اقوام، شهروندان درجه 2 نیستند‏

نویسنده
نادر ایرانی

» رئیس کانون نواندیشان گلستان در مصاحبه با روز

با محمد علی اخلومدی، از فعالان سیاسی استان گلستان ورییس کانون نواندیشان گلستان، در مورد انتخابات، نهادهای مدنی و حقوق ‏اقوام ایرانی گفت و گو کرده ایم. به گفته وی “تبعیض های بی شمار منجر به عقب افتادگی استان ها به ویژه درحوزه مناطق ترکمن ‏نشین شده؛ لذا کاندیداهای موجود تنها با توجه به این تبعیض ها است که می توانند مانند دوم خرداد 1376 اقلیت قومی – مذهبی ترکمن ‏را وارد صحنه سیاسی – انتخاباتی کشور کنند.“‏

کانون نواندیشان گلستان که درسال 1352 تاسیس شد، پس از پیروزی انقلاب به علت مواضع مستقل و منتقدانه خود همواره از سوی ‏نهاد های قدرت مورد تهدید قرار گرفته است. این گفت وگو درپی می آید. ‏


‎ ‎دراستان گلستان وضعیت اقتصادی مناطق‎ ‎ترکمن نشین چگونه است؟‎ ‎

با توجه به آنکه منطقه صنعتی نیست، ممر درآمد مردم هنوز به طور عمده از طریق دامداری، کشاورزی، دریا و امور خدماتی و بازار ‏حاصل می شود؛ اما در مناطق ترکمن نشین هر کدام از این بخش ها به دلیل بی سیاستی ها و همچنین نداشتن استراتژی خاص دچار ‏آسیب شده است. به عنوان مثال دشت ترکمن که زمانی مرکز تولید پنبه بود، هم اینک به دلیل نابودی پنبه محروم از این کشت و فواید آن ‏است. اگر زمانی ترکمن صحرا، به‎ ‎تنهایی نیمی از گندم تولیدی و دو سوم کل پنبه تولید شده در ایران را به خود اختصاص‎ ‎داده بود، ‏امروز درسایه سیاست های غلط و غیر کارشناسی، این امر متعلق به‎ ‎گذشته و به خاطره ای دور از دوران شکوفایی اقتصاد کشاورزی ‏این منطقه مبدل شده است. حتی بسیاری از کارخانه های پنبه پاک کنی به دلیل عدم مدیریت لایق و کارآمد و عدم کشت پنبه‎ ‎در ترکمن ‏صحرا، امروزه از کار افتاده و تماماً به انبار گندم و‎ ‎گاراژ وسایل تکنیکی کشاورزی و دیگر محصولات غیر صنعتی کشاورزی تبدیل ‏شده اند. از‎ ‎سطح مساحت زیر کشت گندم کاسته و به زمین های کشت صیفی جات، برنج و دانه های‎ ‎روغنی افزوده شده است. البته بی ‏برنامگی مسئولان امر در‎ ‎ارگان های کشاورزی و روستایی و عدم تشخیص نیازهای بازار از طرف آن ها و عدم راهنمایی‎ ‎اصولی ‏کشاورزان در انتخاب نوع کشت، حرص و ولع دلالان و واسطه‎ ‎های مسلط بر محصولات بازار کشاورزی را موجب شده است. دلالان ‏با توجه به این شرایط سعی می کنند محصولات تولید‎ ‎شده کشاورزان ترکمن را به نازلترین قیمت از آنان خریداری کنند. لذا در ‏حالیکه از زمانهای دور با وجود مراتع وسیع دشت ترکمن، اقتصاد این مناطق بر مبنای دامداری بوده، اینک سالهاست که به طور ‏فزاینده بخش چشمگیری از این مراتع، به ویژه درمناطقی نظیر مراوه تپه توسط دیگران اداره می شود. ادامه این وضعیت باعث ‏محدودیت هرچه بیشتر دامداری در مناطق ترکمن نشین شده است. در بخش دریا به جرات می توان گفت که تقریبا نیمی از افراد این ‏بخش غیر ترکمن هستند. در این مناطق بسیاری از جوانان به کار طاقت فرسا در حوضچه های پرورش ماهی روی می آورند. برخی ‏هم به کارهای خدماتی، شغل های کاذب و کار در مناطق دیگر می پردازند و غیراز کسانی که به طور سنتی به صید ماهی و پره های ‏صیادی اشتغال دارند الباقی بی جهت دستمال بر سر بی درد خود نمی بندند. شیلات ایران هم که از محل صدور خاویار این منطقه، ‏سالیانه میلیونها دلار سود حاصل می کند تاکنون گامی در جهت احداث صنایع تبدیلی در منطقه برنداشته است، در حالی که حق طبیعی ‏مردم ترکمن است که از گنجینه های اقتصادی خود بهره مند شوند. ‏


