « به او توصیه می کنم در این اواخر عمر، دست از انحراف و توطئه برداشته….» آیت الله مکارم به شکلی نسبتا منطقی گفت: « چرا باید یک رهبر مسیحی فریب سیاستمداران خودکامه و ظالم را بخورد؟» سید محمد خاتمی بطوری منطقی گفت: « سخنان پاپ در حد انسان های کم اطلاع و متعصب است.» اما فقط مسلمانان به پاپ اعتراض نکردند، روزنامه نیویورک تایمز نوشت: « پاپ باید عذرخواهی کند.» رئیس حزب سبز آلمان هم گفت: « پاپ در سخنان خود باید به وحشیگری کلیسا در طول تاریخ نیز اشاره می کرد.» همین خانم سبز اضافه کرد: « واتیکان باید در مورد اظهارات پاپ توضیح دهد.». هجوم پاسخ ها باعث شد که سخنگوی واتیکان اعلام کرد که « پاپ قصد اهانت به مسلمانان را نداشته.» ساعتی بعد خود پاپ اعلام کرد که « از اینکه بخش هایی از سخنرانی او توهین به احساسات دینی و اعتقادات تلقی شده است، بسیار متاسف است.» اما آنگلا مرکل که متوجه قضیه نشده بود، اظهارات وی را تائید کرد و آنرا در راستای گفتگوی ادیان خواند. حوزه های علمیه اعلام کردند که در اعتراض به اظهارات پس گرفته شده پاپ، حوزه های علمیه مدتی تعطیل خواهد شد. مدتی قبل جنتی گفته بود: « غیرمسلمانان حیواناتی هستند که روی زمین می چرند.» تقریبا به مدت سه ماه پاپ از اظهارات خود ابراز تاسف و عذرخواهی کرد. واتیکان عذرخواهی پاپ را بی سابقه خواند. عربستان و پوتین هم به پاپ اعتراض کردند. علیرغم همه این مسائل، واتیکان اعلام کرد سفر پاپ به ترکیه لغو نمی شود. اما معلوم شد مشکل مسلمین با معذرت خواهی پاپ حل نمی شود. حتما یک خین و خین ریزی راه خواهد افتاد. در نیجریه که مسلمانانش اصلا اهل شوخی نیستند و یک دفعه اگر عصبانی بشوند، خواهر و مادر غیرمسلمانان را تبدیل به یک موجود واحد می کنند، مسلمانان به یازده کلیسا حمله کردند. در جریان این حمله هفت نفر زخمی شدند و صدها مسیحی از خانه شان فراری شدند. مسلمانان به خانه یک اسقف هم حمله کردند. پاپ با سفرای کشورهای اسلامی در واتیکان دیدار کرد و در مورد اظهاراتش توضیحاتی داد. در این میان یوسف اسلام( کت استیونس سابق) خواننده پاپ سی سال قبل مسلمان شده نیز شدیدا به پاپ اعتراض کرد. در ایران، در روز اول مهر 85 فعلا شورای فرهنگ خصوصی اعلام کرده است که با توجه به اظهارات اهانت آمیز پاپ از این پس نام « پاپ کورن» به چس فیل، واژه «موسیقی پاپ» به « موسیقی گل محمدی» و واژه «سوپاپ» نیز به «سوراخ گل محمدی» تغییر یافت.
