“آسیه امینی” و “نگار یوسفی” روزنامه نگاران ایرانی دیروز در برنامهای با عنوان “دموکراسی در ایران، همین حالا”، در یکی از سالنهای نمایشی sodra teatern شهر استکهلم درباره جنبش اعتراضی مردم ایران و همچنین جنبش زنان ایران سخن گفتند.
در این برنامه ابتدا یک متن نمایشی که ملهم از اعتراضهای اخیر مردم ایران بود، توسط چند فعال فرهنگی، سیاسی و مطبوعاتی به نامهای “مریم مقدم”، “المیرا اریخان”، “نسیم عقیلی”، “سهراب فدایی”، “شهریار لطیفزاده” و “پر میلستام” بازخوانی و اجرا شد. این متن ده دقیقهای با الهام از تارنمای “تویتر” و تلاش تویترهای ایرانی برای رساندن خبرهای مربوط به ایران به دیگر کشورهای جهان، با لحنی طنزآلود تنظیم و نوشته بود. نام این نمایش، “پرشین کیوی”، آیدی یکی از کاربران واقعی تویتر است که از درون ایران بهطور فعال گزارشهایی درباره حوادث و تظاهرات گسترده مردم پس از نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری منتشر کرده است. این آیدی بعد از مدتی به دلایل نامعلوم غیر فعال شد. کارگردان این نمایش کوتاه “جلال محمدی” بود.
در بخش دوم برنامه “آسیه امینی” از ایران و “نگار یوسفی” خبرنگار رادیو سوئد، برای حاضران در سالن سخن گفتند. مجری و مترجم این برنامه “آتنا فرخزاد” روزنامهنگار ساکن سوئد بود.
آسیه امینی در آغاز سخنان خود درباره تفاوتهای روزنامهنگاری در کشورهایی چون ایران با کشورهای اروپایی گفت: “در حرفه روزنامهنگاری، روزنامهنگار حق ندارد در سوژه مورد نظرش دخالت کند. ولی به نظر من اصول این حرفه به ناچار در برخی از نقاط جهان باید با شرایط استثنایی آن منطقه تطبیق پیدا کند. از این نظر کشور ایران یک استثنا است. بهخاطر اینکه خیلی از اوقات من به عنوان روزنامهنگار چنان با سوژه مورد نظرم درگیر میشوم که ناگزیر به چالش میشوم؛ چالش با همه چیز از جمله محیط و جامعه.بنابراین ناخودآگاه جایگاه من به عنوان روزنامهنگار به فعال اجتماعی تبدیل میشود.”
وی سپس با تاکید بر اینکه “خیلی از سوژهها از زندگی ما جدانیست”، ادامه داد: “یکی از این سوژه ها قانون است. قانون را چه کسی باید تغییر دهد و اصلاح کند؟ من به عنوان آدمی که در آن مملکت زندگی میکنم و روزنامهنگار هم هستم در قبال آن چه مسئولیتی دارم؟ اما اتفاق دیگری که در آن کشور میافتد این است که خود حرفه روزنامهنگاری به دلیل اینکه روزنامهنگاران بهطور مداوم قربانیان حقوق بشر هستند، از یک منظر تبدیل به نوعی از فعالیت حقوق بشری میشود.”
این روزنامهنگار با اشاره به اینکه دامنه اعتراضها همچنان در ایران ادامه دارد گفت: “ممکن است خیلیها بگویند که نقض حقوق بشر، زندانی سیاسی، شکنجه و اعدام در سی سال اخیر همیشه در ایران وجود داشته. اعتراضها همیشه بوده و سرکوب هم همیشه بوده… بله همیشه بوده اما نقطه تفاوت امروز با گذشته، انرژی و قدرتی است که در درون جنبش اعتراضی مردم با همه این خشونتها مقابله میکند.”
به عقیده آسیه امینی به علل مختلف از جمله تخریبهای ناشی از سالهای جنگ، نا آرامی، تحریمها و سرکوبهای اجتماعی و سیاسی، بسیاری از فعالان، از جمله خود وی حوزه های اجتماعی را برای فعالیت ترجیح دادند. زیرا بر این باور بودند که تغییرات باید از بدنه اجتماع آغاز شود: “اما حتی مسالمتجویانهترین حرکتهای مردمی از سوی حکومت تحمل نشد؛ چراکه حاکمیت ایران همواره یک حاکمیت ایدئولوژیک بوده و از آن قوام میگرفته.اما به نظر من این قوام را به مرور از دست داده و همین حاکمیت را دچار ترس و تزلزل کرده است.به همین دلیل حرکت فعالان اجتماعی را نیز در جهت تضعیف این ایدئولوژی میدانند.”
وی یکی از مهمترین کارهایی را که ایرانیان خارج از کشور میتوانند در حمایت از مردم معترض ایران انجام دهند، زنده نگه داشتن صدای جنبش اعتراضی مردم ایران دانست و اینکه اجازه داده نشود قدرت نظامی جمهوری ایران، صدای اعتراض مردم را خفه کند.
این روزنامهنگار می گوید: “سالهاست که کشور ثروتمند ما به خاطر داشتن نفت و گاز اسیر است. دولتهای غربی هم دنبال همینها هستند و به حقوق بشر ما کاری ندارند. در حالی که حقوق بشر ما همیشه قربانی این ثروت عظیم نیز شده است.”
