ایران ۶ ماه فرصت دارد

نویسنده
سارا سماواتی

» تحریم بانک مرکزی در مصاحبه با محمدرضا بهزادیان

تحریم بانک مرکزی ایران که جامعه اقتصادی ایران را لرزانده، هنوز به امضای رئیس جمهور امریکا نرسیده است. علیرغم اهمیت مسئله، در بررسی مطبوعات ایران می توان به روشنی دید که بحث و گفتگو در این باره  از محدودیت های شناخته شده ای برخوردار است.«روز» در چنین فضایی با یکی از کارشناسان اقتصادی در تهران در این مورد گفتگو کرده است: محمد رضا بهزادیان، از فعالان پرحاشیه اتاق بازرگانی تهران. بهزادیان در این مصاحبه اجرایی شدن تحریم بانک مرکزی را«هنوز»ممکن نمی داند اما  معتقدست:«در شش ماهه آینده در صورت جایگزین شدن نفت عراق و عربستان لیبی و جبران کاهش دومیلیون بشکه نفت ایران، این تصمیم متأسفانه عملیاتی خواهد شد.»

این مصاحبه درپی می آید.

بهزادیان که منتسب به اصلاح طلبان است،همراه همفکران خود با شعار” تحول” در دوره ششم به میدان انتخابات اتاق بازرگانی تهران آمد و به گفته خود اتاق را از انحصار محافظه‏کاران سنتی، مثل علی نقی خاموشی، میرمحمد صادقی و اسدالله عسگراولادی و امثالهم خارج کرد.

 او در باره این انتخابات می گوید: در ششمین دوره‏ی انتخابات اتاق‏های بازرگانی، ابتدا دولت‌ آقای احمدی‏نژاد اقدام به رد‌صلاحیت من کرد؛ ولی بعد از اینکه احساس کرد این رد‌صلاحیت ممکن است منجر به عدم حضور رای‏دهندگان بشود، صلاحیت را تایید کرد ولی به محض اینکه بعد از انتخابات دید من بالاترین رای را آورده‏ام، رای من را باطل و معلق کرد؛ البته با همکاری عواملش که در اتاق بودند.

 بهزادیان اجرایی شدن تحریم بانک مرکزی را هنوز ممکن نمی داند و می گوید:

 با توجه به اینکه تحریم بانک مرکزی ایران باعث عدم فروش نفت ایران و افزایش قیمت نفت در بازار جهانی می شود، از نظر من عملیاتی شدن آن در شرایط فعلی انکان پذیر نیست. اما در شش ماهه آینده در صورت جایگزین شدن نفت عراق و عربستان لیبی و جبران کاهش دومیلیون بشکه نفت ایران، این تصمیم متأسفانه عملیاتی خواهد شد.

و این ناگزیر است؟

هنوز نه؛ این فرصتی است برای ایران که شاید طی آن بتواند روابط خود را با جهان بر مبنای دیگری تنظیم و از این اتفاق به طور کلی جلوگیری کند، یا اگر میخواهد بر همین روال ادامه بدهد، تدبیری بیاندیشد.

و اگر این تحریم صورت بگیرد به چه معناست؟

ببینید اتاق سوئیفت بر روی بانک های ایران بسته می شود. آن چیزی که به آن سوئیفت می گویند پیام رمز بانکی ست بین بانک های جهان. وقتی بانکی پولی را ارسال می کند در واقع پیامی رمزی به بانک دیگر می فرستد که این میزان پول توسط ایکس به ایگرگ فرستاده شده و اینهم پیام رمز آن. کانال کشف این رمز، اتاق تهاتری است که در آمریکا وجود دارد؛ حالا اگر امریکا این اتاق را بر روی ایران ببندد، آنوقت همه مبادلات بانکی ایران تعطیل می شود. لذا تحریم بانک مرکزی به این معناست که اتاق سوئیفت ( تهاتر ) که مرکز آن در نیویورک است، وعملاً همه ارتباطات بانکی جهان از آن جا انجام می شود، بر روی بانک مرکزی ایران بسته وهر نوع انتقال پولی به ایران یا از مبدأ ایران،  در دنیا متوقف می شود. این می تواند ارسال پول برای یک دانشجو باشد، یا خرید یک دارو و امثاللهم و البته پول نفت هم شامل همین روند می شود.

ولی آقای بهزادیان همین الان هم نقل و انتقال پول از ایران و به مقصد ایران دارای محدودیت هایی است.

الان سخت و مشکل است ولی امکان پذیر است. برای اشخاص ممکن نیست که از مبدأ ایران یا برای ایران پولی بفرستند ولی همانطور که می بینید در نهایت همه خریداران نفت ایران دارند پولهای شان را پرداخت می کنند. بگذریم از هند یا چین که پس نمی دهد و نگاه می دارد تا کالای چینی بفرستد. ولی خریدارانی مثل ژاپن، اسپانیا، ایتالیا دارند روزانه پول خرید نفت را می فرستند.