احمدی نژاد به سوی قله ها می رود
بحث بر سر غنی سازی ادامه داشت، در اواخر سال احمدی نژاد اعلام کرد که علت تمام رفتارهای دولت، وقت کشی برای ادامه غنی سازی بود، وی در مورد اینکه این وقت کشی آیا منجر به جنگ می شود یا نه چیزی نگفت. در ماه شهریور، ملاقات سولانا، البرادعی و لاریجانی صورت گرفت. لاریجانی در دیدار با سولانا گفت: « برخی سوء تفاهمات رفع شد.» پوتین به ایران گفت: « ایران غنی سازی را متوقف کند.» آصفی گفت: « مذاکره را بر شورای امنیت ترجیح می دهیم.» همین آصفی گفت: « حکومت ایران هیچ پیش شرطی را نمی پذیرد.» از طرفی احمدی نژاد تصمیم گرفت حتما به آمریکا برود تا آبروی جمع شده کاتارینابلوم را از دست بدهد. وی که از بوش دعوت به مناظره کرده بود، بقچه اش را بست، تخم مرغ هایش را آب پز کرد و با 150 محافظ و دویست عینک دویست دلاری به سوی آمریکا رفت. بوش گفت: « قرار نیست با احمدی نژاد ملاقات کنم.» جرج بوش در پیامی به مردم ایران گفت: « می دانم که شما ملتی پر از غرور ملی هستید.» وی حق دستیابی مردم ایران به انرژی صلح آمیز هسته ای را پذیرفت و اعلام کرد: « به مردم ایران می گویم که هیچ تمایلی به درگیری نداریم.» وی گفت: « ما دنبال جنگ نیستیم.» از طرف دیگر اعلام شد که دولت آمریکا به پورمحمدی ویزای آمریکا نمی دهد. احمدی نژاد اوایل مهر 85 به آمریکا رفت. وی در یک مصاحبه حرفه ای و از موضع مرد مهربان و منطقی با آمریکایی ها حرف زد، وی در این مصاحبه گفت: «همه می توانند همدیگر را دوست بدارند.» در مورد برقراری رابطه با آمریکا گفت: « دولت آمریکا باید رفتار خود را عوض کند تا همه چیز حل شود.» احمدی نژاد گفت:«می توانیم جهان را از طریق منطق اداره کنیم.» وی گفت: « ما به منطق نیاز داریم، به حمله نیاز نداریم.» در همین مصاحبه احمدی نژاد شوخی شوخی حرف هایش را در مورد هولوکاست پس گرفت. داستان ایران و آمریکا همچنان موضوع جدی بحث و بررسی است. گفته شد که حضور احمدی نژاد در شورای روابط خارجی آمریکا باعث خشم دولت اسرائیل شده است. احمدی نژاد در مصاحبه مطبوعاتی در آمریکا گفت: « دو درصد مردم آمریکا زندانی هستند، در حالی که در ایران 0.2 درصد مردم زندانی هستند.» البته آمار ارائه شده توسط رئیس جمهور در آمریکا یک اشکال جزئی داشت. در آمریکا از هر 1000 نفر 20 نفر زندانی نبود، بلکه 7 نفر زندانی بود، و در ایران هم از هر 1000 نفر 2 نفر زندانی نیست، بلکه 2.5 نفر زندانی است.
هاوانا، سیگار برگ و چلوکباب کوبیده
فتنه های چکمه پوش در هاوانا جمع شدند. احمدی نژاد با کیم جونگ ایل رئیس جمهور کره شمالی عکس گرفت. وی با پرویز مشرف و ولیعهد قطر و رئیس جمهور کلمبیا ملاقات کرد. در این اجلاس که با حضور بخش اعظم دیکتاتورهای جهان برگزار شد، مجسمه فیدل کاسترو به ریاست اجلاس انتخاب شد و برادرش رائول که هنوز قدرت تکان خوردن داشت، به جای عضو بدون حرکت حکومت کوبا، اجلاس را اداره کرد. احمدی نژاد در سخنرانی اش گفت: « با حضور بریتانیا و آمریکا شورای امنیت نمی تواند پاسدار صلح جهان باشد.» احمدی نژاد در بیمارستان با کاسترو هم ملاقات کرد، کاسترو در این دیدار سرش را یکی دو بار تکان داد. بعد از دیدار با کاسترو به ونزوئلا رفت و با چاوز ملاقات کرد. در این دیدار دو رئیس جمهور برادر همدیگر شده اند. چاوز در این دیدار گفت: « ائتلاف ما با ایران ضدآمریکایی نیست.» وی گفت: « اگر آمریکا به کوبا حمله کند، خون به راه خواهد افتاد.» احمدی نژاد به سفر آفریقایی هم رفت، اما همسر رئیس جمهور سنگال از حضور در مراسم استقبال از احمدی نژاد و همسرش که در یک چادر سیاه و یک عینک دودی خلاصه شده بود، خودداری کرد. همسر رئیس جمهور سنگال نمی خواست تحقیر شود.