‎ ‎با این اوصاف سطح بیکاری دراین مناطق چگونه است؟‎ ‎

‏ بیکاری ریشه تمام مسائل اجتماعی و فرهنگی است و بنیان خانواده ها را متزلزل می کند… فقر، اعتیاد، فحشا، قتل، دزدی، خشونت، ‏افسردگی و… از موارد رایج در این دست از مناطق است. اخیرا یکی از نشریات محلی تیتر زده بود: چاقو کشی در آق قلا تمامی ندارد ‏‏! به جرات می توان گفت بیکاری و عوارض منفی آن بزرگترین مشکل جوانان ترکمن است. نرخ بیکاری در مناطق ترکمن نشین 27 ‏درصد است. این نرخ یکی از بالاترین نرخ های بیکاری در کل کشور است.. بندر ترکمن با قدمت بندری 70 ساله، وجود راه آهن و ‏نزدیکی به بنادر ترکمنستان، قزاقستان و آذربایجان، متروکه باقی مانده و به جای آن با صرف میلیون ها دلار در عرض چند سال ‏بندری در مازندران احداث شده است. جزیره آشوراده که یکی از زیباترین نقاط توریستی ایران است در اثر عدم سرمایه گذاری، به ‏یک جزیره متروکه تبدیل شده است. در مناطق ترکمن نشین شهر گنبد و دیگر شهرهای ترکمن نشین استان گاهی تعداد زیادی از ‏بیکاران را می بینید که در شهر پرسه‎ ‎میزنند تا شاید اشتغالی هر چند غیر قابل قیاس با جایگاه خود درجامعه و بی تناسب با‎ ‎میزان ‏تحصیلات و تخصص خود بیابند. مشکل بیکاری، بسیاری از آنها را بدنبال درآمدهای‎ ‎تصادفی و توکل به شانس وشغل های کاذب ‏کشانیده است. ‏


‎ ‎آنان از چه مسایلی بیشتر رنج می برند؟ اگر تبعیضی‏‎ ‎وجوددارد این تبعیض ها بیشتر در چه حوزه هایی قابل مشاهده ‏است؟‎ ‎‏ ‏

از رنج های ناشی ازبیکاری و فقرکه بگذریم، تبعیض مهمترین آسیب برای ترکمن ها محسوب می شود. حتی بسیاری ازآنان هم ‏باورشان شده که شهروند درجه 2 هستند. در این باره خود معتقدند تفاوت های نژاد ی، قومیتی و مذهبی در خیلی از استخدام ها لحاظ ‏می شود. این تبعیض ها در تمام سطوح استخدامی و مدیریتی و بهره مندی از امتیازات اجتماعی به صورت قوی و ضعیف وجود دارد. ‏روشن است که بخش اعظم این تبعیض ها مهمل قانونی ندارد؛ در حالیکه در دوران هشت ساله اصلاحات به دلیل عمل نسبی به قانون، ‏تبعیض ها به پایینترین سطح خودش رسیده بود. در مجموع، ترکمن‌ها در دوره‌ اصلاحات شاهد تحولاتی اساسی بودند که امید مشارکت ‏در حد شهروند درجه اولی را به آنان می‌داد. در این دوره ترکمن‌ها شور و نشاط خاصی پیدا کردند و به جرات می‌توان گفت که در ‏طول تاریخ ایران پس از دوره‌ پهلوی، اولین بار بود که احساس کردند آن‌ها نیز در این مملکت می‌توانند جایگاه والای سیاسی - اجتماعی ‏کسب کنند و این مملکت متعلق به خود آن‌هاست و باید در مسؤولیت‌های آن مشارکت کرد و برای شکوفایی‌اش از جان مایه گذاشت. به ‏واقع، خاتمی در دل ترکمن‌ها عشق به ایران را زنده کرد، ولی پس از او تبعیض مجددا روند صعودی پیدا کرد. ‏


