پژوهشگران قربانیان جنگ در مصاحبه با روز ضمن انتقاد از عملکرد نهادهای مسئول در رابطه با روند مینزدایی از مناطق جنگی از اعلام پاکسازی مین از سوی مسولان مربوطه در سالهای گذشته، به عنوان از جمله دلایل مرگ و میر بر اثر انفجار مین و سایر ادوات جنگی در مناطقی مانند کردستان و آذربایجان غربی یاد میکنند
روز جمعه، ۲۶ مهر ماه در یک حادثه دیگر مربوط به انفجار مین هفت کودک خردسال مریوانی در یک پایگاه متروکه نظامی در روستانی “نشکاش” مریوان مجروح شدند. بخشدار مرکزی شهرستان مریوان به خبرگزاری فارس گفته است بر اثر این انفجار ۶ کودک دبستانی و یک کودک ۵ ساله مجروح شدهاند. حال دو نفر از این تعداد وخیم گزارش شده است. منابع خبری روز هم میگویند ممکن است از این تعداد دو نفر بینایی خود را از دست بدهند.
وزارت دفاع در سال ۸۸ اعلام کرد که استانهای کردستان و آذربایجان غربی به صورت کامل مین زدایی شدهاند.
حادثه روز جمعه چندمین حادثه انفجار مین در مناطق کردنشین طی سالهای گذشته است.
عثمان مزین، وکیل دادگستری، پژوهشگر قربانیان جنگ و از اعضای وکلای مرکز حامیان حقوق بشر به روز میگوید دست کم ۱۶ میلیون مین در استانهای غربی وجود دارد که این به معنی وجود خطر انفجار مین برای ۱۶ میلیون شهروند است. در مصاحبهای با این وکیل دادگستری به بررسی و تحلیل وضعیت قربانیان مین و سایر ادوات جنگی به جا مانده از دوران جنگ پرداختهایم.
با وجود اینکه بارها اعلام شده که مناطق آلوده به مین پاکسازی شدهاند فکر میکنید چرا هنوز در مناطق مختلف انفجار مین و سایر ادوات نظامی بازمانده از جنگ، قربانی میگیرد؟
در سال ۸۸ وزارت دفاع به صراحت اعلام کرده که استانهای کردستان و آذربایجان غربی عاری از مین هستند و همه مناطق این دو استان پاکسازی شدهاند. این بدین معناست که شهروندان دیگر دغدغه وجود مین در مناطق و شهرهای پیرامونی خودشان را ندارند. اما متاسفانه بعد ازا ین اعلام هم ما شاهد انفجارهای گسترده مین در مناطق مرزی بودهایم. از جمله در سال ۸۸ تنها در سردشت ۱۲ مورد انفجار مین روی داده که منجر به کشته شدن ۴ تن از شهروندان شده است. در عید نوروز سال ۹۱، دو کودک خردسال اهل سقز در اطراف روستای محل سکونت خود بر اثر انفجار مین جان خود را از دست دادند. در اردیبهشت ماه سال ۹۲ دو دختر خردسال دیگر ساکن یکی از روستاهای اطراف ارومیه در حین مواجه با مین قربانی شدهاند. در روز جمعه ۲۶ مهرماه هشت کودک خردسال مریوانی در حین بازی و جست و خیزهای کودکانه با مین زخمی شدهاند. وضعیت آنها وخیم است و امکان نابینا شدن دو نفر آنها بر اثر این حادثه وجود دارد.
این حوادث همه مربوط به انفجار مینهای دوران هستند؟
بله، همه این رویدادها معلول مینهای باقیمانده از دوران جنگ هستند. حادثه مریوان در زمین متروکه باقیمانده از یک پاسگاه نظامی رخ داده که ۱۶ سال پیش تخلیه شده است. اما علیرغم تخلیه آن مینهایی که توسط همین نیروها در اطراف پاسگاه کارگذاری شده، جمع آوری نشده و ما به طور پی در پی خطر انفجار مین و تلف شدن جان و جسم شهروندان را میشنویم. از یاد نبریم که مین یک سلاح دفاعی است. مین توسط نیروی مهاجم دشمن علیه ما استفاده نشده، بلکه مین را نیروهای نظامی خودمان برای حفظ و حراست از تجیهزات نظامی مورد استفاده قرار دادهاند. زمانی که این پاسگاهها و تجهیزات نظامی آن جمع شدهاند مینهای اطراف آن هم هم باید جمع آوری میشد. اما متاسفانه در مناطق غرب کشور این سهل انگاری روی داده و زمینها از مینهای دوران جنگ پاسازی نشدهاند. طبق آمارهای رسمی اکنون ۱۶ میلیون مین در این مناطق وجود دارد و اگر هر مین را ایجاد کننده خطر برای یک نفر تلقی کنیم به این نتیجه میرسیم که خطر مرگ بر اثر مین برای ۱۶ میلیون شهروند وجود دارد. بسیاری زمینهای حاصلخیز کشاورزی به علت اینکه بیم مین در آنها وجود دارد بلا استفاده ماندهاند و به این جهت نیز زیانهای فراوانی بر شهروندان که غالبا هم کشاورز هستند وارد شده است. منطقه کردستان کوهستانی است رهگذران، کاسبکاران محلی و کشاورزان و دامداران در آنها رفت و آمد میکنند و به این جهت هر لحظه احتمال انفجار و خطر قطعی مواجه با مین وجود دارد.