علائق مشترک دیوانه بزرگ و مشنگ کوچک
در روز هشتم مهر 85 یک حقیقت مهم توسط احمدی نژاد اعلام شد. وی در یک مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد: « من و بوش علایق مشترکی برای ایجاد صلح جهانی داریم.» تعداد زیادی از کارشناسان اجتماع کرده و طی یک تلاش مذبوحانه موفق شدند، علائق مشترک بوش و احمدی نژاد را به صلح جهانی کشف کنند. این علائق عبارت بودند از: موشک، خاورمیانه جدید، حقوق بشر، هواپیمای جنگی، علائق خانوادگی، مساله اروپا، انتخابات، دموکراسی، عراق و افغانستان و لبنان، فیزیک هسته ای.
اوریانا فالاچی، جنگ و دیگر هیچ
اوریانا فالاچی معروف ترین ایتالیایی بعد از لاندوبوزانکا و آل بانو در گذشت. فالاچی با وجود اینکه تقریبا بخش اعظم عمرش را در آمریکا گذرانده بود، بالاخره به شهرش فلورانس برگشت و در همان جا مرد. پنه لوپه ای که به جنگ رفته بود، تا بگوید که زندگی جنگ است و دیگر هیچ، با وجود شیدائی ایتالیایی اش در مقابل « یک مرد» ماچوی قدرتمند، هرگز نپذیرفت که جزو «جنس ضعیف» است. اگر چه می دانست که پاسخ دیکتاتورها به تاریخ همیشه دروغ بوده، اما توانست زیر پوشش زنانگی نه چندان زنانه اش، زیر زبان دیکتاتورها را بکشد. نامه اش « به کودکی که هرگز زاده نشد» هرگز به دست آن کودک نرسید. و می شود مطمئن بود که آخرین روزهاش در بیمارستان فلورانس به او نشان داد که اگرچه خورشید برای او خواهد مرد، اما پس از او همچنان زندگی، جنگ و همه چیز به راه خود ادامه می دهد.
قطعنامه هایی در راه جنگ
به نظر می رسید که زمانی که احمدی نژاد در حال یارگیری جهانی است، آمریکایی ها دارند مقدمه یک فشار سنگین، یک انزوای حساب شده و یک جنگ را می چینند. این ها در روزهایی صورت می گرفت که احمدی نژاد داشت تعداد عکس هایش را با رهبران جهان در آلبومی که از مشهد خریده بود، به 100 عکس می رساند. در همین روزها کوندالیزا رایس برای دیدار با متکی اعلام آمادگی کرد. وی شرط تعلیق را برای مذاکره تکرار کرد. جرج بوش گفت: « آمریکا بدنبال راه حل صلح آمیز برای حل مساله هسته ای ایران است… آمریکا با برنامه صلح آمیز هسته ای ایران مخالفتی ندارد.» جرج بوش گفت: « آمریکا به مردم، فرهنگ و تاریخ ایرانی ها احترام می گذارد.» بوش مردم ایران را به دوستی دعوت کرد گفت: « بزرگترین مانع در مسیر آینده شما حکمرانانتان هستند.» البته بوش چند ساعتی قبل از این اظهارات گفته بود که: « ایران یا سریع گفتگو را آغاز کند یا تحریم می کنیم.»
