30 سال اعدام سیاسی در کردستان

شهاب الدین شیخی
شهاب الدین شیخی

» روز بررسی می کند

هنوزاز اجرای حکم اعدام احسان فتاحیان، چند هفته ای نگذشته بود که خبر تایید حکم اعدام زینب جلالیان در دیوان عالی کشور منتشر شد. دختری 27 ساله با اتهاماتی مشابه: محاربه و همکاری با گروه های مخالف جمهوری اسلامی.این در شرایطی است که 13 زندانی کرد دیگر در شرایطی همانند به سر می برند.به همین علت، پرونده اعدام ها در کردستان را بازخوانی کرده ایم.

 

آغاز درگیری ها

کشتارو اعدام  در کردستان در اولین سال های استقرار جمهوری اسلامی آغاز شد.در این دوره پس از آنکه مذاکرات مربوط به کردستان با شکست رو به رو شد، خشونت این منطقه را فراگرفت؛خشونتی که به تدریج دامن غیر نظامیان را نیز گرفت و سپس به اعدام ها پیوند خورد.

یکی از فجایع انسانی جنگ های کردستان، قتل عام مردم بی گناه روستای «قارنا» است. پیشینه این فاجعه ظاهرا به درگیری چند ماه قبل و به طور دقیق تر درگیری میان پیشمرگان کرد و نیروهای تحت فرمان ملا حسنی که با عنوان “جوانمردان” به تاخت و تاز نظامی در این منطقه، مشغول بودند، باز می گردد. در این درگیری عده ای از نیروهای تحت فرمان ملا حسنی کشته شدند وبه دنبال آن در 11 شهریور ماه سال 58 در ساعت 1 بعد از ظهر، لشکری مجهز به تانک و توپ به روستای قارنا حمله و به تلافی کشته شدگان حادثه مذکور، مردم این روستا را قتل عام کرد. براساس آمار منابع کردی که با نام منتشر شده است، 68 نفر و بنا به آمار های دولتی 46 نفر در این حمله به قتل رسیدند.

روزنامه  کیهان در تاریخ 15 شهریور ماه 1358 روایت این قتل عام را از زبان پیشوای مذهبی کردهای نقده  و استاندار آذربایجان غربی چنین نقل می کند: “ ملا صالح رحیمی با اشاره به حادثه تأسف بار روستای “قارنا” که طی آن گروهی از افراد مسلح غیر مسئول به قصاص خون شهیدان گردنه دوآب عده ای از اهالی این روستا را به قتل رسانده اند، گفت :افراد بی گناهی که در روستای قارنا به شهادت رسیده اند، همه مؤمن به انقلاب اسلامی بوده اند. آقای حقگو استاندار آذربایجان غربی نیز، ضمن ابراز تأسف عمیق از این واقعه گفت:این گونه کارها را نه به حساب دولت می توان گذاشت و نه به حساب اسلام؛ کسانی که این جنایت را مرتکب شده اند نه انقلابی هستند و نه پیرو واقعی امام خمینی.. بشما قول میدهم عاملان این حادثه را به فوریت تحت تعقیب قرار داده و به مجازات برسانیم. تیمسار سرتیپ ظهیرنژاد فرمانده لشکر 64 ارومیه نیز که در این ملاقات حضور داشت، گفت: “ما حامی قاتلین نیستیم بلکه از قانون حمایت میکنیم. وی به نمایندگان کرد نقده قول داد که با استقرار یک نیروی ویژه در نقده امنیت همه برادارن و خواهران کرد در این شهرستان را تأمین کند.”(کیهان15/6/1358)

