در این 31 سال

نویسنده

» لوموند و مروری بر انقلاب اسلامی ایران

نوشته میشل توبمان

سی و یک سال پیش یعنی در سال 1978، آغاز ماه محرم، ماه عزاداری شهادت امام حسین در جنگ کربلا در 680 هجری قمری، مصادف بود با اول دسامبر. محرم 1978 به جنبش غیر قابل مهار توده ها که از اعماق جامعه سربرآورده بود چنان شتابی بخشید که در عرض چند هفته کهن ترین پادشاهی جهان را که بنیانگزار آن کوروش بود و قدمتی 2500 ساله داشت، سرنگون کرد.

در 11 دسامبر همان سال که مصادف با مقدس ترین روز تقویم شیعه یعنی عاشورا و سالروز کشته شدن امام حسین بود در پادگان لویزان واقع در شمال تهران که مقر نیروی ویژه هوابرد ارتش یعنی گارد جاویدان شاهنشاهی بود شورشی رخ داد که طی آن شورشیان 72 افسر و درجه دار گارد را، دقیقاً به تعداد” شهدای” کربلا که در کنارامام حسین به خاک افتادند، به قتل رساندند. مردم ایران در این واقعه دست سرنوشت را دخیل دانستند.

روزهائی که از پس عاشورا آمد شاهد فروریختن بنای نظام شاهنشاهی ایران به سان باروئی کاغذین شد. پنج هفته بعد، در 16 ژانویه 1979، شاه و همسرش کشور را ترک کردند و در اول فوریه همان سال آیت الله خمینی پس چهارده سال تبعید، در میان دریائی از استقبال کنندگان پا به خاک ایران گذاشت. در روز یازدهم فوریه ارتش ایران ضمن اعلام” بی طرفی” کلید کشور را تقدیم جبهه ای ناهمگون کرد که از چپ های مارکسیست تا اسلام گرایان را در بر می گرفت هرچند تا اعمال سیطره مطلق خمینی بر نیروهای این جبهه راه درازی نمانده بود.

عاشورای امسال مصادف بود با 27 دسامبر. در این روز شبه نظامیان بسیجی که به گونه ای نمادین برای نظام اسلامی حکم گارد جاویدان شاهنشاهی را دارند ناچار شدند در بسیاری از نقاط در مقابل هجوم تظاهر کنندگان عقب بنشینند زیرا دیگر اکنون، مانند سال 1978 ، این نیروی خشم است که بر ترس چیره می شود. امّا آنچه که مسلم است اینست که تاریخ هیچگاه عیناً تکرار نمی شود. هیچ کس قادر نیست حدس بزند که نظام کنونی ایران برای حفظ قدرت، در زمینه سرکوب داخلی و تحریک نظامی کشورهای دیگر تا کجا پیش خواهد رفت و کسی قادر نیست پیش بینی کند که جمهوری اسلامی مانند حکومت شاه  تا دو ماه پس از عاشورا دوام نخواهد آورد.

به رغم همه این ها، عکس ها و فیلم های ضبط شده با تلفن های همراه که برروی شبکه های اینترنتی قرار گرفته اند یاد آور تصاویری هستند که سی سال پیش غرب را منقلب کرده بود. در این تصاویر، مثل سی سال پیش تظاهر کنندگان بی سلاحی را می بینیم که در میانشان همه جور آدمی دیده می شود: دانشجویان هوادار غرب، زنان با حجاب، پیر و جوان، فقیر و غنی که با دست خالی در مقابل نیروهای انتظامی می ایستند. اکنون نیز مثل سی سال پیش مردم شب ها بر روی بام خانه ها فریاد الله اکبر سر می دهند و به جای شعار” مرگ بر شاه” آن زمان  شعار” مرگ بر خامنه ای” می دهند.

امّا بین امروز و سی سال پیش یک فرق اساسی وجود دارد. در 1978  طرد غرب و دموکراسی برخاسته از آن نیروی محرکه انقلاب به شمار می رفت. به همین خاطر وقتی شاه ، پس از آنکه متوجه شد سررشته وقایع از دستش خارج می شود، در 5 اوت 1978  وعده برگزاری انتخابات آزاد در سال بعد را داد نیروی اوپوزیسیون به رهبری خمینی  دست رد به سینه شاه زد و وقتی در ژانویه شاپور بختیار لیبرال که از مخالفین شاه به شمار می رفت برای گشودن راه دیگری غیر از سلطنت مطلقه و دیکتاتوری اسلامی مقام نخست وزیری را پذیرفت به او کمترین فرصتی نداد. امّا خواسته های معترضان امروز بسیار متفاوت از اپوزیسیون سی سال پیش است. نیروی محرکه جنبشی که در روز 12 ژوئن 2009 و در پی دستکاری در نتایج انتخابات ریاست جمهوری متولد شد آزادی، دولت مبتنی بر قانون، دموکراسی، برابری زن و مرد و آشتی با دنیای خارج است.

این جنبش که در ابتدا تنها در اعتراض به تقلب در انتخابات شکل گرفت امروز اساس نظام یعنی اصل” ولایت فقیه” و سیطره روحانیت بر سیاست کشور را زیر سئوال برده است. نیمه شب یکشنبه بر روی بام های خانه ها در تهران، شیراز و اصفهان در لابلای فریاد الله اکبر مردم شعار” جمهوری ایرانی” به جای” جمهوری اسلامی” خمینی نیز شنیده می شد.

 

میشل توبمان روزنامه نگار فرانسوی یکی از نویسندگان کتاب” تاریخ مخفی انقلاب ایران” به همراه رامین پرهام است.

 

منبع: لوموند 29 دسامبر