احمدی نژاد، معجزه هزاره سوم
نوشتن کتاب « احمدی نژاد، معجزه هزاره سوم» زمانی آغاز شد که توهم احمدی نژاد جدی بود، اما انتشار آن در اوایل مهرماه، علیرغم اینکه به دلیل کمبود طنز، ملت استقبال وسیعی از این کتاب کردند، زمانی صورت گرفت که احمدی نژاد هر روز کوچک تر و کوچک تر می شد. گفته شد که کتاب مذکور با کمک دفتر ریاست جمهوری و به نویسندگی فاطی رجبی منتشر شده است. به دنبال این کتاب، کتاب مستطاب « راهکارهای عملی دیدار با امام زمان» توسط حجت الاسلام مرتضی آقا تهرانی( معلم اخلاق هیات دولت) منتشر شد. در پی انتشار کتاب « احمدی نژاد، معجزه هزاره سوم» حجت الاسلام دعاگو اعلام کرد که: « انتظار معجزه از دولت صحیح نیست.» آگاهان توضیح دادند که ما انتظار معجزه نداریم، فقط از دولت انتظار داریم هفته ای یک بار تشکیل جلسه بدهند و رئیس جمهور و وزرا گاهی برای امضای نامه های اداری و بخصوص ارسال بودجه و پرداخت حقوق کارمندان به تهران بیایند و نامه های شان را امضا کنند. از طرف دیگر با انتشار این کتاب معجزات احمدی نژاد معجزات احمدی نژاد معلوم شد: او صوت داوودی دارد، معجزه قوم لوط برای او دائما اتفاق می افتد، یعنی به هرجا پا می گذارد یا طوفان می آید یا وبا می آید یا مثل اندونزی آتشفشان می شود. مثل حضرت یوسف زیبایی اش چشم همه را کور می کند، مثل حضرت سلیمان با هر موجودی اعم از ترک و عرب و فارس و لر به زبان خودش حرف می زند، مثل حضرت عیسی در چشم پیروانش هاله ای از نور دارد.
یا برفه یا بورانه یا ماه رمضانه
ماه رمضان همزمان با آغاز مدارس در مهر فرارسید. دولت عربستان سعودی اعلام کرد کسانی که تظاهر به روزه خواری کنند، از کشور اخراج می کند. در ایران همه چیز آرام بود. براساس اخبار منتشره « جوانی مادرش را با چاقو کشت.» همچنین « یک دختر جواهرات خانواده را دزدید» اما همه خبرها بد و تلخ نبودند، در شهر اراک یک زن و شوهر، مردی را که عامل جدایی آنها شده بود کشتند. از مرد قاتل که در اراک زندگی می کرد، دو قبضه کلت کمری کشف شد. سردار طلایی هم که اول ماه رمضان اعلام کرده بود در این ماه جرائم کاهش می یابد، برای کاهش بیشتر جرم و جنایت شدیدا اعلام کرد که « شهروندان از تظاهر به روزه خواری در معابر تهران خودداری کنند.» آگاهان خاطر نشان کردند که اگر این اتفاق بیفتد، تمام جرایم و جنایات از بین می رود و کشور ما مثل کوبا کاملا اسلامی می شود. همزمان با ماه رمضان یکی از هموطنان که داشت نوار مداحی آقا رضا هلالی را گوش می داد، نوار را گذاشت روی دور تند. دوستش پرسید چرا نوار را روی دور تند گذاشتی؟ گفت: می خوام ببینم آخرش نذری می دن یا نه؟ همچنین در همین ماه معیارهای ازدواج کاملا به هم خورد، چنانکه یکی از طرفداران غنی سازی در پاسخ به این سووال که معیارت برای انتخاب همسر چیست؟ اظهار داشت: عفاف فاطمه، صداقت خدیجه، صبر زینب، فداکاری سمیه، هیکل جنیفر لوپز! از طرف دیگر در ماه رمضان شورای شهر تهران تصویب کرد که دیگر صدا و سیما و شهرداری از این به بعد باید به همان کارهای سابق خود ادامه دهند و در کار همدیگر دخالت نکنند، یعنی شهرداری موظف است آشغالها را جمع کند و صدا و سیما موظف است آشغالها را پخش کند.