یعنی بر این باور این هستید که اعلامهای رسمی در مورد پاکسازی مین حتی باعث افزایش تلفات هم شده است؟
فرض بگیرید در شهری شایع شود و که که آب ناسالم است. بعد اداره آب نسبت به سلامت آب شرب شهر به شهروندان اطمینان دهد. یعنی اینکه دیگر خطری به لحاظ آب شهروندان را تهدید نمیکند. وقتی مسولان امر و نهادهای ذی ربط اعلام میکنند که این مناطق از مین پاکسازی شده، یعنی اینکه مردم با خطر مین مواجه نخواهند شد. به این طریق به مردم تضمین میدهد که در مناطق و شهرهای پیرامونی شما مینی وجود ندارد. بنابراین وقتی بعد این اعلام خبر انفجار مین به گوش میرسد معنی آن این است که ارگانهای مسول صادقانه با مردم رفتار نکردهاند و ماوقع را به طور دقیق به آنها انعکاس نداده و از همه مهمتر وظیفه خود را در گردآوری مینها انجام ندادهاند. معنی ندارد وقتی شما پاسکازی کردهاید ما باز خبر انجفار مین داشته باشیم. یا این اخبار دروغ است که صحت آنها توسط نهادهای رسمی به اثبات رسیده یا اینکه اظهارات مسولان مبنی بر پاکسازی منطبق با واقعیت نیست.
طی سالهای گذشته قربانیان به چه صورتی تحت حمایت قرار گرفتهاند؟ اصولا قربانیان اینگونه حوادث مورد حمایت نهادهای مربوطه قرار میگیرند؟ به چه صورت؟
متاسافنه دستگاههای مسئول آنچنان که باید و شاید از قربانیان مین حمایت نمیکند. به این صورت که هیچ ارگانی خود را مسول رسیدگی به این قربانیان نمیداند. بنیاد شهید که قانونا متولی تشکیل پروندههاست هیچ پروندهی جدیدی تشکیل نمیدهد. پروندههای تشکیل شده هم باید به کمسیون ماده دو اسال شود که از این هامر هم خودداری کرده اند. کمسیون ماده دو پیشتر در مراکز استانداری ها بود اما اکنون به فرمانداری شهرها واگذار شده است. با این وجود من موارد عینی و قابل ذکری در اختیار دارم که شش سال یا ۱۲ سال از مصدومیت فرد بر اثر انفجار مین سپری شده اما هنوز تعیین تکلیف نشده و وضعیت پرونده وی در حالت ابهام قرار دارد و هنوز هم برای او حقوق قانونی تعین نشده است. این افراد ناگزیر بعد از گذشت چند سال تحت پوشش اداره بهزیستی قررا میگیرند و حقوق ناچیز چهل پنجاه هزارتومانی دریافت میکنند که به هیچ عنوان جوابگوی حتی هزینههای درمانشان هم نیست.