گزارش نماینده بنیان گذار جمهوری اسلامی  هم در این زمینه قابل توجه است. متن گزارش مهدی بهادران که برای بررسی حوادث منطقه، به آن جا اعزام شده بود، به این شرح است: “بسمه تعالی حضرت امام خمینی دام ظله از مجموع مشاهدات و بررسی‏های 25 روزه در نقده و حومه و بقیة جاهای کردستان که مدارک آن همراه گزارشات تقدیم می‏گردد: 1- بعضی ادله و شواهد در دست است که در کردستان و آذربایجان غربی یک توطئه مرموز در جریان است، زیرا فئودال ها و مالکین که در رژیم گذشته عامل اجرائی شاه در منطقه بوده‏اند توسط افرادی نظیر دکتر چمران، تیمسار  ظهیر نژاد، فرمانده لشکر 64 ارومیه سرهنگ شهبازیان و سایر فرماندهان ارتشی و ژاندارمری تا بن دندان مسلح شده‏اند و در برابر مردم مستضعف که سالیان زیاد از دست فئودال ها زجر کشیده‏اند تحت فشار قرار می‏گیرند. 2- بعضی عناصر ارتشی مانند فرماندهان فعلی کردستان و آذربایجان غربی و پاره‏ای از پرسنل زیر فرمان در اثر نداشتن بینش مذهبی و انقلابی در کناره کارهای مثبت خود روح خصومت و عقده را بین ترک و کرد منطقه چنان تحریک کرده‏اند که برای همیشه اختلاف باقی خواهد ماند و به احتمال قوی با یک جنگ چریکی از سوی دمکرات‏ها مواجه خواهیم شد همین عامل باعث بیزاری مردم بی گناه از جمهوری اسلامی و بدبینی به ما گشته است که در نتیجه مردم به سوی دمکرات ها سوق داده می‏شوند. 3- با تحقیقات مفصل که گزارشات و نوارهای موجود جوانمردان استخدامی ژاندارمری و مجاهد نماهای نقده تحت سرپرستی آقای معبودی و سرگرد نجفی در قارنا از توابع نقده حداقل 45 نفر را بدون گناه قتل عام کرده در محل سکونت آنها و بعداً کشته‏ها را در بیابان‏ها انتقال داده‏اند که وانمود نمایند در جنگ کشته شده‏اند و دهات را غارت کرده و به آتش کشیده‏اند و استوار بیگلری در کوپلکو 5 نفر را کشته و این در اثر بی لیاقتی یا خیانت و توطئه فرماندهان ژاندارمری از یکسو و تحریک احساسات ضد کردی و بیدار شدن روح انتقامجوئی بر ضد کردهای معصوم از سوی دیگر است متاسفانه با اینکه عاملین این کشتار شناخته شده‏اند به علت حمایت ظهیر نژاد از مفسدین محلی امکان دستگیری و مجازاتشان نیست. 4- در نقده و حومه و بلکه سراسر کردستان و آذربایجان غربی یکی از عوامل جنگ و خونریزی وجود ملانماهای ساواکی با تعصب ضد کردی و فئودال های مسلح است که توسط ارتش و ژاندارمری مسلح شده‏اند و دادگاه انقلاب و سپاه پاسداران انقلاب قدرت کافی برای جلوگیری را ندارد  مانند جریان قارنا که حکم حاکم شرع آقای خلخالی و آقای امید نجف آبادی اجرا نشد. 5- در کنار راه حل نظامی، راه حل فرهنگی و ایدئولوژی و عمرانی جهت کردستان و آذربایجان غربی لازم است.”

 

پیشنهاد:

- دستگیری و مجازات عاملین کشتار و غارت قارنا، بیگم قلعه و آتش سوزی خرمن و خانه‏های دوآب و غیره.

فرستادن دو نفر بازرس از طرف امام، دو نفر بازرس از طرف دولت و شورای انقلاب و یک نفر از طرف دادستان کل.  با تقدیم احترامات فائقه ـ مهدی بهادران 24/6/58(کیهان26/6/1358)”

همزمان روزنامه اطلاعات در تاریخ 16آذر ماه سال 58 گزارش مفصلی در مورد قتل عام قارنا تهیه کرد و در آن ضمن پرداختن به عوامل شکل گیری این فاجعه، گفت و گوهایی با مردم این روستا انجام داد که بخشی از آن به شرح زیر است:

” حمزه می گوید: روز 11 شهریور، تمام اطراف ده را با تانک و توپ محاصره کرده بودند،  و ساعت یک بعدازظهر عده ای حدود صد نفر بهمراه شخصی باسم قادری، بشکل مجاهدین پاسدار، بخانه‏ها ریختند و هر کسی را دم دستشان دیدند،  کشتند و سر بریدند. روحانی ده،  با یک جلد قران،  نزد آنها رفت و قسم خورد که مردم این ده هیچ تقصیر و گناهی ندارند.  مهاجمین روحانی ده را فوراً کشتند و سرش را بریدند و با خود بردند و هنوز سر روحانی ده پیدا نشده است.

 زنی که دو فرزند 15و 18 ساله اش را در این کشتار از دست داده است می گوید:آن ها به هیچکس رحم نکردند.

 این همه بیرحمی را ما هیچ جا نشنیده بودیم آن ها که حالا زنده اند در آن ساعت یا در ده در خانه شان نبودند یا توانستند به طریقی خود را مخفی کنند.

 درباره نوع اسلحه ای که بکار برده شده بود، پیرمردی بنام سیداحمد،  می گوید:بعضیها را با تفنگ کشتند بعضیهارا با چاقو و کارد سر بریدند،  بعضیها را هم مخصوصاً کودکان را زیر لگد و پوتین خفه کردند.

سید احمد که 9 نفر از اعضای خانواده اش را از دست داده است درباره چگونگی زنده ماندن خود می گوید:من انروز در نقده بودم و غروب،  وقتی وارد قارنا شدم، جهنم را جلوی چشم خود دیدم.

 

مردم چه می خواهند؟

از فاجعه قارنا بیش از سه ماه می گذرد.  مردم زجر کشیده این روستا علاوه بر از دست دادن عزیزان خود از درد بزرگ دیگری هم دارند،  آنها می گویند:درد ما اینست که در طول این مدت،  هیچکس به فریاد ما نرسیده است.  هیچکس نیامده تا وضع ما را ببیند؛ ما قاتلین عزیزان خود را می بینیم که خونسردانه و فاتحانه از مقابل ما می گذرند.  بعضی‏هایشان بخاطر این جنایت پاداش هم گرفته اند! ما می دانیم طراح این جنایت، یک امیر ارتش بوده است.

 

ما پول نمی خواهیم

گروهی از اهالی ده “قارنا” با اطلاع از سفر هیات حسن نیت به کردستان با دو مینی بوس از “قارنا” به مهاباد امدند.  انها با حرف‏هایشان،  داریوش فروهر را سخت متأثر کرده بودند.  وقتی فروهر به زنی که شوهر و دو دخترش را از دست داده بود گفت بکار شما رسیدگی می شود،  با فریاد و بغض گفت:در ده ما جنایت شده،  ما پول نمی خواهیم،  ما فقط می خواهیم قاتلین عزیزان ما را بگیرید و محاکمه کنید و مزدشان را کف دستشان بگذارید.  ما می خواهیم آن گروهی که وارد خانه‏های ما شدند و عده ای طفل معصوم و بی گناه را کشتند و حالا با خیال راحت و خیلی خونسرد،  از مقابل ما می گذرند دستگیر و محاکمه شوند.  ما چیزی نمی خواهیم،  جز عدالت.  ما می خواهیم کسی به فریاد ما برسد. کسی بیاید اینجا و به کار ما رسیدگی کند.  دیروز عده ای آمدند و گفتند: خوب جنگ بود و جنگ هم از این حرفها دارد، اما بخدا، به دین، به پیغمبر، اینجا جنگ نبود، اینجا یک مشت مردم بی گناه را سلاخی کردند. بچه چهار ساله چطور می توانست در قیام شرکت داشته باشد.