انوشه، پیر، امید
اسامی میلیاردرهای آمریکایی اعلام شد. در میان صد میلیاردر آمریکایی نام دو نفر ایرانی تبار به چشم می خورد، پیرامیدیار که با راه انداختن ای بی توانست در مدت کوتاهی جزو ثروتمندترین و موفق ترین تاجرهای آمریکایی شود و امید کردستانی که از مدیران ارشد گوگل است و او هم از طریق اینترنت میلیاردر شد. در ضمن انوشه انصاری هم که به عنوان اولین زن فضاگرد به آسمان رفت. وی از همانجا اعلام کرد که «زمین از اینجا زیبا، آرام و صلح آمیز بود.» آگاهان تذکر دادند همیشه از دور همینطور است، مشکل وقتی شروع می شود که نزدیک می شوید. از سوی دیگر وب سایت های خبری نوشتند که انوشه انصاری همراه خودش یک جلد قرآن هم به آسمان برد. دلیل این کار خیلی روشن نیست، چون قرآن خودش از آسمان آمده است، برای چی آن را دوباره به آسمان برد؟ همزمان با همین قضایا روز اول مهر شهلا لاهیجی بانوی ناشر ایرانی یک جایزه بین المللی نشر گرفت. و در همین ماه مهر کامیلا باتمانقلیچ، یک زن ایرانی الاصل برنده جایزه زن سال 2006 انگلیس شد. وی که تمام اموال پدری اش توسط جمهوری اسلامی مصادره شده و به همین دلیل هویت ایرانی وی نقش مهمی در فعالیت هایش داشته است، همزمان با پیروزی انقلاب خانواده اش در معرض خطر مرگ قرار گرفت و به همین دلیل زیاد به فکر تغییر یا اصلاح اوضاع ایران نبود و لذا وقت داشت که خدمتی به بشر و بخصوص بچه های فقیر دنیا بکند. در همین راستا بود که مطابق معمول فیلم « کافه ترانزیت» نامزد بهترین فیلم اسکار خارجی شد و طبیعتا این جایزه را نگرفت.
هاشمی شاهرودی: حقوق بشر مهم است
معلوم نبود چرا ایشان این حرف را زد، در حالی که هیچ اجباری در کار نبود. هاشمی شاهرودی گفت: « درباره حقوق بشر، حرف های بسیاری برای گفتن داریم.» همزمان با اظهارات هاشمی شاهرودی، نیروی انتظامی 30 نفر از کسانی را که برای اعتراض به اعدام کبری رحمانپور جلوی سازمان ملل اجتماع کرده بودند، دستگیر کردند و طبیعتا به زندان بردند. از سوی دیگر برای احترام بیشتر به حقوق بشر آیت الله کاظمینی بروجردی فرزند آیت الله بروجردی که ادعا کرده بود با امام زمان رابطه داشته است، به جای اینکه مثل آقای مشکینی و احمدی نژاد و غیره به او جایزه بدهند، اول احضار و بعدا دستگیر شد. ظاهرا علت احضار و دستگیری این بود که وی بدون دریافت مجوز وزارت اطلاعات و هماهنگی با آیت الله مشکینی، اقدام به ارتباط با آقا کرده بود.
رضا زاده فقط غذا خورد، دوپینگ نکرد
روز سوم مهرماه ورزش ایران در بحران جدی قرار گرفت. براساس اعلام نتایج آزمایش دوپینگ تیم وزنه برداری کشور، محض رضای خدا فقط دو نفر از تیم یازده نفری دوپینگ نکرده بودند، به همین دلیل تیم ایران از شرکت در مسابقات محروم شد. از سوی دیگر فیفا هم تا 26 آبان به فدراسیون فرصت داد تا دادکان را در موقعیت سابق ابقا کند. وگرنه فوتبال ایران هم با بن بست جدی و محرومیت از بازی های جهانی مواجه می شد.
