با نزدیکتر شدن انتخابات آینده ایران، مساله جریان نزدیک به محمود احمدینژاد و نحوه حضور او در این رقابتها نیز خبرساز شده است. در حالی که گروهی از اصولگرایان نزدیک به جبهه پایداری تلاش میکنند تا زمینه حضور دوباره او در میان خود را فراهم کنند، بخش دیگری از اصولگرایان که در زمان ریاستجمهوری احمدینژاد اختلافات جدی با او داشتند، حاضر به پذیرش او در میان اصولگرایان نیستند.
حجتالاسلام محمدرضا میرتاجالدینی، معاون پارلمانی احمدینژاد در زمان ریاست جمهوریاش طی گفتگویی با خبرگزاری آریا اعلام کرد: “آقای احمدینژاد هنوز به طور صریح درباره حضور در انتخابات اظهارنظری نکرده که اصولگرایان بخواهند ایشان را درجمع خود نپذیرند .آقای احمدینژاد در عرصه انتخابات مجلس ورود مستقیم نخواهد داشت.” او اضافه کرد: “اگر آقای احمدینژاد لازم ببیند در انتخابات فعالیت داشته باشد قطعا با طیفهای اصولگرا یکی خواهد شد درواقع اینگونه نیست که ایشان پرچم جداگانهای بلند کند. در بین اصولگرایان طیفهای مختلفی حضور دارند، بخشی ازاین طیفها به آقای احمدینژاد نزدیک هستند و ایشان را میپذیرند اما بخشی از اصولگرایان هم از منتقدان سرسخت آقای احمدینژاد بوده اند به هرحال این تفاوت در طیفهای اصولگرایان وجود دارد.”
سخنان میرتاجالدینی بخشی از اختلافات پشت صحنه در میان راستگرایان ایران را آشکارتر کرده است. در ماههای گذشته و با بیشتر شدن احتمال بازگشت احمدی نژاد به صحنه سیاسی ایران، گروهی از راستگرایان سنتی صریحا به انتقاد از او پرداخته و خواستار کنارهگیری او از سیاست شدند.
حتی اسدالله عسگراولادی، از اعضای شورای مرکزی جمعیت موتلفه یکبار در پاسخ به این پرسش که اگر احمدینژاد را ببیند چه توصیهای به او خواهد داشت، گفته بود: “میگویم از قدرت فاصله گرفتهاید و زمان استراحت و مطالعه فرا رسیده است!”
احمد توکلی هم چندی پیش تاکید کرد که با توجه به سوابق و عملکرد احمدینژاد ، نباید به او اجازه داد که دوباره در صحنه سیاسی فعالیت کند. او در جواب این سوال که اگر احمدینژاد بازگردد “او را میپذیرید یا کنار میزنید؟” گفته بود: “من که حاضر نیستم به هیچ وجه با او باشم. فکر میکنم خیلی از اصولگراها این طور هستند.”
خشم از عملکرد محمود احمدینژاد در دوران ریاستجمهوریاش همچنان در میان اصولگرایان وجود دارد. احمدینژاد گرچه هر دو بار با کمک راستگرایان به قدرت رسید، اما حاضر نبود که زیر سایه آنان قرار گیرد و در طول هشت سال دوره ریاستجمهوریاش تلاش کرد تا جریان نزدیک به خود را سامان دهد. جریانی که به مرور به “جریان انحرافی” موسوم شد. احمدینژاد با همه جریانهای سیاسی درگیر شد و متحدان خود را یکی پس از دیگری از دست داد. او و دوستانش حتی در اواخر دوران ریاستجمهوری معتقد بودند که اصولگرایان توان لازم برای پیروزی بر اصلاحطلبان را ندارند و علیرغم تجربه هشتساله و گلایههایشان، ناچار از اتحاد دوباره با او خواهند بود. اما خاطرات دوره ریاستجمهوری احمدی نژاد هرگز فراموش نشد.