فروهر به آنها قول داد: حرف‏هایشان را به امام منتقل کند. بازماندگان قتلها هم سوار مینی بوس ها شدند و در حالی که لحظه ای از گریستن و نالیدن آرام نداشتند، خود که هنوز نشانه‏های عزاداری و تعزیت رابر تن دارد بازگشتند.(اطلاعات16/9/1358)”

این روزنامه همچنین در تاریخ 21 آذرماه نامه‌ سرگشاده‌ جمعیت حقوقدانان ایران درباره‌ وقایع کردستان به ویژه فاجعه  قارنا را به نخست‌وزیر، مهندس بازرگان، منتشر کرد. در بخشی از این نامه آمده است:“… مطلعید که در مناطق کردنشین از استانهای آذربایجان غربی و کردستان و کرمانشاه گزارشاتی دلخراش در رابطه با تجاوز به آزادی و حقوق اساسی شهروندان ارسال می‌شود. به‌ویژه فاجعه روستای قارنا که نماد خشونت و انتقامگیری ضدبشری می‌باشد و لازم است در مورد آن تحقیقاتی جدی صورت پذیرد… وظیفه‌ی انسانی و ملی همه ماست که در برابر این فاجعه بایستیم و از گسترش دامنه‌ی این اختلافات جلوگیری به عمل آوریم…” (روزنامه‌ی اطلاعات، 21 آذرماه 1358، ص 2).

 

کشتارهای بعدی

این بحث ها در شرایطی مطرح می شد که همزمان ملا حسنی و گروه تحت فرماندهی او، چنین جنایاتی را در ابعاد مختلف در روستاهای دیگر کرد نشین نیز انجام داده بودند که از آن میان می توان به روستاهای: ده نالوس در اشنویه، ده سراوکانی، کلیج در منطقۀ پیرانشهر، ده صوفیان، شادله در نقده و قره قشلاق، ایندرقاش، داشخانه و… اشاره کرد که همگی تحت عنوان پاکسازی و با حمایت و مشارکت حسنی صورت گرفت.

روز سیزده آبان سال 1359 افرادی تحت عنوان کمیته ارومیه و بسیج، که تحت رهبری حجت الاسلام ملا حسنی و عظیم معبودی اداره می شدند، برای پاکسازی روستاهای مهاباد ـ منطقه شاروپران ـ وارد ده ایندرقاش شدند. ده ایندرقاش و ده دیگری به نام یوسف کند، در ده کیلومتری شمال خاوری مهاباد قرار دارند. هنگامی که حسنی و اعضای کمیته بسیج به سرپرستی معبودی به ده می رسند، به نام پاکسازی و خلع سلاح از مردم طلب اسلحه می کنند؛ و مردم می گویند که ده روز قبل سپاه  به منطقه آمده و سلاح ها را تحویل گرفته است. افراد حسنی بدون توجه به حرف های مردم و سندی که بیانگر تحویل اسلحه به سپاه بود، به ضرب و جرح مردم پرداخته و تا روز بعد به آن ها فرصت می دهند که سلاح خود را تحویل دهند. هنگام خروج از ده، حزب دموکرات به آن ها حمله ور شد و آن ها مجبور به عقب نشینی به طرف ده شدند؛ اما در بازگشت به قتل مردم پرداختند. انها در کمتر از دو ساعت 35 نفر از روستائیان را به قتل رساندند و از مدخل ده هر کسی را که دیدند به رگبار بستند.

در هفدهم آبان و چهار روز پس از کشتار در ایندرقاش افراد بسیج ارومیه و نقده باز هم با رهبری حجت الاسلام ملا حسنی و عظیم معبودی، به قصد پاکسازی روستاهای منطقه عازم صوفیان اشنویه شدند و بدون مقدمه شروع به تیراندازی کردند.در این حمله روحانی ده و معلم آن و جمعاً 13 نفر کشته و 20 نفر زخمی شدند.

کشتارهای بعدی

کشتارهای بعدی به اختصار و به نقل از مرکز فرهنگی مقابله با ژینوساید کرد چنین است :

کشتار دسته جمعی مردم روستای قلاتان(نقده)در تاریخ 6/1/59، در حمله به این روستا 13 نفر کشته شدند.