هاشمی هاشمی افشا نکن، افشا نکن
همزمان با انتخابات و برای زدن یک ضدحال انتخاباتی به رقبای مذکور، نامه آیت الله خمینی در مورد پایان جنگ توسط هاشمی رفسنجانی منتشر شد. به دنبال انتشار این نامه، برادرانی که سالها نان جنگ را می خوردند، به دست و پا افتادند که چرا چنین نامه ای منتشر شده است؟ مهدی کوچک زاده نماینده تهران و عضو کمیسیون اعصاب و روان مجلس و بورسیه جنگی در هلند، انتشار این نامه را بر اساس مصالح شخصی دانست. کاظم انبارلوئی سردبیر رسالت از انتشار این نامه انتقاد کرد. محسن طلایی نیک، اعلام کرد که نامه محسن رضایی بنا به درخواست هاشمی رفسنجانی نوشته شده است. ظاهرا کلیه این افراد از اینکه جنگ در سال 1368 تمام شده بود، ناراحت بودند و معتقد بودند که اگر در آن سال جنگ تمام نشده بود، ما به جای اینکه حالا مجبور باشیم یک جنگ جدید راه بیندازیم، همان جنگ قبلی را ادامه می دادیم و تا به حال نیویورک را هم گرفته بودیم. بدنبال انتشار نامه آیت الله خمینی، دیروز حسین شریعتمداری اعلام کرد: « رفسنجانی حق ندارد از نامه امام در زدوخوردهای شخصی خود استفاده کند.» حسین مرعشی هشدار داد: « انتشار نامه امام هشدار به کسانی است که می خواهند کشور را در معرض تهدید قرار دهند.» در پی تمام این مخالفت ها، روز هشتم مهر ماه بالاخره هاشمی رفسنجانی با کاندیداتوری برای مجلس خبرگان موافقت کرد.
نظریه ولایت فقیه در طول تاریخ
در روز هشتم مهر 85 مصباح یزدی، مسوول حوزه علمیه کانادا و لندن و غیره، در یک اظهار نظر شگفت انگیز اعلام کرد که « اگر از صدر اسلام تا کنون فقیهی پیدا کنید که گفته باشد مشروعیت ولی فقیه از رای مردم است من تمام دارائی ام را به او می بخشم.» آگاهان بلافاصله اعلام کردند اینکه چیزی نیست، در صورتی که هر کسی توانست یک فقیه از صدر اسلام تا قبل از سال 1345 هجری شمسی پیدا کند که نظریه ولایت فقیه را قبول داشته باشد یا از آن اسم برده باشد، ما هم حاضریم تمام دارائی های آقای هاشمی رفسنجانی را به او ببخشم.
