در سال ۲۰۱۳ نفوذ ایران در خاورمیانه به کاهش خود ادامه خواهد داد؛ کاهشی که از سال ۲۰۱۱ با دگرگونیهای کشورهای عربی آغاز شد. دو متحد اصلی ایران در منطقه سوریه و لبنان هستند و ایران حزبالله لبنان و همچنین گروههای شیعه در عراق و سوریه را مسلح میکند. اما اسرائیل هر زمان که بخواهد میتواند حریم هوایی لبنان را تحت کنترل خود درآورد. گذرگاه زمینی برای رساندن سلاحهای ایران به حزب الله مسئلهای کلیدی است که با گسترشگرایی اسرائیل در لبنان مقابله میکند.
حسن نصرالله دبیرکل حزبالله قویا از دولت بشار اسد اعلام حمایت کرده است چراکه هر دو از مشتریان ایران هستند. اگر سوریه به دست انقلابیون سنی بیفتد رابطه خوبی با ایران و حزبالله که از رژیم بعث سوریه حمایت کردهاند نخواهند داشت و به احتمال زیاد مسیر رسیدن سلاحهای ایران به حزبالله قطع خواهد شد. در عوض حمایت سوریه به سمت سنیهای بیروت، سیدون و تریپولی خواهد رفت.
آمریکا بین سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۱۲ ایران را تبدیل به یک قدرت منطقهای کرد. واشنگتن طالبان را در افغانستان سرنگون کرد و آن را به دست پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) سپرد که اکثر آنها از متحدان ایران هستند. سپس بوش صدام را سرنگون کرد که با نفوذ شیعهگری مخالف بود و به عنوان سدی در مقابل ایران محسوب میشد. آمریکا بدون اینکه بخواهد یک دولت شیعه را سر کار آورد که طبیعتا با ایران متحد بود. دولت بوش از حمله اسرائیل به لبنان در سال ۲۰۰۶ حمایت کرد که موجب تقویت حزبالله شد. تمام این جریانات نفوذ بیشتر ایران نسبت به دهه ۱۹۹۰ را به دنبال داشت.
اگر اسد در سوریه سرنگون شود و جایش را به یک دولت انقلابی سنی بدهد، این دولت از حمایت عربستان سعودی، قطر و ترکیه (و لیبی) برخوردار خواهد بود که همه آنها یا وهابی هستند و یا قدرتهای سنی. این کشورها به احتمال زیاد حزبالله را به خاطر حمایت از رژیم بعث تنبیه و از گروههایی سنی حمایت خواهند کرد. اگر حزبالله نتواند به پر کردن ذخیره موشکی خود ادامه دهد اهمیت ژئوپلیتیکی خود را از دست میدهد.
همچنین با خروج آمریکا از افغانستان در طی سال ۲۰۱۳ و خروج کامل نیروهای رزمی آن در سال ۲۰۱۴، متحدان ایران در آن کشور در رویارویی با طالبان تحت حمایت پاکستان ضعیف خواهند شد.
اخوان المسلمین از این ضعف سود خواهد برد. اگر این دولت سنی با اخوان المسلمین همگام شود میتواند در قاهره نیز نفوذ یابد و بزرگترین اتحاد سوریه و مصر را از زمان شکست جمهوری متحد عربی (متشکل از مصر و سوریه ۱۹۶۱-۱۹۵۸) را بسازد.
یک اتحاد نوین سنی، میتواند سنیهای لبنان و فلسطین (سازمان آزادی بخش فلسطین یا حماس) را متحد کند؛ بر دمشق و قاهره حکمرانی کند و از فلسطینیان، خصوصا حماس، حمایت کاملی به عمل آورد. تمام اینها حرکات به کاهش نفوذ نیروهای شیعه در منطقه خواهد انجامید.
سلطه سنیها در خاور نزدیک الزاما با آمریکا دشمنی نخواهد داشت با این وجود به احتمال زیاد مشکلاتی با عدم اقدام آمریکا در سوریه خواهند داشت. سنی ها اما میتوانند شدیدا با اسرائیل معاند باشد. جمعیت متشنج سوریه و یک دولت انقلابی، بعلاوه حمایت آنها از فلسطینیان کرانه غربی و غزه میتواند همچنین خطری برای اسرائیل به حساب آیند.
منبع: اینفورمد کامنت، 2 ژانویه