مذاقویرانگر علی خامنه ای(2)

اکبر گنجی
اکبر گنجی

6-3- آموزش موسیقی: سه مورد بعدی متعلق به دیدار خصوصی خامنه ای با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی است.  علی خامنه ای 3 مورد از موارد خلاف اسلامی شدن دانشگاه را به عنوان اعتراض بیان می کند.اولین موضوع مربوط به آموزش موسیقی در دانشگاه ها می باشد که به نظر سلطان با “مذاق اسلام” سازگار نیست. می گوید:

“همین اسلامی شدن دانشگاه ها. ای کاش آقای دکتر معین[وزیر فرهنگ و آموزش عالی] می بود که من این حرف رو می خواهم بزنم. درباب اسلامی شدن دانشگاه ها، همان طور که به من گزارش رسیده، گفتم به نظر هفتاد و دو- سه جلسه تشکیل شده. اون شورای مربوط به اسلامی شدن دانشگاه ها. از آقای معین باید سئوال کنید که این مصوبات چندتاس و چگونه در دانشگاه  اجرا شده؟ من به ایشون گفته ام: من اعتراض دارم، یه چیزهایش عکس شده، یعنی الان در دانشگاه های کشور ترویج موسیقی می شه، نباید بشود، ترویج موسیقی می شه، ترویج موسیقی یک کاری است برخلاف مذاق اسلام . درسته که هر نوع موسیقی حرام نیست، اما ترویج موسیقی، معناش این نیست که یک موسیقی را که حرام نیست می گردند با دقت پیدا می کنند، اونو تعلیم می دند به مردم و ترویج می کنند. این نیست، نخیر، درست عکس این است. در موارد بسیاری عکس این است. مثلاً، این خب در دانشگاه ها بی جهت ترویج می شود”[10].

7-3- سفر دانشجویان به خارج: دومین مورد به سفرهای علمی- تفریحی دانشجویان به خارج از کشور، و یا مناطقی چون کیش، مربوط می شود. خامنه ای به آنها می گوید به جای سفر به خارج از کشور یا کیش، دانشجویان را به روستاها ببرید تا  کیف کنند. می گوید:

“بعضی  از سفرهای خارجی که دانشجویان می کنند. من پیغام دادم به آقای  دکتر معین، برای یک دانشجو سفر علمی- تفریحی  گذاشتند، به کجا؟ به خارج از کشور. خارج از کشور؟ به چه مناسبت؟ دانشجو برود خارج از کشور که چه بکند؟ برای چه سفری؟ دانشجو، کیش، خب به جای  کیش بگذارید اصفهان، بگذارید مشهد، بگذارید یک جایی که توش یک دستاورد معنوی داشته باشه، جوون هر جا برود اون کیف حلال را می کنه، اون چیزیی که برای جوان حلال است و مجاز است، اون خوشی های جوانی که در سنین ما از اون غذایی که ما خیلی لذت نمی بریم،  جوون می خوره و لذت می بره، از اون منظره یی که هیچ برای مان همچین جاذبه ای نداره، جوون نگاه می کنه کیف می کنه، خاصیت جوانی است، این دوره را پیر مردها هم گذرانده اند، این کسانی که اطلاع ندارند، بدانند، می دونند که چه خبره اونجا، جوون کیف خودش رو می کنه، می خواهید ببریدش سفر، ببرید یک سفر عرض کنم روستایی هم که جوون رو ببرید برای جوون را ببرید براش تنوعه، براش یک شادیه، حالا حتماً باید ببرند کیش؟ چون درآنجا برخی از ضوابط سست هست؟ برخلاف حق البته سست است  بعضی ضوابط، ، اونجا ببرند که این جوون بتواند برخلاف ضوابط عمل کنه؟ ضابطه شکنی کنه؟ چرا؟ اسلامی شدن دانشگاه ها این است”[11].