 

در همین زمینه با کمال اطهاری، اقتصاددان ، مولف و مترجم هم گفت و گو کرده ایم.او اهمیت این تحریم را در تکمیل کردن شرایطی که«پیشاجنگی»می نامد، می داند.از او می پرسیم:

فکر می کنید  تأثیر احتمالی بالا رفتن قیمت نفت و تنگناهای اقتصادی کنونی غرب می تواند مانع عملی شدن این تحریم شود؟

من اینطور فکر نمی کنم. این گفتار ها در باره عراق و پیش از وقایع لیبی هم به میان آمد. در عمل این اتفاق می افتد که جریان نفت ایران هم مانند عراق و لیبی برای مدت محدودی قطع می شود.الان هم می بینید که اوپک همان سقف سی میلیون بشکه را تقبل کرده است. این بدان معناست که اگر نفت ایران هم قطع بشود، اوپک موظف است آن را تا سی میلیون بشکه برساند. و ایران هم ـ نمی دانم آگاهانه یا ناآگاهانه ـ این قرار را تأیید کرده است! من متعجب شدم. به این ترتیب با تأیید خود ایران کشورهای دیگر می توانند جبران مافات بکنند.

اهمیت ویژه تحریم بانک مرکزی را در چه می بینید؟

به قول کلاوزو ویتس، استراتژیست آلمانی، “ جنگ ادامه سیاست است به نوعی دیگر ” حالا می شود گفت سیاست ادامه اقتصاد است به نوعی دیگر.این سیاست تحریم امروزه یک شرایط پیشاجنگی و مخربی را به ایران تحمیل می کند . باید هدف آن سیاست مشخص شود. تجزیه و تحلیل این مسئله می تواند بسیار مفید باشد برای هر دوطرف. هم دولت آمریکا و هم دولت ایران. یعنی باید دید که این تحریم در خدمت کدام سیاست است و آن سیاست به دنبال چه هدفی ست؟ به شرایط مشابه نگاه می کنیم. مصر را ببینیم. بعد از حدود سی سال که دیکتاتوری مثل مبارک را بر سر کار نگاه داشتند؛ حالا شرایط اجتماعی مصر به گونه ای است که سلفی ها به میدان می آیند و صاحب رأی هایی می شوند که مثلاً برابری می کند با ارای سکولارها. خوب! این سلفی ها موافق آمریکا نیستند و  موافق ایران هم نیستند؛ همانطور که طالبان هم نبودند و از اولین عملیات شان یکی این بود که اعضای سفارت ایران را قتل عام کردند. این نشان می دهد که آن حرف آقای فوکویاما خیلی درست بود که در زمان آقای خاتمی گفت: راه دموکراسی در خاورمیانه از ایران می گذرد. این حرف او را آقای بوش نشنید، همچنانکه شاید امروز آقای مک کین نمی شنود وقتی می گوید: اوباما برای خروج از عراق از تاریخ شرمنده خواهد شد.براساس چنین تضادهایی در آمریکا، آقای اوباما می تواند بگوید من نمی خواهم ولی ناچار از به کار گرفتن سیاست جنگی هستم. البته فرقی نمی کند که این صوری باشد یا واقعی؛ در حالیکه اوباما اعلام هم کرده بود که مخالف تحریم بانک مرکزی است. به هر حال اصرار کنگره  امریکا بر این است؛ کنگره ای که حتی با خروج سربازان آمریکایی از عراق مخالفت دارد.به هر حال آمریکا باید ارزیابی کند که آیا اگر در زمان آقای خاتمی، ایران محور شرارت اعلام نمی شد، لزوماً ما به این مسیر می افتادیم؟اگر حسنی مبارک که هم جامعه مصر از او خسته شده بود و هم خودش بیمار و خسته بودـ مثل وضعیت شاه در دوران انقلاب ـ زودتر یک آلترناتیو مناسبی می یافت، آیا جامعه مصر الان به سلفی ها رأی می داد؟ این نشان می دهد که سیاست درستی در این زمینه ها حاکم نیست. من نمی خواهم در اینجا دفاعی از دولت کنونی جمهوری اسلامی بکنم می خواهم توجه بدهم  آن کسانی که می خواهند سیاست تحریم را پیش ببرند، باید ببینند اتخاذ این سیاست های شان تاکنون به سود کدام طرف بوده است؟ باید بگویم که این تحریم اگر چنان سیاستی را پشت سر خود دارد، و از سوی دیگر این سیاستی است که منجر به چنین بحرانی در جهان شده است، از هر طرف زیر سئوال است.