کشتار دسته جمعی روستای صوفیان از توابع پیرانشهر در تاریخ 27/8/59 که طی آن 12 نفر از اهالی غیر نظامی این روستا به قتل رسیدند و 7 نفر از آن ها بالای 50سال سن داشتند.

قتل عام روستای باییزآباد( نقده) در تاریخ 18/8/60  که طی آن 12 نفر به قتل رسیدند اما اسامی 9 نفر شناسایی شده است.

 کشتار دسته جمعی کارگران کوره خانه ی آجر پزی  ساروقامیش در تاریخ 23/6/60 که در این فاجعه 18نفر کشته شدند و اسامی 13 نفر شناسایی شده است.

کشتار دسته جمعی مردم روستای قره گول مهاباد در تاریخ 6/11/61 که در این کشتار نیز 18 نفر جان خود را از دست دادند که اکثر آن ها بالای 50 سال سن داشتند و حتا افرادی با سنین 70 و 95 سال در میان آنها دیده می شود.

کشتار 9 نفر از اهالی  روستای سوزی از توابع مهاباد

 کشتار دسته جمعی مردم روستاهای دیلانچرخ، حلبی، کویکان، که‌ریزه‌ی شکاکان و یونسلیان در منطقه نقده‌؛ در این کشتار ها مجموعا بیش از 40 نفر کشته شدند که تنها اسامی 23 نفر تا کنون شناسایی شده است.

 کشتار دسته جمعی در روستاهای دیمه سور، جعفر آباد، مرجان آباد از توابع مهاباد. در این حملات که در تاریخ 25/12/61 انجام گرفت عده ای از مردم غیر نظامی کشته شدند که تنها اسامی 9 نفر شناسایی و ثبت شده است.

 کشتار دسته جمعی مردم روستاهای هه لقوش و گیجه، در منطقه  سومای ارومیه در تاریخ 31 /62، که اسامی 13 نفر شناسایی و به ثبت رسیده است.

کشتار دسته جمعی روستاهای چقل مصطفی، خلیفه لیان و گورخانه (نقده) در تاریخ 5/1/62، که منجر به کشته شدن 21 نفر شد.

کشتار دسته جمعی روستاهای جبرییل آباد و گونده ویله و دو آب(اشنویه)، 23/6/62، 6نفر در این حملات جان خود را از دست دادند.

 به جز اسامی کشته شدگان روستای قارنا در سال 1358 که از 68 نفر آن ها تنها اسامی 49 نفر قابل شناسایی بوده و 12 نفر از اهالی روستای قلاتان، 35 نفر از اهالی روستاهای ایندرقاش و وسوکند و 12 نفر از اهالی صوفیان، در سال 1358، حدود 27 نفر دیگر از شهروندان غیر نظامی در دیگر مناطق کردستان جان خود را از دست دادند. از این 27 نفر، اسامی 25 نفر از کشته شدگان ثبت شده است.

در واقع می توان گفت که بین سال های 1358تا 1362 حدود 14 حمله در کردستان انجام گرفته که در آنها صدها نفر کشته شده اند که تاکنون تنها نام 242 نفر به ثبت رسیده است. از این 242 نفر 105 نفر از آن ها یعنی حدود44%، از کردهای منطقه  نقده هستند  و شهر مهاباد با 72 کشته در مقام دوم قرار می گیرد. این مسئله نشان می دهد که استان آذربایجان غربی با توجه به حوزه نفوذ کسانی چون ملا حسنی و لشکر جوانمردان اش بیش از هر منطقه دیگر، درگیر آشوب  و کشتار دسته جمعی مردم بی گناه روستا ها شده است.

 

اعدام های دسته جمعی و فردی

آنچه تا این جا آمد آمار کشته شدگان در حمله به روستاها و شهرهای کوچک بود، اما در این برخوردهاکسانی نیز به اسارت در می آمدند. بیشتر اسیر شدگان به عنوان اعضای احزاب و یا هواداران این احزاب با حکم اعدام رو به رو شدند. به این ترتیب به آمار اعدامی های اعضای احزاب کرد یا فعالان سیاسی که در این سال ها در این منطقه اعدام شده اند، می رسیم.