8-3- اردوی مختلط دانشجویان: سومین مورد، درباره ی اردوهای مختلط پسرها و دخترهای دانشجوست. علی خامنه ای براین باور است که به دلیل برتری علمی- تکنولوژیک غرب، جوان های ما از الگوهای رفتاری غربیان تقلید می کنند، اگر مسلمان ها از نظر علمی ـ– تکنولوژیک برتر از غربیان بودند، در آن صورت، روابط دختران و پسران غربی مسخره می کردیم، آنها را مچل می کردیم و روابط شان را وحشی گری قلمداد می کردیم. می گوید:

“یا اردوی مختلط؟ من خیلی تعجب کردم، اردوی مختلط دانشجویی؟ دختر و پسر اردوی مختلط، ؟ خب، نفس اردوی مختلط بد است، آقایان، همان کسانی هستند، این آقایان که حالا دست اندر کار اردوی مختلط اند، همان کسانی هستند که سال 64- 63 توی کلاس ها دیوار کشیدند، بنده به دستور امام رفتم توی نماز جمعه گفتم این کار بد است، من نمی فهمم چگونه اینها این طور عوض می شوند؟ 180 درجه راهشان را عوض می کنند؟ امام به بنده گفتند این چه کاریه؟ ما رفتیم تو نماز جمعه ی تهران گفتیم که این کار مناسبی نیست. خود دانشجو هرکاری می خواهند بکنند، خلاصه دیوار کشی حرف ما نیست، حرف انقلاب و حرف امام. حالا همون آقایون نه توی کلاس، توی اردو، اردوی شبانه روزی چند روزی دختر و پسر را همراه می کنند. یعنی چه؟ بسیار کار بی قاعده، غلط، این که می گم فرهنگ، بالاخره در یک گوشه هایی از دنیا، در یک مناطقی از دنیا معاشرت دختر و پسر و زن و مرد با یکدیگر یه امری است کاملاً عادی، هیچ گونه حساسیتی وجود نداره، یعنی زن و مرد همان طوری که، دو تا مرد، دو تا زن، با هم تماس دارند، دو تا زن و مرد هم با هم تماس دارند. اما در کشور ما و در محیط  اسلامی مطلقا این جوری نیست، هر مقداری هم که کشور اسلامی، به این جهت نزدیک شدیم، به خاطر رنگ پذیری از اون  فرهنگ بیگانه است، چون اونا از لحاظ تکنولوژی قوی تر از ما بودند، اینو به ما دادند، والا اگر ما از نظر علم و تکنولوژی از اروپا قوی تر بودیم، همین اختلاط اونارو مسخره می کردیم ، مچل می کردیم ، وحشی گری می خواندیم ، این جوری بود، به برکت علم و تکنولوژی این فرهنگ را کرده اند فرهنگ ساعد و رایج که باید حتماً این باشد، انوقت ما تو دانشگاه هامون این را ترویج کنیم”[12].

9-3- صدا و سیما: فقط دانشگاه ها نیستند که باید تابع محض شخص سلطان باشند، صدا و سیما هم باید مطابق میل او عمل کنند. تعارض این رویکرد با دموکراسی از نظر او مهم نیست، صدا و سیما دقیقاً باید در خدمت سیاست های ترسیم شده از سوی او باشند. می گوید:

“من‌ نمی ‌خواهم‌ وارد آن‌ مقولات‌ بشوم‌ که‌ کسی‌ مثلا بگوید صدا و سیما یک‌ کانال‌ است‌ و اگر فقط یک‌ فکر و ایده‌ی‌ خاص‌ را به‌ مردم‌ بدهند، آیا منافی‌ با اصول‌ دمکراسی‌ است‌ یا نه‌. به‌ نظر ما، این‌ حرفها، حرفهای‌ تمام‌شده‌ و حل‌شده‌ یی‌ است‌. یک‌ نظام‌، با یک‌ انقلاب‌ و با یک‌ مکتب‌ مترقی‌ و پیشرفته‌ و با یک‌ حالت‌ بسیار ممتاز سیاسی‌ در دنیا اداره‌ می ‌شود و سخن‌ گفتنی‌ دارد و می  ‌خواهد آن‌ را به‌ مخاطبان‌ خودش‌ ـ چه‌ در داخل‌ و چه‌ در خارج‌ ـ بگوید. این‌ سخن‌، باید از رسانه‌ها گفته‌ بشود و نه‌ چیز دیگر …حالا ما بیاییم‌ و در داخل‌ رادیو و تلویزیون‌ و یا خارج‌ آن‌ بحث‌ کنیم‌ که‌ آیا حتما رادیو و تلویزیون‌ بایستی‌ مفاهیم‌ پذیرفته‌ شده‌ ی‌ دولت‌ یا نظام‌ را به‌ عنوان‌ نظرات‌ اصلی‌ مطرح‌ کند؛ یا نه‌، آن‌ هم‌ یک‌ نظر مثل‌ نظرات‌ دیگر است‌! این‌، اصلا قابل‌ بحث‌ و قابل‌ طرح‌ نیست‌… بنابراین‌، صدا و سیما را دانشگاهی‌ برای‌ تدریس‌ اصول‌ اسلام‌ انقلابی ‌بدانید . برداشت‌ ما از صدا و سیما این‌ است‌ . آن چه‌ که‌ در این‌ دانشگاه‌ تدریس‌ می ‌شود، عبارت‌ از پیامها، پایه‌ها، مفاهیم‌ و درسهای‌ اسلام‌ ناب‌ و اسلام‌ انقلابی‌ و اسلام‌ واقعی‌ است‌. این‌، آن‌ چیزی‌ است‌ که‌ در صدا و سیما ایده‌آل‌ است‌. ما می ‌خواهیم‌ به‌ این‌ نقطه‌ برسیم. رادیو و تلویزیون‌ ما باید گرایشهای‌ اصولی‌ نظام‌ را با تمام‌ قوت‌ و قدرت‌ و هنرش‌ از آب‌ در بیاورد و ارایه‌ کند. در همه ی‌ بحثها و تمام‌ آنچه‌ که‌ شما از این‌ رسانه‌ و از این‌ قوطی‌ خارج‌ می ‌کنید و به‌ گوش‌ و قلب‌ مستمعتان‌ می ‌رسانید، باید این‌ نکته‌ رعایت‌ بشود. گرایشهای‌ اصولی‌ نظام‌ را پیدا کنید و آنها را منعکس‌ نمایید…من‌ می ‌گویم‌ که‌ صدا و سیما باید در مقابل‌ تبلیغات‌ دشمن‌ نسبت‌ به‌ انقلاب‌، سینه‌ سپر کند. الان‌ رسانه‌های‌ زیادی ‌ در دنیا هستند که‌ با تبلیغات‌ خود، کار براندازی‌ را به‌ شکل‌ سنتی‌ انجام‌ می ‌دهند…شما باید در مقابل‌ این‌ حرکت‌ موذیانه یی‌ رسانه‌ها، واقعا سینه‌ سپر کنید”[13].

10-3- کتاب: علی خامنه ای در جمع ناشران، کارهای فرهنگی غلط را به سه نوع تقسیم می کند و نوع برخورد با هریک از آنها را معین می سازد: اول- کتاب هایی که از نظر ما محتوا و منطق اش غلط است، اما نویسنده آنها را درست می داند. دوم- فعالیت های هنری، انتشاراتی که موجب فساد اخلاقی- جنسی مردم می شوند: “جلوِ این کار فرهنگی را باید گرفت؛ این آن ممیّزی واجب است که در جنجال علیه ممیّزی و سانسور نباید هدف را گم کرد…طبیعی است که ما با آزادیهایی مخالفیم؛ مگر کسی شک دارد؟ ما با بعضی از آزادیها مخالفیم. ما با آزادیهای جنسی مخالفیم؛ ما با آزادی گناه مخالفیم…با آزادی گناه و آزادی ویرانگری مخالفیم. نمی‏ شود اجازه داد که نسل جوان یک کشور که به اعتماد ما می ‏آید کتاب را از شما می‏ خرد و می ‏گوید اینها متدیّنین و در رأس کار هستند، از این طریق گمراه یا فاسد شود؛ یا از این طریق دشمن بخواهد کاری انجام دهد…یک جریان و یک حرکت فرهنگی و سیاسی تندتر و پُرشتابتری از طرف مخالفان نظام جمهوری اسلامی - که در واقع مخالف اسلامند - وجود دارد که متوجّه ذهنیّت در جامعه ی ماست…باید مراقبت کنید و مراقبت شما باید یک مراقبت مضاعف باشد. از جنجالها و از متّهم شدن به این‏که اینها ضدّ آزادیند، نترسید. شما حتّی اگر بالاترین انواع آزادی را هم بدهید، اما اصولتان را حفظ کنید، باز هم خواهند گفت که شما ضدّ آزادی هستید”.

