محمدرضا یزدی، معاون حقوقی سپاه گفته: “بسیاری از زمینهایی که در اختیار سپاه قرار دارد به دلیل نداشتن سند «مدعیان زیادی» پیدا کرده و دولت باید نسبت به صدور سند برای این زمینها اقدام کند.” راست هم می گوید بنده خدا. دولت چرا نسبت به صدور سند برای این زمین ها اقدام نمی کند؟ خب! اقدام کند کار این بنده های خدا هم راه بیفتد بروند دنبال کار و زندگی شان. الان سی سال است امروز و فردا می کنید، خب اقدام کنید خبر مرگتان، این بیچاره ها همین طوری معطل یک لنگه پا ایستاده اند روی صورت مردم تا کارشان راه بیفتد. کلا مگر چقدر زمین است که اینقدر دست دست می کنید؟ بعد هی مدعی پیدا می شود، سپاه هم این وسط مظلوم، حقش ضایع می شود. خدا را خوش نمی آید. پس فردا سر پل صراط همین سپاه همین ایست بازرسی بزن بغل سپاه، جلویتان را می گیرد. آنوقت از خدا هم کاری بر نمی آید… از ما گفتن!
اصلا من می خواهم بدانم کلا مگر سپاه بیشتر از یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزار و صد و نود پنج کیلومتر مربع زمین دارد؟ خب سندش را صادر کنید دیگر. تازه نصفش هم که بیابان بی آب علف و کویر است، فقط به درد تاسیسات اتمی و آزمایش های تسلیحاتی می خورد. نصف دیگرش هم که یک کمی آب و هوایش خوب است وجب به وجبش مردم همین طوری رفته اند بی اجازه سپاه برای خودشان خانه ساخته اند. بعضی جاها هم که اصلا شهر درست کرده اند، پر رو پر رو اسم هم دارد. مثل این شیراز و اصفهان و کرمان و از این اسم ها. خب فردا ساکنان همین خانه ها و شهرها مدعی می شوند می گویند اینجا خانه ماست، زمینش هم مال خودمان است. بعد کی جواب این سپاه مادر مرده را می دهد؟
حالا کاش فقط می گفتند زمینش مال ماست. به خدا اگر به این مردم روی خوش نشان بدهی، پس فردا که زمین را گرفتند، می گویند هر چه زیر زمینش باشد هم مال ماست. حالا فرض می کنیم آن دفعه یکی پیدا شد جوابشان را داد، این دفعه کی جواب مظلومیت سپاه را می دهد؟ خب معلوم است که کسی پیدا نمی شود. این طوری سپاه همین یک لقمه نان بخور و نمیری هم که با هزار زحمت و بدبختی از زیر زمین در می آورد، از دستش می رود. مگر همین سه چهار سال پیش نبود احمدی نژاد می خواست نفت این بندگان خدا را ببرد سر سفره مردم؟ خب بیا، اگر خدای نکرده برده بود چی؟ شکم سردار فیروزآبادی را شما می خواستید پر کنید؟ خرج حزب الله لبنان را شما می خواستید بدهید؟ اصلا همه اینها به کنار، الان بشار اسد هزار گرفتاری دارد، دستش بند است، دارد روزی دویست سیصد تا آدم می کشد، دو سه هزار نفر را آواره می کند، خانه مردم را روی سرشان خراب می کند، وقت ندارد. چرا نمی فهمید؟ هزینه های دولت و تسلیحات نظامی ارتش سوریه را شما می خواستید تامین کنید؟
تازه باز هم با همه این ظلم هایی که به سپاه می شود، دندانش را گذاشته روی جگر مردم و به گفته همین آقای عباسی “از سال ۱۳۸۶ تاکنون علیه هیچ رسانهای شکایت نکرده”. خب فکر می کنید چرا شکایت نکرده؟ یکی این همه مورد ظلم و ستم باشد، شکایت هم نکند؟ خود داری کرده، گذشت کرده، شکایت نکرده، اولا برای رضای مقام معظم رهبری، دوما برای آرمان های امام صاحب رحلت خدا، سوما برای رضای خدا، چهارم هم برای اینکه بیخودی وقت دولت و قوه قضاییه را نگیرد تا به کارشان برسند، زودتر سند این زمین ها را درست کنند. آخرش هم برای اینکه رسانه ای باقی نمانده که توقیف نشده باشد، حالا شکایت هم بخواهد بکند، کو روزنامه؟ یعنی واقعا سپاه همیشه مظهر مظلومیت بوده و تا خدا خدایی می کند خواهد بود.
بعد هم خودش مجبور شده، دقت کنید هااااا مجبور شده، در کنار قاچاق مواد مخدر و خرید و فروش ارز و صادرات و واردات و باقی گرفتاری هایی که دارد، همین طوری مستقیما وارد این عمل هم بشود و جور دولت و قوه قضاییه را هم بکشد و هر رسانه ای که لازم بوده، خدای نکرده نه اینکه دلش خواسته هاااا، هر رسانه ای که لازم بوده را با خاک یکسان کند. باز هم حرفی دارید؟ دیگر چه کار باید می کرد؟ باید مالیات می داد؟ اتفاقا بدبختی اینجاست که مالیات هم می دهد. آقای یزدی خودش گفته: “ما مالیاتهای سپاه را به صورت مرتب پرداخت میکنیم” ولی چون “سپاه مشمول قانون بند دو مالیات است.” دو برابر مالیاتی را که هر سال می دهد سال بعد به بودجه اش اضافه می کنند. خب تقصیر خودش که نیست. مشمول است. شما هم می خواستید مشمول باشید. اصلا من این حرف ها سرم نمی شود. زود کار این سپاه را راه بیندازید، برود دنبال زندگیش. شتر مرد، حاجی خلاص!