گپ ۲

نویسنده
پیام رهنما

» گفت و گو با سعدی افشار در باره ی نمایش های رو حوضی

سیاه بازی درحال انقراض است

سعدی افشاربرای تمام دوستداران وهنرمندان واهالی تئاتر یادآور نمایش های تخت حوضی و شکوفایی این گونه نمایشی کشورمان است که زمانی تمام سالن های زیرزمینی لاله زار را آن خود شان کرده بودند. سعدی افشار تنها بازمانده نسل بازیگران نمایش های تخت حوضی یا به تعبیر دیگر”سیاه بازان”است که اکنون دردوران کهولت خود به شیوه دیگری دلهای مخاطبان خود را شاد ولب هاشان را خندان می کند…

آقای افشار، ازچه سالی وچگونه فعالیت هنری خودتان را آغاز کردید؟

از سال 1329کاربازیگری من شروع شد و می دانید که آنزمان بنا بر سنت ما ایرانیها،درهریک ازمنازل وسط حیاط یک حوض وجودداشت. معمولا درمراسم عروسی روی حوض منزل را با تخته های چوب می پوشاندند وروی آن را با فرش می پوشاندند وگروههای موسیقی و تئاتر به اجرای مراسم می پرداختند. درهمان سال ها دریک عروسی هنرنمایی یکی از سیاه بازان که نمایش تخت حوضی اجرا می کرد را دیدم وبه شدت شیفته ان شدم. درست از فردای آن شب هرگاه با همسن وسال هایم دورهم جمع می شدیم، شبه نمایش هایی از این قبیل  اجرا می کردم که اتفاقا مورد توجه آنها قرار می گرفت وحسابی می خندیدند واین خنده وشادی موجب تشویق بیش از پیش من برای بازیگر شدن می شد.


 بازی بازیگران آن دوران هم برکار شما تاثیر گذار بود؟

بله. درهمان زمان چند بار به تئاتر ایران که در میدان قزوین قرار داشت رفتم وبازی مرحوم نعمت الله گرجی ومهدی مسری که از پیشکسوتان وصاحب نام های تئاترتخت حوضی بود درمیدان تئاتر”شاهین”که درمیدان مولوی قرار داشت را دیده بودم.

 

همه می دانیم که برای قشربازیگران تئاتر درایران مشقات ومشکلات فراوان اقتصادی وجود دارد. چه عواملی باعث ماندگاری و رشد شما دراین حیطه شده ؟ تنها تشویق اطرافیان بود؟

به طورقطع عشق و علاقه است که موجب سماجت من برای ماندگاری درهنربازیگری شده است والا به قول شما اقتصاد تئاتردرایران به قدری ضعیف است که کفاف یک نفر را هم نمی دهد. این نگاه منحصر به من نیست و همه کسانی که دراین رشته کار می کنند دارای صبر بی بدیلی هستند.

 

برای سیاه بازی چگونه اموزش می دیدید؟

درآن زمان عده کمی از هنرمندان صاحب نام به مدرسه هنرپیشگی می رفتند ویا بعدها تحصیلات دانشگاهی کسب می کردند،اما امکان چنین کاری هرگز برای من میسر نشد. سیاه بازی برپایه بداهه گویی استوار است ومی توان گفت هنری خودجوش است بنابراین تنها راه برای من دیدن کار پیکسوتان وکسب تجربه آنان بود. ضمن اینکه تمرینات فراوانی را هم در برنامه روزانه وهفتگی خود داشتم.

 

مدت این تمرینات را چه مقداری برای خود درنظر گرفته بودید؟

متفاوت بود. ممکن بود یک روز دو یا سه ساعت برروی بدن وبیان کار کنم یک روز هم اصلا کار نکنم. ولی تلاش می کردم اغلب روزهایی که گرفتاری های معیشتی کمتری دارم تمرینات مستمر را ادامه دهم. مطالعه حوادث روز وشنیده ها و دیده ای اجتماعی بسیار مهم است. خوب گوش کردن درصحنه وپاسخ مناسب رمز سیاه بازی است وشناخت حال وهوای تماشاگردرشب های اجرا نیاز به کار هوشمندانه دارد.

 

مهم ترین ویژگی یک سیاه بازچیست؟

نمی شود گفت مهم ترین آنها کدام است. یک سیاه باز باید به مسائل زمانه حساسیت داشته باشد واز کنارآنها با احتیاط عبور کند.  روح وروان سیاه باز باید همواره آمادگی برخوردهای متفاوت را داشته باشد. گنجایش یک بازیگر سیاه باز باید درحد بالایی باشد تا بتواند پذیرش اتفاقات را داشته باشد. اصولا سیاه بازی باید درذات هنرمند وجود داشته باشد وبتواند ازبداهه گویی استفاده کند.

راهیابی شما به تئاترلاله زار چگونه بود؟

تقریبا 12ساله بودم که درتئاترجامعه باربد به عنوان نظافتچی مشغول به کار شدم. خوب به خاطر دارم که نمایشی با نام “جشن شاه عباس”درجامعه باربد اجرا شد که من درآن نقش یک کاسه بشقابی رابازی می کردم. شعرزیبایی هم برای این نقش درنظر گرفته بودند. یادم می آید وقتی ان شعررااجرا می کردم مردم با ان شروع به تشویق می کردند. من درعالم کودکی گمان می کردم که مرا تشویق می کنند درحالی که مردم شعر را تشویق می کردند. شعری که دراعتراض به بمب اتمی آمریکا بود. از همان روز کم کم نقش را بازی می کردم تا ینکه تبدیل به یکی از بازیگران ثابت لاله زار شدم.

 

اوضاع سیاه بازی درایران را چگونه می بینید؟

دراین وضعیت باید دید اصلا اوضاع تئاتر به چه شکل است. آیا می توانیم تئاتری درخورجامعه ایرانی داشته باشیم. وضعیت نمایش های آیینی وسنتی چندان خوب نیست وباید درمورد راه کارهای خروج از بحران نمایش سنتی کارشناسی های ویژه ای به عمل آید. باید دردانشگاهها فکربکری درباره این رشته به وجودآورد. ادغام نظریات پیشکسوتان ومدیران شاید بتواند راهگشای مسائل جاری درمورد تئاتر سنتی باشد.

 

سعدی افشار را تا چند سال دیگر برروی صحنه سیاه بازی خواهیم دید؟

تا زمانی که روح دربدن دارم ورمقی برای ایستادن واجرا. این کار عشق من است.

 

آیا برای پرورش نسل جدید درتئاترسیاه بازی اقداماتی انجام می دهید؟

به دلیل ضعف کارشناسی تعداد علاقمندان واقعی به این رشته بسیار کم است ونسل سیاه بازان قدیمی درحال منقرض است. به راستی یکی از دغدغه های من دراین روزها نگرانی از دست رفتن این سنت دیرینه است. من همه تلاشم را برای احیای آن خواهم کرد. باقی داستان مربوط به من نیست.