سوم- کتاب هایی که جزیی از طرح براندازی نظام اند. فعالیت هایی که: “ جزئی از چارچوب یک طرح براندازی است. نشر این هم مضرّ است. دشمن وقتی که می ‏خواهد با ابزار فرهنگی به کشور و جامعه و نظامی حمله کند، چیزهایی را هدف می ‏گیرد، که به نظر من امروز در کشور ما چنین چیزهایی هست. هم در عالم کتاب هست، هم در عالم مطبوعات هست، هم در عالم هنر هست. البته وقتی ما می ‏ گوییم که این فکر غلط، یا این طرح غلط، یا این سخن نادرست، در چارچوب یک طرح امنیتی و براندازی قرار دارد ، ممکن است صاحب آن اندیشه، مطلقاً نداند که چه کار می ‏کند! این به معنای آن نیست که خود او هم در آن طرح براندازی یا خرابکاری شریک است؛ نه، گاهی اصلاً او هیچ سهمی ندارد، اما دشمن از او استفاده می ‏کند. این‏جا یک انسان خیرخواه، به مجرّد این‏که دید از سخن او، از حرف او و از کار او به عنوان جزئی از یک مجموعه ی خرابکاری در این کشور استفاده می‏ شود، اگر خود او به این کار براندازی یا خرابکاری مایل نیست، فوراً عقب می ‏کشد. قاعده‏اش این است؛ اگر عقب نکشید، پس او هم سهیم و شریک است”[14].

11-3- ممنوعیت ماهواره: بر خورد با ماهواره ها، بخشی از سیاست هایی است که او در زمینه ی رسانه ها ترسیم و تحمیل کرده است:

“امروز سلطه‏گران در همه جای دنیا ـ- هر جایی به تناسب ـ- در فکر سلطه ی فرهنگیند؛ یک نمونه‏اش هم همین ماهواره است که حالا باز هم می ‏بینم بحث ماهواره را مطرح کرده‏اند. این منطق درست نیست که ما بگوییم چون تا پنج سال دیگر فنآوری ماهواره پیشرفت خواهد کرد و بدون بشقاب هم مردم ممکن است تصاویر ماهواره را بگیرند، پس از حالا جلویش را باز کنیم! این منطق، منطق صحیحی نیست. آن کسی که این منطق را مطرح می‏ کند، باید بگوید برای جلوگیری از آن، چه کار تازه‏ای باید کرد. این منطق و استدلال، این‏گونه باید نتیجه بدهد. البته دشمن فنآوری را پیشرفته می‏ کند. در مقابل، شما باید فکر کنید که با تطوّر و پیشرفت فنآوری ماهواره، چه کارهایی را می ‏توانید انجام دهید تا از نفوذ ماهواره جلوگیری کنید. اما این استدلال، که چون دشمن پیشرفت می ‏کند، پس ما بیاییم هر مانعی را از جلوِ راهش برداریم، منطقی نیست. این مانع، علی‏العجاله مانع است. مثل این است که دشمن تا مرزهای ما پیش آمده، آن وقت بگوییم، ما که نمی ‏توانیم بیشتر از دو ساعت مقاومت کنیم، پس برویم! نه آقا! این دو ساعت را مقاومت کنید، شاید پیروز شدید. این چه حرفی است؟! قانون ممنوعیت ماهواره - که مجلس شورای اسلامی، چند سال قبل از این، آن را تصویب کرد - یک قانون کاملاً درست و بجا بود. حدّاقلش این است شما توانسته‏اید چند سال این نفوذ را به عقب بیندازید و ان‏شاءالله باز هم خواهید توانست”[15].