‎ ‎مناطق ترکمن نشین‎ ‎نسبت خود را با حکومت مرکزی وکشورترکمستان چگونه تعریف کرده اند؟‎ ‎
‏ ‏
تنها بهانه ارتباطی ترکمن ها با جمهوری ترکمنستان، روابط خویشاوندی با برخی از مردم آن کشور است و نه چیزی بیشتر از این. چه ‏اینکه اولا میانه خوبی با ساختار بسته آن کشور ندارند و ثانیا اقتصاد محدود، متمرکز و دولتی وناکارآمد آن جا را نمی پسندند. از این ها ‏گذشته علقه و علاقه دیرینه ایشان به این آب و خاک و نظام آن ( با همه انتقاداتی که به آن دارند ) بیش از حد تصور ماست. خلق و خوی ‏مردم نجیب و ستمدیده این مناطق و رفتار بسیار مسالمت جویانه و عشقی که به این سرزمین دارند هیچ زمانی امکان فراهم ساختن ‏زمینه و بستر جهت طمع کردن دیگران را به وجود نمی آورد. به طور کلی اقلیت ها ی قومی تمایل به جدا شدن‎ ‎از کشور را ندارند، ‏میزان وفاداری اقلیت ها به دولت مرکزی به دلایل مختلف است. اقلیت ها دارای مشترکات فرهنگی، تاریخی و زبانی هستند و البته ‏میزان سلطه جویی مرکزی همیشه برایشان آزار دهنده بوده است. ‏


‎ ‎اگراین تبعیض ها استمرارداشته باشد آیا دراین تعریف ها تغییری ایجاد می شود؟‏‎ ‎

باز هم از جهت پیدا کردن نگاه به خارج بنا به تمام شواهد تاریخی و فعلی چنین فرضی، فرض بعید است. امابدیهی است که تداوم ‏تبعیض به روحیه واگرایی دامن زده و باعث هر چه عمیقتر شدن آن می شود. روشن است که بیگانگان، به ویژه برای کشور ما همواره ‏از تعمیق این روحیه شادمان بوده اند چه اینکه چنین روحیه ای در برخی مقاطع و در میان بعضی از اقوام مستعد تر می توانسته طمع ‏آنان را دامن بزند. اما سوای عامل خام خیالی های بیگانگان، اساسا ایجاد و تعمیق روحیه واگرایی بجای همگرایی همواره باعث ‏مشکلات جدی در مسیر تلاش های حکومت های مرکزی برای اداره امور کشور می شده است. عقل سالم می گویدکه این حکومت ها ‏بهتر است تن به قانون دهند و از اعمال هر تبعیضی درباره اقوام و اقلیت ها خودداری کنند. البته انصاف آن است که گفته شود شخص ‏آیت الله نورمفیدی در این باره در حد توان خویش و البته به خلاف بسیاری از مسئولان همواره ایفاگر نقشی سازنده و مثبت در جهت ‏همگرایی قومی و پرهیز از دامن زدن به مسائل اختلاف برانگیز بوده است. ‏


‎ ‎به نظر شما آیا‎ ‎با این وضعیت ترکمن ها درانتخابات ریاست جمهوری شرکت خواهند کرد؟‎ ‎

از این جهت در میان ترکمن ها دو روحیه بیشتر خود نمایی می کند. 1- روحیه ای که ناامیدانه به تعبیر ترکمنی معتقد است :“نمه پیدا ” ‏یعنی چه فایده؟ و2- روحیه دیگری که با امیدواری اعتقاد دارد با شرکت در انتخابات شاید بتواند اندکی در وضعیت خود تغییر و تحول ‏ایجاد کند. برخی هم با نگرانی خاص از این جهت که مبادا انگ شرکت نکردن به ایشان زده شود در انتخابات شرکت می کنند. در ‏مجموع دلسردی نسبت به انتخابات در این مناطق محسوس است. باید امیدوار بود که کاندیدا های اصلاح طلب بتوانند با اعلام مواضع ‏شفاف در قبال حقوق اقوام، ایشان را برای شرکت در انتخابات هر چه بیشتر سر رغبت آورند. ‏