در فاصله سال های 1358 تا 1370(1979-1991)، 832 نفر در کردستان تیرباران شدند (مرکز فرهنگی چاک).از این تعداد 399 نفر عضو یا هوادار حزب دموکرات کردستان ایران معرفی شده اند  و209 نفر از اعضای حزب کومله؛ در مورد182 نفر باقی مانده هویت سیاسی مشخصی ذکر نشده و معلوم نیست عضو کدام حزب و گروه سیاسی بوده اند. برخی منابع بر این باورند که 802 نفر از این آمار ها، تعداد اعدامی ها توسط نیروهای نظامی بوده  و 28 نفر، یعنی حدود 3 درصد، در جنگ های داخلی میان حزب دموکرات کردستان و کومله کشته شده اند.

79 نفر از این افراد یعنی حدود 10 درصد کلیه اعدام شده ها از میان شهروندان عادی بوده اند و هیچ گرایش حزبی و فعالیت سیاسی نداشته اند. لازم به ذکر است که تعداد دیگری( احتمالا23 نفر) از این اعدامی ها کسانی بوده اند که در جنگ میان احزاب مخالف حکومت و نیروهای نظامی اسیر و همان جا تحت عنوان اعدام صحرایی تیرباران شده اند.

پدیده اعدام های دسته جمعی یکی از ویژگی های اعدام های سیاسی در کردستان بوده است که در مشهور ترین مورد آن 59 نفر از جوانان مهابادی در تاریخ 12/3/1363  بازداشت و همگی به طور هم زمان اعدام شدند. بیشترین تعداد اعدام ها در سال های 1360، 61، 62، 63 و 1367 روی داده است. در این میان سال 1360 با اعدام 163 نفر، و سال 1362 با اعدام 160 یکی از سیاه ترین سالهای  تاریخ سیاسی ایران و کردستان است.

 

آمار جزیی اعدام ها

در 28 مرداد1358، یازده نفر هم زمان در زندان دیزل آباد کرمانشاه، از جمله هرمز گرجی بیانی یکی از فعالان سیاسی طیف چپ، اعدام شدند. احتمالا تعدادی از این اعدامی ها کرد نبوده اند.(مرکز فرهنگی چاک)

فردای آن روز یعنی 29مرداد ماه نیز 7نفر اعدام شدند.(روزنامه ی کیهان، 30مرداد 1358)

3شهریور ماه7نفر، از جمله یکی از اعضای شورای شهر، یک فیلم بردار و برادران مصطفی سلطانی اعدام شدند(خبرنامه کومله پاییزی 1359)

4شهریورماه 1358 یازده نفر در شهر سنندج تیرباران شدند.(روزنامه ی اطلاعات 7/6/1358)

5شهریور1358، یعنی فردای آن روز 20 نفر در پادگان شهر سقز اعدام شدند.(روزنامه کیهان.6/5/1358)

از تاریخ 2/2/1358 که اسماعیل مولود نژاد جوان 21 ساله در زندان اشنویه اعدام شد تا 9/11/1358 که به اعدام محمد پروری انجامید مجموعا 16 نفر از اعضای حزب دموکرات و 10 نفر از اعضای حزب کومله اعدام شدند.(مجله جنگ در کردستان، ویژه نامه سال1358)

در سال 1359 مجموعا 39 نفر از اعضا و هواداران حزب دموکرات  و13 نفر از اعضای حزب کومله اعدام شدند.( جنگ در کردستان ویژه نامه 1359).