پارک در حانه و ما گرد جهان می گردیم؟
در سال 85 و با توجه به بودجه بسیاری که در اختیار دولت احمدی نژاد بود، همه سعی می کردند یک چیز اسلامی جدید کشف یا اختراع کنند، روز نهم مهر ماه منابع خبری اعلام کردند که از سوی شهردار تهران پارک بعثت قرار است به پارک اسلامی تبدیل شود. لذا قرار شد از آن پس مردم علاوه بر اینکه محل برگزاری مهمانی، خوشگذرانی، بازی، دیدار، بگو و بخند و مشروب خوری را در خانه شخصی شان باید ایجاد کنند، از این پس باید به فکر یک پارک هم در خانه شان باشد. مهندس چمران هم که قبلا سعی کرده بود در ماه مرداد مترو را اسلامی کند، در روز هشتم مهر گفت: « بسیاری با ریاکاری خودشان را طرفدار این دولت نشان می دهند، در حالی که با آن مخالفند.» آگاهان ضمن تائید این نکته اعلام کردند که این موضوع طبیعی است و اصولا آدم نمی تواند طرفدار این دولت باشد، مگر اینکه واقعا ریاکار باشد. از طرف دیگر در روز 19 مهر سردار قالیباف، که به نظر می رسید قصد دارد شوخی شوخی از حالا خودش را برای ریاست جمهوری دوره بعد از افتتاح بزرگراه شهید احمدی نژاد آماده کند، اعلام کرد که « فرهنگسراها باید به شیوه مساجد اداره شود.» وی گفت مساجد باید به شیوه بسیج و بسیج به شیوه احزاب و احزاب باید به زیر نظر دولت و دولت باید به شیوه هیات های عزاداری و هیات های عزاداری برای جذب جوانان باید شبیه گروههای موسیقی رپ و پاپ و گروههای موسیقی پاپ باید شبیه به گروههای توریستی و گروههای توریستی ایرانی باید شبیه نمایندگان فرهنگی جمهوری اسلامی و نمایندگی های فرهنگی جمهوری اسلامی باید شبیه موسسات نمایشی و موسسات نمایشی باید شبیه مدارس و مدارس کشور باید مثل ارتش و ارتش و سپاه باید مثل وزارتخارجه و وزارتخارجه باید مثل وزارت پست و تلگراف و تلفن اداره شود که در آن وزیر و سفرا کارشان رساندن پاکت ها و پیام های رئیس جمهور به دیگران است.
هنرمندان در حال توهین و توافق
اصولا رفتارهای صفار هرندی که آخرین کار فرهنگی خانواده و خودش حضور یکی از اعضای خانواده در ترور حسنعلی منصور بود، برای همه کارگردانان بحران ایجاد کرد. مجید مجیدی گفت: « در هیچ دوره ای در تاریخ مملکت، چه قبل و چه بعد از انقلاب، تا این اندازه توسط یک نهاد قانونگذار به هنر و هنرمند توهین نشده است.» در ادامه همین اهانت ها روز نهم مهر شجریان و صفار هرندی پشت درهای بسته با هم مذاکره کردند. ظاهرا پس از این دیدار صفار هرندی به این نتیجه رسید که چیزی به اسم موسیقی سنتی ایرانی وجود دارد که از نظر فرهنگی مهم است و شجریان هم به این نتیجه رسید که چیزی به اسم مسوولان فرهنگی وجود دارند که باید برای آنها توضیح داد که فرق شجریان با جلال همتی چیست.
گریه کنید مسلمونا ثوابه، طرف حالش خرابه
بحران در اداره فلسطین با حضور حماس پس از انتخابات جدی تر شد، درگیری میان فتح و حماس مانند دیگر مسلمانان دیگر کشورها بالا گرفت. اصولا از ماه مرداد مسلمان کشی توسط مسلمانان به یک رویه جدی تبدیل شد. روز دهم مهر کارکنان دولت فلسطین که شش ماه بود به دلیل قطع کمک های خارجی حقوق نگرفته بودند، برای اعتراض به حماس به عنوان قدرت اصلی دولت فلسطین اجتماع کردند. نیروهای شبه نظامی حماس هم برای اینکه مشکلات مالی آنها را حل کنند، به سوی آنان شلیک کردند و هشت نفر از آنان را کشتند. آگاهان اعلام کردند که معمولا برای کشتن هشت نفر فلسطینی حداقل ده بمب باید توسط اسرائیل شلیک شود تا این مادرمرده ها کشته شوند. حماس مشکل فلسطین را حل کرد؛ در گذشته که قدرت دست نیروهای سازشکار بود، فلسطینی ها به دست اسرائیلی ها کشته می شدند، اما حضور نیروهای ضداسرائیلی باعث شد که فلسطینی ها به دست هموطنان خودشان کشته می شوند.