12-3- نام گذاری نشریه: او به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اعتراض می کند که چرا نامی نادرست برای روزنامه ی جشنواره ی مطبوعات برگزیده اند:

“ما برای اسم روزنامه هم، به آقای میرسلیم، اعتراض کردیم. “کاغذ اخبار”  گرته‏ برداری زیاد شیرینی نیست. اسم روزنامه را “کاغذ اخبار”  گذاشته‏اند؛ آن هم نه “کاغذ خبر”، در حالی که اگر واقعاً Newspaper هم بخواهند ترجمه کنند، “کاغذ خبر” می ‏شود و نه “کاغذ اخبار”. به نظر من که این گرته‏ برداری، لزومی نداشت. کرده‏اند دیگر! ایشان متعذّر شدند که چون اسم اوّلین روزنامه، “کاغذ اخبار” بوده، از آن جهت برای روزنامه ی جشنواره هم از آن اسم استفاده کردیم. انتخاب اسمِ “کاغذ اخبار” کار زیاد شیرینی نبود”[16].

13-3- سینما: سینما یکی دیگر از قلمروهایی است که باید مطابق میل سلطان عمل کند و اوست که به طور خودسرانه معین می سازد چه نوع فیلم هایی خوب است و چه نوع فیلم هایی بد؟ ضعف اصلی فیلم های ایرانی را هم مشخص می کند:

“صنعت سینمای امروز، صنعتی به ظاهر هنری ولی در باطن سیاسی است. بیشتر شرکتها و مؤسسات سینمایی در هالیوود مظهر اراده سیاسی دستگاه منسجمی هستند که پشت صحنه ی سیاست امریکا قرار دارد و حتی در برخی موارد فراتر از دولتها نیز قرار گرفته است… پیشرفت وسایل ارتباطاتی و هنری، صنعت سینما و فیلم سازی را به ابزاری تأثیرگذار برای بیان افکار و همچنین اهداف سیاسی تبدیل کرده است.حرفها و ایده های جذاب و بسیار پرطرفدار در میان ملتها، در نظام اسلامی ایران وجود دارد، که می توان آنها را در قالب داستانهای نمایشی بلند و یا کوتاه و با شیوه ای هنرمندانه عرضه کرد… چنین آثار هنری، قطعاً آثار بزرگی خواهند شد اما هیچگاه جایزه ی اسکار و یا نوبل هنری را دریافت نخواهند کرد زیرا امروز کوس رسوایی دستگاههای جهانی پشتیبان هنر، در دنیا زده شده است.این جایزه ها هیچ ارزشی ندارند و هنرمندان نیز نباید برای کسب این جایزه ها به دنبال ساخت اثر هنری باشند… یکی از ضعف های اصلی فیلم ها و مجموعه های نمایشی داخل نداشتن قصه خوب است”[17].

14-3- اخوان:بیمار، بی ارزش، دروغگو و فریبکار: سلطان از اخوان می خواهد که به سود نظام جدید شعر بگوید.اخوان به او پاسخ می دهد که “ما همیشه بر سلطه بوده ایم نه با سلطه”. به دنبال آن جمعی از لباس شخصی ها در خیابان راه را بر او بسته و به شدت کتکش می زنند و حقوق بازنشستگی اش را هم قطع می کنند.این ماجرا به سلطان بسیار گران آمد. بارها و بارها با تلخی آن را ذکر کرده است. در یکی از موارد، پس از جلوس به مقام سلطانی، می گوید:

“یک وقت شاید به بعضی از آقایان این قضیه را دوستانه گفته باشم که در سالهای اول انقلاب که شور و هیجان و جوشش عجیبی وجود داشت، با یکی از این شعرای سابق صحبت می‌کردم. او حقاً آدم بی‌ارزشی بود و ثابت کرد که از لحاظ ارزشهای انسانی و اجتماعی و معنوی و تاریخی، واقعاً بی‌ارزش است . افرادی همچون او، نه پس از پیروزی انقلاب، که در دوران مبارزات مردم هم نشان دادند که خیلی سبک و کم‌وزن هستند؛ هرچند طبع شعرشان بعضاً خوب بود. من به او گفتم: الان واقعاً انتظار مردم و انقلاب و کشور از شما، این است. او به من گفت: “ما فکر می‌کنیم که شاعر بایستی بر سلطه باشد، نه با سلطه!” این، معیاری شده بود که باید بر سلطه بود، نه با سلطه. یعنی اگر پیامبر(ص) یا امیرالمؤمنین(ع) هم در رأس کار بودند، آدم باید به آنها بد بگوید؛ چون باید بر سلطه بود، نه با سلطه! خود این معیار، نشان‌دهنده‌ی بیماری و عدم سلامت شخص است . من به او گفتم: اشکالی ندارد، شما بر سلطه باش. امروز ملت ایران، مجموعه‌ی مستضعفی هستند که با سلطه‌های ظالم جهانی دارند می‌جنگند. سالها به ما زور گفتند، قرنها به ما ستم کردند. بعد از قرنها، این ملت سری بلند کرده‌اند و با فداکاری و با خطر کردن، راهی را انتخاب کرده‌اند و دارند می‌روند؛ اما نمی‌گذارند، اذیت می‌کنند، روی مردم فشار وارد می‌آورند، واقعاً نامردمی می‌کنند و قوانین انسانی را زیر پا می‌گذارند. به او گفتم: این سلطه است؛ با این سلطه بجنگ. البته معلوم بود که آماده نیستند و نمی‌خواهند چنین کاری را بکنند؛ به خاطر این‌که هیچ‌وقت با مردم همدلی نداشتند. این آقایانی که در آن دوران اختناق، داعیه‌ی مبارزه‌ی فرهنگی داشتند، غالباً اهل مبارزه نبودند. ادعایشان یک دروغ و یک فریب بود ، وسایل فریب هم آن روز در این‌جا فراهم بود، بعد هم همین‌طور ادامه پیدا کرد”[18].

علی خامنه ای یک بار هم در نماز جمعه ی تهران این داستان را تعریف کرد و اخوان را “هیچ” خطاب کرد.اخوان هم یکی از زیباترین شعرهایش را با مطلع “هیچم و چیزی کم” در پاسخ او سرود. در این کلام هم وقتی علی خامنه ای می گوید:“آدعایشان یک دروغ و یک فریب بود”، در واقع شعر “قاصدک” اخوان را تحقیر و تخطئه می کند.

چهارم- نتیجه: صدها شاهد و قرینه از قلمروهای گوناگون بر سلطانی/شخصی بودن نظام می توان ارائه کرد و ما فقط به ذکر شواهدی از حوزه ی فرهنگ بسنده کردیم.سلطان در قلمرو فرهنگ هم سرهنگی می کند و با ورود سپاه و بسیج به این حوزه، می خواهد تکلیف مسائل فرهنگی را روشن سازد. فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به صراحت گفته است که به دستور شخص ولی فقیه وارد این حوزه شده اند. می گوید:

“این تحولات اراده ی شخص مقام معظم رهبری بود که در راستای حفظ قوی ‌تر و مطلوب‌تر انقلاب و نظام اسلامی صورت گرفته بود. مقابله با تهدیدات نرم   مهمترین ماموریت سپاه‌های استانی است.تیپ‌های عملیاتی بسیج نیز در ذیل این سپاه‌ها قرار می‌ گیرند چرا که محور اصلی آمادگی و مولفه اصلی قدرت در سپاه همین یگان‌های مردمی بسیج است. اینکه نیروی مقاومت بسیج هم کار نظامی بکند، اشتباه بود بلکه باید تمرکز اصلی بر روی تهدیدات فرهنگی و اجتماعی قرار بگیرد.ما از طرف مقام معظم ماموریم تا انسان‌هایی همطراز امام و انقلاب تربیت کرده و اشراف اطلاعاتی در ماموریت‌ها و تشکیل بسیج ده‌ها میلیونی را در اولویت کاری خود قرار دهیم. مقام معظم رهبری از اقدامات بسیج و سپاه در فرو نشاندن آتش فتنه[حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری]، تقدیر کرده‌اند”[19].

سلطانی که موسیقی، شعر، داستان، سینما، ادبیات، خبر، کتاب، و…باید مطابق میل و سلیقه اش باشد، و مطابق میل اش می کند/می کنند؛در هر قلمروهای مهمتر با قاطعیت بیشتری نظرات خود را تحمیل می کند.فرض کنید که نظر او این باشد که “کوخ نشینی” بهتر از “کاخ نشینی” است و کوخ نشینی با “ مذاق اسلام ” بیشتر سازگار است؛ در آن صورت همه ی مردم کشور را به زور کوخ نشین خواهد کرد تا “ مذاق اسلام ” که کشف اش با شخص اوست، محقق شود.” مذاق اسلام “ چیزی جز ” مذاق سلطان “ نیست.به تعبیر دیگر، “مذاق اسلام”، فقط و فقط همان “مذاق سلطان” است.

22 سال است که به طور “خودسرانه” سرنوشت مردم را تعیین می کند.کشور مطابق “ مذاق سلطان ” اداره می شود.آیت الله منتظری با مذاق او سازگار نبود، تا آنجا که زورش می چربید کار را بر آن مرحوم دشوار کرد.امروز هم کروبی و موسوی با مذاق او نمی سازند. نظام های دموکراتیک براساس ترجیحات، خوشایند و بدآیند مردم سامان می یابند. ممکن است مردم اشتباه کنند- قطعاً اشتباه هم می کنند- اما انسان موجودی انتخابگری است که از میان شقوق مختلف سبکی را برای زندگی بر می گزیند. جامعه ای که براساس مذاق علی خامنه ای سامان می یابد، در چنگال دخالت خودسرانه ی سلطانی اسیر شده است که از حیات پیش از انقلاب خود انتقام می گیرد. هر امری که کوچکترین ارتباطی با روشنفکری داشته باشد، باید به شدت سرکوب شود.نظامی که مطابق مذاق/میل او اداره می شود، یکی از فاسدترین نظام های جهان است.ایران در سال 2010 در میان 178 کشور جهان از نظر فساد در رتبه ی 146 قرار داشته است. رتبه ی فساد تونس بن علی 59 و مصر مبارک 98 بوده است. یعنی، نظام علی خامنه ای سه برابر فاسدتر از نظام بن علی است.این مذاق، ویرانگر است.نگاه او به این نظام، همان چیزی است که در مقاله توضیح داده شد. کل نظام را با خود یکی می داند. می گوید:

“الان هر تلنگری به این نظام مثل مشت به من است؛ یعنی من احساسم نسبت به نظام این است که هر گوشه‏ی نظام را شما یک تلنگر بزنید، مثل اینکه یک مشت به من زده‏اید”[20].

حال که نظام چیزی جز میل و مذاق سلطان نیست، حمله ی های اصلی باید معطوف به او باشد.

 

پاورقی ها:

13- دیدار با مسئولان صدا و سیما  7مرداد 1369.

14- سخنرانی در جمع ناشران و وزیر ارشاد، 28اردیبهشت  1378 .

15- سخنرانی در جمع ناشران و وزیر ارشاد، 28اردیبهشت  1378 .

16- سخنرانی در جمع ناشران و وزیر ارشاد، 28اردیبهشت  1378 .