در سال 1360، صد و شصت و سه نفر در زندان های مهاباد، سنندج، کامیاران، بانه، دیواندره، قروه، و دیگر شهرهای کردستان اعدام شدند. 35 نفر از این افراد از اعضا و هواداران  حزب دموکرات و37 نفر از اعضا و هوادران حزب کومله بودند.(جنگ در کردستان ویژه نامه 1360، مرکز فرهنگی چاک، سایت کومله و حزب کمونیست ایران)

سال 1361 اسامی 88 نفر که حکم اعدام با تیرباران در مورد آن ها اجرا شده به ثبت رسیده است. از میان این افراد 18 نفر عضو حزب کومله، 38نفر عضو حزب دموکرات و مابقی فعالان سیاسی مستقل و یا وابسته به دیگر احزاب کردستان، به عنوان مثال حزب خبات بوده اند.(مرکز فرهنگی چاک، مجله جنگ در کردستان، سایت حزب کومله و حزب کمونیست ایران)

 درسال 1362،  از 160 نفر اعدامی که اشاره شد، بارزترین اعدام های دسته جمعی همان اعدام معروف 59 نفر در مهاباد است. مابقی اعدامی ها 36 نفر عضو حزب دموکرات و 30 نفر عضو حزب کومله بوده اند.دیگر افراد در اعدام های زندان های سقز، سنندج، سردشت جان شان را از دست داده اند..(مرکز فرهنگی چاک، مجله جنگ در کردستان، سایت حزب کومله و حزب کمونیست ایران)

سال 1363 آمار به ثبت رسیده حاکی از این است که 34 نفر از اعضای حزب دموکرات و 11 نفر از اعضای حزب کومله  اعدام شده اند. در مورد دیگر اعدامی ها و اسامی آن ها آماری در دسترس نیست.(مرکز فرهنگی چاک، مجله جنگ در کردستان، سایت حزب کومله و حزب کمونیست ایران)

 سال1364 اسامی 19 نفر از اعدامی های حزب دموکرات و 18 نفر از اعضای حزب کومله اعدام شدند. لازم به ذکر است برخی منابع معتقدند تعدادی از این اسامی ممکن است مربوط به کشته شده های جنگ داخلی کومله و دموکرات مربوط باشد.(مرکز فرهنگی چاک، مجله جنگ در کردستان، سایت حزب کومله و حزب کمونیست ایران)

سال 1365 و 1366، هفت نفر از اعضای حزب کومله و 13 نفر از اعضای حزب دمکرات اعدام شدند.(مرکز فرهنگی چاک، مجله جنگ در کردستان، سایت حزب کومله و حزب کمونیست ایران)

در اعدام های دسته جمعی که در سال های 1367 و 1368 در کل زندان های ایران انجام گرفت 23 نفر از اعضا و هواداران حزب دموکرات و برخی فعالان سیاسی مستقل و یا کسانی که خود را قبلا تسلیم کرده بودند و با نام تسلیمی شناخته می شدند و نیز  36 نفر از اعضای حزب کومله اعدام شدند.

در سال 1369، هشت مورد اعدام به ثبت رسیده که سه نفر از آن ها به عنوان  اعضای حزب دموکرات شناخته شده اند و پنج نفر دیگر هویت سیاسی مشخصی برایشان ذکر نشده است.(مرکز فرهنگی چاک، مجله جنگ در کردستان، سایت حزب کومله و حزب کمونیست ایران)

سال 1370، آمار ها حکایت از اعدام 25 نفر دارد که سه نفر از آن ها عضو حزب کومله بوده اند و از هویت سیاسی 22 نفر دیگر اطلاعاتی در دست نیست.(مرکز فرهنگی چاک، مجله جنگ در کردستان، سایت حزب کومله و حزب کمونیست ایران)

آن سوتر اما از سال 1370 به بعد آرشیوی از اعدام ها و یا کشته شدگان در دسترس نیست. سایت حزب کومله آمارش را تا سال 1373 و 1374 به روز کرده است که در این میان می توان به ترور 13 نفر از اعضای این حزب و نیز اعدام چهار تن دیگر اشاره کرد.

از سال 1374 تا سال 1382 مطلقا هیچ آماری در دسترس نیست. البته در این دوران حقیقتا آمار اعدام ها بسیار پایین آمده بود و اگر هم حکمی صادر می شد یا اجرا نمی شد یا بسیار با تاخیر به اجرا درمی آمد.