آسیه امینی با اشاره به اینکه در ایران گروههای مختلفی از فعالان حقوق زنان به صورت موازی با همدیگر فعالیت میکنند و باهم همکاری دارند، در پاسخ به پرسشی مبنی بر علل موفقیت زنان ایران در دنیا، گفت: “ما بازماندگان مادربزرگهای خود از جنبش مشروطه به اینسو هستیم. به هیچ عنوان نباید زحمتهای آنها را در جنبش زنان ایران تا به امروز نادیده بگیریم. شاید سنگ اول را آنها به خوبی بنا کردند که “توزیع اگاهی” را مهمترین رکن فعالیت خود قرار دادند. زیرا جنبش زنان ایران یکی از اولین کارهایش باسواد کردن زنان ایرانی بود. آگاهی سنگ بنای اولیه هر جنبش رو به رشدی است. به نظر من از آن زمان تا امروز همچنان آگاهی عنصر اصلی و پیش برنده جنبش زنان ایران بوده است. میزان توزیع اطلاعات، درباره مسائل زنان در همین ده سال گذشته قابل مقایسه با خیلی از کشورهای دیگر نبوده است. توزیع اطلاعات به نوعی به چالش کشیدن همه ساختارهای مردسالار نیز هست.”
این فعال حقوق بشر در پایان گفت: “«ما زنان به این نتیجه رسیدهایم هر اتفاقی که قرار است در دنیا بیفتد باید از خانه هایمان شروع بشود. دموکراسی باید از خانه بیرون بیاید و گسترش پیدا بکند. آن چیزی که جنبش زنان به دنبال آن است برابریطلبی در همه زمینههاست؛ و زنان فعال در جنبش ایران دموکراسی را از خودشان و خانههایشان شروع کرده و به بیرون بردهاند.”
انرژی هستهای
“نگار یوسفی”، نیز با اشاره به تظاهرات اخیر دانشجویی در تهران و چند شهر بزرگ ایران، گفت: “در اخبار سوئد هیچ خبری درباره این تظاهرات یکی دو هفته اخیر نبود و ما خبرها را از فیس بوک و یوتیوب دریافت میکردیم. چیزی که سوئد در موردش متمرکز شده مسئله انرژی هستهای است و این برایشان از وضعیت حقوق بشر در ایران مهمتر است. متاسفانه اگر سوئد خودش در مسئلهای ذینفع باشد، به آن میپردازد و اگر نباشد، چندان به آن اهمیتی نمیدهد و مسئله آنطور که باید بزرگنمایی نمیشود.”
این روزنامهنگار با اشاره به اینکه اتفاقهای زیادی در دنیا روی می دهد و همه مایل نیستند فقط در مورد ایران بشنوند گفت: “نمیشود فقط روی ایران تمرکز کرد. ایران برای ما خیلی مهم است ولی بهعنوان مثال ونزوئلایی ها هم مایلند در مورد چاوز بشنوند.”
نگار یوسفی به این نکته اشاره کرد که رادیو و تلویزیون سوئد در درون ایران خبرنگار ندارد و توضیح داد: “الجزیره، بیبیسی و دیگر خبرگزاریها این کار را کردهاند و خبرنگار بومی در داخل ایران دارند، اما سوئد این امکان را ندارد.”
او در پاسخ به اینکه چرا جنبش زنان ایران تا این حد در دنیا مشهور است، گفت: “زنان ایرانی اولین قربانیان رژیم اسلامی بودند. به همین دلیل نمیشود جنبش زنان ایران را با سوئد مقایسه کرد. مسئله بسیار بزرگتر از اینها است. مسئله زندانیان سیاسی، نبود آزادیهای سیاسی، حقوق اقلیتها و… تمام اینها قسمتی از مسائل و مطالبات جنبش زنان ایران را دربرگرفته است. در واقع جنبش زنان ایران بسیار همه جانبه است و فقط مسئله زنان را در بر نمیگیرد. این جنبش حتی به بیرون هم سرایت کرده است و نقش بزرگی در تغییرات ایران بازی خواهد کرد.”
در این برنامه همچنین نامه سرگشاده هشت هنرمند ایرانی در واکنش به اتفاقهای اخیر ایران که توسط آذر محلوجیان به زبان سوئدی ترجمه شده بود، برای حاضران قرائت شد. هنرمندانی که پای این نامه را امضا کرده اند عبارت بودند از: حمید امجد، نغمه ثمینی، محمد رحمانیان، محمدرضا راد، علیرضا نادری، محمدامیر یاراحمدی و محمد یعقوبی.
در این متن اعتراضی با تاکید بر اینکه در مقطع کنونی، فعالیت برای امضاکنندگان نامه فوق چیزی نیست جز ثبت صادقانه حوادث اخیر برای آیندگان، آمده بود: “ما هنرمندان تئاتر تصمیم گرفتهایم از اجتماعات بزرگ مردم بنویسیم. از آدمهایی بنویسیم که نقش بزرگی بازی کردند. ما تصمیم گرفتیم از آدمهای کوچک خیابان که رل خود ر ا تغییر دادند و به شخصیتهای نامیرا تبدیل شدند بنویسیم.”
پایانبخش این برنامه، گروه “آبجیز” بود که در حمایت از مردم ایران، آهنگی به نام “بیا” خواندهاند. خواننده این ترانه، “ملودی” و “صفورا”، دو خواهر ایرانی هستند که گروه “آبجیز” را در سوئد تشکیل دادهاند. آنها هر دو در سال 1980 وطن خود را ترک کرده اند. گروه آبجیز در ترانههای خود، مسائل مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایران را مطرح میکند و رویکردی اعتراضی دارد.