چند روز پیش حجتالاسلام غلامرضا مصباحیمقدم، سخنگوی جامعه روحانیت مبارز و نماینده تهران در مجلس به خبرگزاری ایسنا گفت: “آقای احمدینژاد و آن جریان انحرافی خود را در دایره اصولگرایان تعریف نکردند و دائما گفتند که مدیون اصولگرایان نیستیم. آقای احمدینژاد مدعی بود که آرایی که به دست آورده حاصل اقدامات شخصی خودش و کسانی بوده که با او همراهی میکنند، البته این تحلیل درستی نبود، اما به هر حال وقتی آنها خودشان را جزو جریان اصولگرا تعریف نمیکنند، چه اصراری است که ما بخواهیم آنها را جزو اصولگرایان تلقی کنیم.” او این سخن را در پاسخ به پرسش خبرنگار ایسنا گفته بود که از سهم جریان احمدینژاد در میان اصولگرایان پرسیده بود.
مصباحیمقدم همچنین درباره نگرانی احتمالی اصولگرایان از حضور جریان هوادار احمدینژاد در انتخابات گفته بود: “در دوره ریاست جمهوری آقای احمدینژاد با چند جریان روبرو بودیم؛ یکی جریان اصولگرایی بود که از ریاستجمهوری آقای احمدینژاد حمایت کرد اما این حمایت را یک حمایت همهجانبه قرار نداد بلکه حمایت همراه با انتقاد بود، این اکثریت جریان اصولگرا بود. جریان کوچکتری بود که تحت عنوان جریان پایداری تعریف شد که از آقای احمدینژاد به صورت همهجانبه و کامل حمایت کرد و در شرایط خانهنشینی آقای احمدینژاد موضع فاصله را بین خودش و احمدینژاد شروع کرد و سعیاش بر این بود که هر آنچه از حامیان آقای احمدینژاد بتواند به طرف خود جذب کند و در این کار هم به صورت نسبی موفق بود. یک جریان کوچکتر تحت عنوان جریان انحراف شکل گرفت که به طور عمده جریان پایداری در مقابل جریان انحراف پدید آمد. آن جریان انحراف همچنان وجود دارد اما جریان پرتعداد و گستردهای نیست که به صورت جدی تاثیرگذار باشد و بخواهد مستقل از جریان اصولگرا وارد معرکه انتخابات شود و مدعی برنده شدن انتخابات باشد.” او تاکید داشت: “ما نگرانی جدی نداریم که بخواهد آن جریان نسبت به جریان اصولگرا مشکلآفرین باشد.”
با اینهمه در روزهای گذشته اخباری از نزدیکی دوباره گروهی از راستگرایان به احمدینژاد منتشر شده که میتواند بار دیگر موجب اختلافات جدی در میان آنها شود.
روزنامه اعتماد در گزارشی با عنوان “پروژه احمدینژاد برای بازگشت به اردوگاه اصولگرایان” نوشت: “از مجموعه اظهارات طرفداران احمدینژاد اینگونه برمیآید که این گروه سیاسی با جداکردن صوری اسفندیار رحیم مشایی تلاش کردند تا این پالس را برای منتقدان و مخالفان احمدینژاد ارسال کنند که عامل اصلی اختلافات، دیگر جایی در مناسبات سیاسی احمدینژاد ندارد. رمز گشایی از جدایی ناگهانی و ظاهری مشایی از احمدینژاد، میتوانست بسیاری از اصولگرایان را که از احمدینژاد به دلیل حمایتهایش از مشایی رویگردان شده بودند را به فکر همکاری دوباره با او بیندازد. ” نویسنده این روزرنامه اضافه کرد: “احمدینژاد امروز بیش از هر زمان دیگری به عده و عده اصولگرایی نیاز دارد چرا که او به تنهایی حتی با در نظر گرفتن آنکه میتواند هزینههای انتخابات را تامین کند، نمیتواند معجزه کند. همین است که با ادراکی صحیح از وضعیت خود و شرایط برهم ریخته اصولگرایان تلاش دارد تا به اردوگاه چند ضلعی اصولگرایان بپیوندد.”
روزنامه شرق نیز در گزارشی دیگر از “بازگشت حامیان جلیلی به سوی احمدینژاد” خبر داده و پرسیده بود: “آیا جبهه پایداری و حامیان سعید جلیلی که در دولت نهم، زاویههایی با احمدینژاد پیدا کرده بودند، دوباره دارند به او نزدیک میشوند تا ائتلافی از احمدینژادیها وجلیلیها در مجلس دهم شکل بگیرد؟ اگرچه در قالب و با عنوانحامیان گفتمان انقلاب اسلامی[؟]”