 از سال 1382 به بعد موارد اعدامهایی که تا به حال ثبت شده به شرح زیر است:

سال 1383، شش نفر از اعضای حزب دموکرات در شهر سقز اعدام شدند.احکام اعدام این افراد چند سال پیش صادر شده بود.( روزنامه آشتی 29/1/1383، سایت حزب دموکرات کردستان ایران)

 اسماعیل محمدی اهل بوکان، به اتهام همکاری با حزب کومله در سال 1382 دستگیر و در 13 شهریور 1384 در زندان ارومیه به اتهام محاربه به دار آویخته شد.

محمد پنجوینی به اتهام عضویت در گروه” اگری سور “در سال 1381 دستگیر و زندانی و در 13 شهریور 1384 به دار آویخته شد.

حسن حکمت دمیر در سال 1386 به اتهام عضویت در پژاک  در زندان خوی اعدام شد.( سازمان دفاع از حقوق بشرکردستان).

از سال 1386 تا 20 آبان 1388، که احسان فتاحیان اعدام شد، اعدام دیگری گزارش نشده است، اما آنچه مشخص است  اکنون 14 نفر از فعالان سیاسی کرد به اعدام محکوم شده اند و هم چنان در انتظار لغو حکمشان هستند. اسامی این افراد به شرح زیر است:

زینب جلالیان -2- شیرکو معارفی-3- حبیب الله‌ لطیفی  4- سید سامی حسینی، سلماس  5- سید جمال محمدی، سلماس  6- رستم ارکیا  7- فسیح یاسمنی  8- رشید آخکندی 9- حسین خضری 10- فرزاد کمانگر11- علی حیدریان 12- فرهاد وکیلی 13- مصطفی سلیمی، روستای ایلوی سقز 14- انور رستمی.

لازم به ذکر است بنا به گزارش سال 1991 عفو بین الملل از سال 1979 تا 1991، 50000کرد کشته و از سال 1987 تا 1991، 105 نفر از کردها در ایران اعدام شده اند. در گزارش ماه مارس سال 1994 همین سازمان در ژوئن سال 1993، 5نفر در کرمانشاه بعد از دو سال زندان اعدام شده اند.

بر اساس گزارش کمیسیون مبارزه با تبعیض نژادی و حمایت از اقلیت های وابسته به سازمان ملل در تاریخ10/8/1994 بر اساس گزارش نماینده فرانس لیبرتی  در 8سپتامبر 1993، 70 نفر به اتهامی پوشیدن لباس  کردی بازداشت و 10 نفر آنها بی نام و نشان مانده اند.

 

منابع:

1-آرشیو روزنامه اطلاعات

2-آرشیو روزنامه کیهان

3-آرشیو روزنامه انقلاب اسلامی

4- آرشیو مرکز فرهنگی چاک(کوردوساید)

5–مجله ی جنگ در کردستان

6-وبلاگ کتاب شناسی بهزاد خوشحالی و کتاب های 20 گانه اش.

7-خبرنامه  گویا

8-سایت سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان

9-سایت مجموعه فعالان حقوق بشر

10-سایت حزب دمکرات کردستان ایران

11-سایت حزب کومله

12-سند UN, CD /872-12/9/88,  کنگره خلع سلاح

13- سند e/cn.4/sub.201988,UN

14-سندUN، e/cn.4-31/4/1992 شورای اجتماعی اقتصادی سازمان ملل

15-سند UN شورای امنیت s/23685/add9/31992

16- سند  un، e/cn/.4/1993/45 شورای اقتصادی اجتماعی

17-گزارش عفو بین اللمل MDE 14/1/1988/

18- گزارش عفو بین اللمل MDE 14/3/1989/

19- گزارش عفو بین اللمل MDE 13/10/1992/

20- ایران :نقض حقوق بشر 1987 تا 1990سازمان عفو بیل املل MDE 31/12/1992

21- مجموعه اسناد کمیسوین حقوق بشر کردستان. ماستریخت 2711992