بالاخره خاتمی با هزار اگر و اما نامزدی خود را برای انتخابات ریاست جمهوری آینده اعلام کرد. در باره علل این همه تاخیر خاتمی – که اگرچه در نتیجه نهایی تا حدی مهم اما تعیین کننده نیست – حدس و گمان های زیادی مطرح شد. به احتمال زیاد بخش مهمی از این دغدغه ها بر چگونگی و کیفیت حضور و ادامه راه خاتمی تا روز برگزاری انتخابات تاثیر گذار خواهد بود و حتی خط مشی خاتمی در دولت اش – درصورت پیروزی – را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد. از این رو شناخت دغدعه های خاتمی از اهمیت بسیار بر خوردار است. به عبارت دیگر خاتمی پس از این رفتار های سیاسی خود را با این دغد غه ها تنظیم خواهد کرد. به نظر می رسد مهمترین مسایلی که موجب شد خاتمی در اعلام نامزدی تا کنون تامل کند عبارتند از :
1- بی شک برای راست افراطی حضور خاتمی در مبارزات انتخاباتی و از آن مهمتر پیروزی او، شکست سنگین و جبران ناپیری خواهد بود، از این رو با هر روش ممکن سعی خواهد کرد مانع موفقیت او شود.اصرار بر رد صلاحیت خاتمی توسط شورای نگهبان حداقل واکنش راست افراطی خواهد بود و در صورتی که هزینه های رد صلاحیت اجازه این کار را به آنها ندهد، فعال کردن گروههای فشار، وارد کردن تهمت، اتهام و پرونده سازی، ایجاد محدودیت برای ستاد های انتخاباتی خاتمی و بازداشت و بر خورد با نزدیکان و حامیان خاتمی و سایر راهکارهای مشابه و مرسوم راست افراطی تا روز برگزاری انتخابات در انتظار خاتمی و همکارانش خواهد بود.در برابر چنین هزینه های گزافی که به طور قطع و یقیین در صورت پیروزی خاتمی در دولت وی نیز ادامه خواهد داشت، او چه سیاست و راهکاری را باید در پیش گیرد؟
2- حالا دیگر همه از مواضع و دید گاههای سران نظامی و اطلاعاتی در باره خاتمی و قرار گرفتن او در جایگاه رییس قوه مجریه اطلاع دارند. فراموش نکنیم که در موارد متعدد در دولت اصلاحات، خاتمی با اعلام نگرانی نسبت به وقوع شبه کودتا و افزایش خشونت و به طور علنی به میدان آمدن نظامیان، از مواضع خود عقب نشینی کرد. این بار این تهدید بسیار جدی تر و محتمل تر است، خاتمی در برابر این فشار چه باید بکند؟
3- شرایط پیش روی کشور در حوزه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بسیار بحرانی و پیچیده است. با کاهش در آمد های نفتی، به عنوان شاه کلید به عقب راندن بحران ها نیز در اختیار دولت بعدی نیست. رکود اقتصادی و کاهش نرخ سرمایه گذاری نیز مزید بر علت شده است، روابط بین الملل کشور هم چندان تعریفی ندارد، از این گذشته به یمن اقدامات دولت فعلی و وعده های بی پشتوانه به مردم، کوهی از مطالبات در انتظار دولت بعدی است. خاتمی در برابر این شرایط دشوار چه کند؟ بخشی از تاکید خاتمی بر آمدن میر حسین موسوی شاید حاصل نگرانی او نسبت به دشواریهای فعالیت در دولت آینده بود، که البته خطای بزرگی بود ناشی از بی توجهی به شرایط سیاسی، اقتصادی ایران دیروز و امروز و بزرگنمایی توانایی های میر حسین موسوی و عملکرد او در 7-8 سال نخست وزیری اش.
4- وضعیت خاتمی در مجلسی که باید حداقل دوسال با آن کار کند هم کمابیش روشن است. حضور نمایند گان فعال راست افراطی، نظامیان و نیرو های اطلاعاتی مخالف خاتمی در مجلس شورای اسلامی شرایط را برای دولت بعدی بسیار دشوار می کند. در واقع اپوزیسیون دولت احتمالی خاتمی، پیش از تشکیل آن سازمان داده شده و با آمادگی کامل منتظر حضور حریف است.
احتمالا بخش دیگری از نگرانی های خاتمی هم مربوط به تشتت آرا و مسایل و مشکلات در جبهه اصلاحات بود که مورد توجه این یادداشت نیست.
با چنین شرایطی باید به خاتمی حق داد که در باره ورود خود در انتخابات تامل و از جهت مصالح فردی و جایگاه منافع ملی در این باره مشورت می کرد، می اندیشید و تصمیم می گرفت.
خاتمی به سئوال اول در باره آمدن یا نیامدن پاسخ داده، اما حالا باید به سئوالات دشوارتری پاسخ دهد. در راس این سئوالات خط مشی خاتمی از این مرحله به بعد است، رادیکالیسم، محافظه کاری یا مشی واسط؟
بنا بر شایعات و اخبار شنیده شده در ملاقات خاتمی با رهبر نظام به وی توصیه شده که نامزد ریاست جمهوری نشود. اگر این خبر صحت داشته باشد نفس اعلام نامزدی خاتمی را باید ورودی رادیکال قلمداد کرد. مقایسه شرایط امروز خاتمی با سال 1376 یا سال 1380 به خوبی نشان می دهد که او با محدودیت های بسیار جدی تری در مقایسه با دو دوره قبلی مواجه است. در واقع موازنه نیروها در درون ساختار سیاسی کاملا به سود مخالفان حضور خاتمی و اصلاح طلبان است.در چنین شرایطی دعوت خاتمی به انتخاب مشی رادیکال در برخورد با موانع اصلاحات در ساختارسیاسی موجود به معنای درگیر شدن وی و دیگر اصلاح طلبان در منازعه ای نابرابر است که نتیجه آن از هم اکنون قابل پیش بینی است. در مقابل تنها سرمایه بالقوه خاتمی در میدان انتخابات و پس از آن جامعه مدنی است. به فعل رساندن این سرمایه توسط خاتمی مستلزم پاسخ مناسب او به مطالبات جامعه مدنی است. خاتمی حتی باید پا را از این نیز فراتر گذاشته و مطالبات موجود را تعمیق بخشد و سمت و سو دهد. پارادوکس خاتمی نیز از همین نقطه آغاز می شود، او باید در عین توجه به رقیب قدرتمند مقابل اش که در صورت
احساس خطر هیچ اصل، ضابطه یا قانونی را برای حذف خاتمی و اصلاح طلبان بر نمی تابد، راه را برای جامعه مدنی و فعال سازی جنبش های اجتماعی برخاسته از متن آن هموار سازد.به این ترتیب مهمترین ویژگی عصر جدید ورود خاتمی به سیاست و وجه ممیزه او از دوره قبل می تواند نه محافظه کاری باشد و نه رادیکالیسم محسوب شود، بلکه می تواند تغییر فضای بازی از حوزه قدرت به عرصه عمومی و جامعه مدنی باشد.انتخاب با خاتمی است.