حسین کوچیکه و حسین بزرگه
از روز 22 مهرماه با فشار روزنامه کیهان و همزمان با اعلام وابستگی شیرین عبادی، رامین جهانبگلو، نیک آهنگ کوثر، هادی خرسندی، روزبه امیر ابراهیمی، اکبر گنجی، کلیه فمینیست های کشور، وب سایت روزآنلاین و ایرانیانی که در اسرائیل زندگی نمی کردند، به نئوکان ها توسط حسین های درخشان وشریعتمداری، در راستای مقابله با استکبار جهانی، وب سایت روزآنلاین توسط آقای حسین درخشان که مدتی مدیر فنی این وب سایت بود و به خاطر این کار، 3500 یورو دستمزد گرفته بود، همزمان با آغاز انتخابات تعطیل شد. در جریان توقیف سایت روز 20 هزار آدرس مشترکان و کل آرشیو این نشریه روزانه نیز دچار غیبت کبری شد. حسین درخشان پی از مدتی جهانگردی متوجه شد که علت مواضع سیاسی اخیرش دیدگاه های پست کلنیالش بوده، نه مشکلات مالی و اقامتی و امنیتی.
ای روح مو! مو مودونم تو به یگ جایی وصل شدی!
24 روز از ماه مهر گذشته بود. نه هوا چنان گرم بود که بشود مشکلات را ناشی از گرمای هوا دانست و نه چنان سرد که بگوئیم ناشی از آنفلوآنزای چچنی است. محمود احمدی نژاد گفت: « خیلی وقتها در موضوع هستهای من به دوستان میگویم نگران نباشید، اینها فقط هارت و پورت میکنند، اما دوستان باور نمیکنند و میگویند تو به جایی وصل هستی! من مدام میگویم الان غرب در برابر ما خلع سلاح شده و نمیداند چگونه موضوع را جمع کند. اما دوستان میپرسند تو حرفهای آسمانی میزنی! بعد ما را مسخره میکنند! باور کنید ما از لحاظ حقوقی و از دید افکار عمومی امروز کاملاً موفق بودهایم. من اینها را از روی اطلاع میگویم. یکی از من پرسید: فلانی! میگویند تو ارتباط داری. گفتم بله دارم. پرسید واقعاً ارتباط داری؟ با چه کسی؟ و من گفتم: با خدا ارتباط دارم …. همین دوستان مینشینند و میگویند احمدینژاد حرفهای عجیب و غریب میزند. خداوند! اگر ما مومن باشیم، این پیروزی و این معجزه را نشان میدهند. مگر حتماً باید در این قرن چهارده از دل کوه شتر بیرون بیاید تا دوستان قبول کنند معجزه را.» همزمان با همین اظهارات مسیح علی نژاد یکی از خبرنگاران به احمدی نژاد گفته بود: « آقای احمدی نژاد! به رئیس جمهور ایران احترام بگذارید.» احمدی نژاد نیز در پاسخ، پرسید: « احترام چی هست؟»
مدیریت در بحران، بحران در مدیریت
در دومین هفته ماه مهر احمدی نژاد دو تصمیم را اعلام کرد، وی ابتدا فاتحه ای خواند و سپس سازمان مدیریت و برنامه ریزی را تعطیل کرد. در همین راستا، دستور الحاق سازمان های مدیریت و برنامه ریزی استانها به استانداریها داده شده است. فرهاد رهبر به تصمیم دولت اعتراض کرد. همچنین چهل نفر از کارشناسان برنامه و بودجه استعفا دادند. احمد توکلی گفت: « الحاق سازمان مدیریت استانها به استانداریها منطقی، قابل دفاع و سازگار با اصل 26 قانون اساسی نیست.» از سوی دیگر احمدی نژاد اعلام کرد که دولت ایران تا 150 میلیون جمعیت را می تواند اداره کند و از مردم خواست تا می توانند بچه دار شوند.