‎ ‎درچه شرایطی آنان‎ ‎مجاب خواهند شد که درانتخابات شرکت کنند؟‎ ‎

اقوام از جمله ترکمن ها مطالبات و خواسته هایی دارند که کاندیداها باید موضع روشن و شفافی در قبال این مطالبات اعلام کنند؛ ‏موضعی که صادقانه باشد و صرفا شعاری برای مصرف تبلیغات اتنخابات نباشد. اقوام مایلند بدانند کاندیداهای موجود چه برنامه ای ‏برای رفع تبعیض های ناروا و غیر قانونی دارند؟ آیا قادرند مانند دوران اصلاحات در سطوح مختلف مدیریتی مانند همه شهروندان ‏ایران از فرصت های شغلی و مدیریتی استفاده کنند؟ و اینکه مایلند بدانند کاندیداها چه برنامه ای برای حل مشکلات اساسی آنان دارند؟ ‏دیدگاه کاندیداها درباره چگونگی ساختار توزیع منابع قدرت (اقتصادی - سیاسی - فرهنگی) در جامعه نیز برای آنان اهمیت ویژه ای ‏دارد. برای ترکمن و اهل سنت خیلی مهم است که بدانند کاندیدای وی در مواجهه با اقوام به الگوی همانند سازی قومی وفادار است یا ‏معتقد به الگوی تکثر گرایی و برابری گروه های قومی( بدان حد که با قوم مرکزی و حاکم در مساوات کامل باشد) است. آنان مایلند ‏آنچنانکه در اصل نوزدهم قانون اساسی کشورمان تصریح شده از حقوق مساوی با دیگر شهروندان برخوردار باشند. طبق این اصل ‏مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ و نژاد و زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود؛ و نیز ‏مایلند از حق مشارکت در امور سیاسی که در اصل هفتم آمده و از حق برابری همگان در مقابل قانون که در اصل بیستم آمده واز ‏مصونیت جان و مال همگان که در اصل بیست و پنجم آمده و از ممنوعیت تفتیش عقاید مردم که در اصل بیست و سوم تصریح شده و ‏ازحق ابراز عقیده به طرز عمومی که در اصول بیست و چهارم و بیست و هفتم ذکر شده و از ابزارهای جامعه مدنی یا نهادهای میانجی ‏دولت و مردم که در اصل ششم و بیست و ششم آمده و نظایر اینها برخوردار باشند. لذا کاندیدای ریاست جمهوری باید در باره این ‏مسائل به عنوان مجری قانون اساسی موضعی صریح و برنامه ای روشن و قابل تحقق داشته باشد. ‏


‎ ‎درخرداد سال 76 میزان مشارکت ترکمن ها‏‎ ‎درانتخابات چقدر بود؟‎ ‎

به تعبیر یکی از مدیران مسئول نشریات ترکمنی “حماسه‌ دوم خرداد بارقه‌ امید تازه‌ای به‌میان مردم آورد. خاتمی که با شعار ‏شایسته‌سالاری و شهروند درجه اولی برای تمام ملت ایران پا به میدان گذاشت، روحی تازه در مردم ترکمن دمید. چنان که بالاتر از ‏‏90 درصد آرای مناطق ترکمن نشین به خاتمی اختصاص یافت. ” واقع همین است که از هفتاد تا نود درصد به نفع خاتمی در انتخابات ‏شرکت کردند و در شهر بندر ترکمن به طور خاص 90 درصد شرکت کنند گان به خاتمی رای دادند. ‏