ممکن است در مورد کمسیون ماده ۲ استانداریها و فرمانداریها که به آن اشاره میکنید بیشتر توضیح دهید؟
این کمسیون که اشکالات زیادی به آن وجود دارد در زمان جنگ تصویب شده تحت عنوان قانونی موسوم به حمایت از افرادی که به مناطق جنگی مراجعه میکنند و دچار سانحه میشود. این قانون از ابتدا معروف به کمسیون ماده دو استانداریها بود . مدعیان مصدومیت بر اثر مین به این کمسیون که پنج عضو دارد مراجعه میکردند و تشکیل پرونده میداند. آنها هم با تعیین تکلیف افراد را برای پوشش به بنیاد شهید، بهزیستی یا بنیاد جانبازان معرفی میکردند. نارضایتیهای زیادی نسبت به این کمسیون ایجاد شد. تاکیدات و شروط عجیبی در این کمسیون وجود داشت. مثلا اینکه فرد اشتهار به فساد نداشته باشند یا ثابت شود که فرد خود بانی حادثه نیست. آنهم درحالیکه امور عدمی قابل اثبات نیستند. وانگهی چگونه ممکن است فردی با آگاهی خود را دچار حادثه کند. با این حال نمایندگان در دوره های قبلی اصلاحیهای بر مقررات این کمسیون اضافه کردند که بر اساس آن مسولیت رسیدگی به مفاد مورد تاکید کمسیون از استانداریها به فرماندریها واگذار میشود. همچنین اعضای کمسیون از پنج نفر به هفت نفر افزایش پیدا کرد و از همه مهمتر در این اصلاحیه برداشتن این شرط بود که فرد خود مسبب حادثه نشده باشد. اما متاسفانه این موضوع باعث سردرگمی بیشتر افراد شده است. چون تعداد قربانیان مین در شهرهای مختلف زیاد نیست در غالب فرمانداریها هم این کمسیون اصولا تشکیل نشدهاند. ما از فرمانداریها در شهرهایی مانند سقز، بانه، سردشت و مریوان که بیشترین تلفات را دارند میخواهیم اعلام کنند در این سه چهار سال اخیر چند بار این کمسیون تشکیل جلسه داده و به چه میزان از پروندهها رسیدگی شده است؟ اینها نشاندهنده آن است که بعد از حادثه هم فرد قربانی چنانچه باید تحت پوشش قرار نمیگیرد.
شما عضو کانون وکلای مرکز هستید که به تازگی فعالیتهاییش را از سر گرفته، با اشاره به بضاعت مالی قربانیان که روی آن تاکید داشتید آیا در این کانون ایدهای برای حمایت از قربانیان جنگ نیز مطرح شده است؟
بله، ما این موضوع را در کمیته حقوق اقلیتها مطرح کردیم و همچنان هم عدهای از وکلا خود اعلام آمادگی کردند که در صورت مراجعه هریک از قربانیان بدون چشم داشت پرونده را در کمسیونهای ماده دو یا در دیوان عدالت کشور پیگری کنند. مشاورههایی هم در اختیار قربانیان قرار گرفته است. ضمن اینکه افرادی هم که نیاز به وکیل داشته باشند، خارج یا داخل کمسیون ماده دو، وکیل مجانی در اختیارشان قرار خواهد گرفت. ضمن اینکه نباید از یاد ببریم شماری از وکلای شهرستانها هم طی سالهای گذشته بدون هیچ چشم داشتی در شرایط نبود امکانات مناطق غرب کشور مشکلات پرونده قربانیان مین را به شیوههای گوناگونی پیگری میکنند. در سنندج انجمنی به نام “پیشگامان ماد” برای این موضوع تشکیل شده است. در شهریورماه در شهر نوسود در استان کرمانشاه نیز مراسمی برای تجلیل از قربانیان مین روبی برگزار شد. این اقدامات در حال حاضر با توجه به ابعاد وسیع زمینهای آلوده به مین آنچنان که باید و شاید موثر واقع نشدهاند.
شما سالهاست به عنوان پژوشهگر حوزه جنگ و قربانیان جنگ به عنوان یک وکیل فعالیت میکنید، در حال حاضر تا چه اندازه به رفع این معضل امیدوار هستید؟
از دولت جدید و استانداریها و فرمانداریها و مسولان نیروهای نظامی و انتظامی در مناطق آلوده به جنگ انتظار میرود رویه سراسر اشتباه سالهای گذشته را به ویژه در هشت سال گذشته که اعتقادی به تشکیل این کمسیونها وجود نداشت، تغییر دهند. کمسیونها فعال شوند. بنیاد شهید مکلف شود بدون بهانهگیری به پروندهها رسیدگی کند. ما انتظار نداریم که این قربانیان همه به عنوان جانباز معرفی شوند، اما باید حقوق اولیه آنها اعاده شود. چون آنها در اثر سلاحی که توسط دولت متبوع آنها برای دفاع از تجهیزات نظامی به کار رفته دچار حادثه شدهاند. اگر این کار را هم ما اعمال حاکمیت دولت تلقی بکنیم دولت مکلف است به پاسخگوی و اعاده حقوق به این قربانیان.