‎ ‎ترکمن ها درتوسعه استان از سال 76 به بعد تا چه اندازه‏‎ ‎نقش داشته اند؟‎ ‎

‏ دوره‌ حکومت هشت ساله‌ خاتمی با وجود ضعف‌ها و کاستی‌های بی‌شماری که دارد، در مجموع برای مردم ترکمن‌صحرا دوره‌ امید را ‏شکل داد. مردمی که سال‌ها در انزوا بودند و حتی بخشدار و شهردار یک شهر کوچک نیز از میان آن‌ها انتصاب نمی‌شد، برای اولین بار ‏پس از انقلاب شاهد یک معاون استاندار ترکمن اهل سنت و سپس چند فرماندار و بخشدار بودند. ترکمن‌هایی که در انتخابات مجلس با ‏نتایج آرای غیرواقعی مواجه بودند، در این دوره شاهد شمارش دقیق آرا شدند و 3-2 نماینده به مجلس فرستادند که متأسفانه با سقوط ‏هواپیمای یاک 40 نمایندگان آنان به‌همراه نماینده‌های استانی دیگر، به شهادت رسیدند. ولی در مجموع پس از سال 76 اجرای اصل مهم ‏شوراها و انتخاب تعداد زیادی از زنان و مردان ترکمن برای کمک به اداره امور شهر و روستای خویش از طریق شورا باعث افزایش ‏چشمگیر مشارکت ترکمن ها در امور خویش و دلبستگی های هر چه بیشتر ایشان شد. در حالیکه پس از دوران اصلاحات از این جهت ‏شاهد روند معکوس و منفی بوده ایم. روشن است که تلاش طیف حاکم و افراطیون وابسته به ایشان بیشتر در جهت همسان و همانند ‏سازی قومی (همانندسازی فرایند تقلیل خط تمایزات قومی تعبیر می شود ) ساماندهی می شود. آنان وحدت را تنها در قالب همان هفته ‏معروف به” هفته وحدت” و به صورت بسیار فرمالیستی و تبلیغاتی – نمایشی برگزار می کنند و ترکمن این را به خوبی حس می کند ‏چه اینکه در طول سال وحدتی را در عمل مشاهده نمی کند. بلکه آنچه همواره نظاره می کند، تبعیض و یک جانبه گرایی است. ‏


‎ ‎آیا‎ ‎شعارهای آقای حسین‎ ‎موسوی ویا دیگر اصلاح طلبان قادر است درشرایط کنونی اقلیت های قومی چون ترکمن ها را‎ ‎به ‏صحنه انتخابات بکشاند؟‎ ‎

‏ ترکمن ها از میر حسین موسوی سابقه ذهنی خوبی دارند چه اینکه به هنگام نخست وزیری، مشاور خود در امور اهل سنت را از میان ‏ترکمن ها انتخاب کرده بود. در حال حاضر هم تشکیل ستاد اقوام و تشکیل کمیته مخصوصی برای بررسی و توجه به مسائل و مطالبات ‏اقوام در ستاد موسوی امری مثبت و دلگرم کننده تلقی می شود اما روشن است که این حد کافی نیست. آنان برای حضور فعال و تعیین ‏کننده در صحنه انتخابات نیازمند انگیزه های قوی تر و شنیدن و حس کردن مواضع شفاف و دلگرمی های بیشتری هستند. ‏


‎ ‎اصلاح طلبان برای مشارکت آنان باید چه تمهیداتی بیندیشند؟‎ ‎

اقوام بیشتر از هر چیز به شفافیت مواضع و صراحت و صداقت در بیان این مواضع نیازدارند. البته علی الاصول اعلام این مواضع هم ‏به طورناگهانی وبه یک باره نمی تواند باعث جلب و اطمینان قلوب شود، بلکه در طول زمان است که اعلام مواضع شفاف و صریح می ‏تواند اطمینان بخش و اعتماد ساز باشد. به عنوان مثال باید پرسید : آیا گروه های اصلاح طلب هنگامی که مصوبه وحکم شورای ‏انقلاب فرهنگی در جهت دخالت در مدیریت حوزه های علمیه اهل سنت صادر شد نسبت به این موضوع به طور شفاف و صریح اعلام ‏موضع کردند؟ آیا هنگامی که اجازه ساخت مسجدی برای برگزاری نماز اهل سنت در مرکز کشور داده نمی شود آنان از حقوق شهر ‏وندی ایشان دفاع کرده اند؟ آیا وقتی در مواجهه با صیادی، بی قانونی می شود آنان خود را موظف به دفاع از حقوق شهروندی آن صیاد ‏دیده اند؟ و بسیار سئوال های دیگر که به نظر می رسد پاسخ یک باره و لفظی به انها کمی دشوارو کم فایده باشد. بلکه پاسخ های اطمینان ‏بخش تنها در طی زمان می باید داده شود. با این وصف عجالتا که وقت تنگ است برقراری ارتباط تنگاتنگ و فشرده و کار توضیحی ‏شفاف و صریح و حتی چهره به چهره و در تجمع های خصوصی و عمومی اقوام و جلب توجه هر چه بیشتر آنان به منافع ملی و نقد و ‏نفی روش های تبعیض آمیز جاری می تواند کاری باشد که در این اندک زمان باید بعنوان حداقل صورت پذیرد. ‏