دغدغه های خاتمی و پاسخ او‏

سعید مدنی
سعید مدنی

بالاخره خاتمی با هزار اگر و اما نامزدی خود را برای انتخابات ریاست جمهوری آینده اعلام کرد. در باره علل ‏این همه تاخیر خاتمی – که اگرچه در نتیجه نهایی تا حدی مهم اما تعیین کننده نیست – حدس و گمان های زیادی ‏مطرح شد. به احتمال زیاد بخش مهمی از این دغدغه ها بر چگونگی و کیفیت حضور و ادامه راه خاتمی تا روز ‏برگزاری انتخابات تاثیر گذار خواهد بود و حتی خط مشی خاتمی در دولت اش – درصورت پیروزی – را نیز ‏تحت تاثیر قرار خواهد داد. از این رو شناخت دغدعه های خاتمی از اهمیت بسیار بر خوردار است. به عبارت ‏دیگر خاتمی پس از این رفتار های سیاسی خود را با این دغد غه ها تنظیم خواهد کرد. به نظر می رسد مهمترین ‏مسایلی که موجب شد خاتمی در اعلام نامزدی تا کنون تامل کند عبارتند از :‏

‏1- بی شک برای راست افراطی حضور خاتمی در مبارزات انتخاباتی و از آن مهمتر پیروزی او، شکست سنگین ‏و جبران ناپیری خواهد بود، از این رو با هر روش ممکن سعی خواهد کرد مانع موفقیت او شود.اصرار بر رد ‏صلاحیت خاتمی توسط شورای نگهبان حداقل واکنش راست افراطی خواهد بود و در صورتی که هزینه های رد ‏صلاحیت اجازه این کار را به آنها ندهد، فعال کردن گروههای فشار، وارد کردن تهمت، اتهام و پرونده سازی، ‏ایجاد محدودیت برای ستاد های انتخاباتی خاتمی و بازداشت و بر خورد با نزدیکان و حامیان خاتمی و سایر ‏راهکارهای مشابه و مرسوم راست افراطی تا روز برگزاری انتخابات در انتظار خاتمی و همکارانش خواهد ‏بود.در برابر چنین هزینه های گزافی که به طور قطع و یقیین در صورت پیروزی خاتمی در دولت وی نیز ادامه ‏خواهد داشت، او چه سیاست و راهکاری را باید در پیش گیرد؟‏

‏2- حالا دیگر همه از مواضع و دید گاههای سران نظامی و اطلاعاتی در باره خاتمی و قرار گرفتن او در جایگاه ‏رییس قوه مجریه اطلاع دارند. فراموش نکنیم که در موارد متعدد در دولت اصلاحات، خاتمی با اعلام نگرانی ‏نسبت به وقوع شبه کودتا و افزایش خشونت و به طور علنی به میدان آمدن نظامیان، از مواضع خود عقب نشینی ‏کرد. این بار این تهدید بسیار جدی تر و محتمل تر است، خاتمی در برابر این فشار چه باید بکند؟‏

‏3- شرایط پیش روی کشور در حوزه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بسیار بحرانی و پیچیده است. با کاهش در ‏آمد های نفتی، به عنوان شاه کلید به عقب راندن بحران ها نیز در اختیار دولت بعدی نیست. رکود اقتصادی و ‏کاهش نرخ سرمایه گذاری نیز مزید بر علت شده است، روابط بین الملل کشور هم چندان تعریفی ندارد، از این ‏گذشته به یمن اقدامات دولت فعلی و وعده های بی پشتوانه به مردم، کوهی از مطالبات در انتظار دولت بعدی ‏است. خاتمی در برابر این شرایط دشوار چه کند؟ بخشی از تاکید خاتمی بر آمدن میر حسین موسوی شاید حاصل ‏نگرانی او نسبت به دشواریهای فعالیت در دولت آینده بود، که البته خطای بزرگی بود ناشی از بی توجهی به ‏شرایط سیاسی، اقتصادی ایران دیروز و امروز و بزرگنمایی توانایی های میر حسین موسوی و عملکرد او در 7-‏‏8 سال نخست وزیری اش.‏

‏4- وضعیت خاتمی در مجلسی که باید حداقل دوسال با آن کار کند هم کمابیش روشن است. حضور نمایند گان فعال ‏راست افراطی، نظامیان و نیرو های اطلاعاتی مخالف خاتمی در مجلس شورای اسلامی شرایط را برای دولت ‏بعدی بسیار دشوار می کند. در واقع اپوزیسیون دولت احتمالی خاتمی، پیش از تشکیل آن سازمان داده شده و با ‏آمادگی کامل منتظر حضور حریف است. ‏

احتمالا بخش دیگری از نگرانی های خاتمی هم مربوط به تشتت آرا و مسایل و مشکلات در جبهه اصلاحات بود ‏که مورد توجه این یادداشت نیست.‏

با چنین شرایطی باید به خاتمی حق داد که در باره ورود خود در انتخابات تامل و از جهت مصالح فردی و جایگاه ‏منافع ملی در این باره مشورت می کرد، می اندیشید و تصمیم می گرفت.‏

خاتمی به سئوال اول در باره آمدن یا نیامدن پاسخ داده، اما حالا باید به سئوالات دشوارتری پاسخ دهد.‏‎ ‎در راس این ‏سئوالات خط مشی خاتمی از این مرحله به بعد است، رادیکالیسم، محافظه کاری یا مشی واسط؟‏

بنا بر شایعات و اخبار شنیده شده در ملاقات خاتمی با رهبر نظام به وی توصیه شده که نامزد ریاست جمهوری ‏نشود. اگر این خبر صحت داشته باشد نفس اعلام نامزدی خاتمی را باید ورودی رادیکال قلمداد کرد. مقایسه شرایط ‏امروز خاتمی با سال 1376 یا سال 1380 به خوبی نشان می دهد که او با محدودیت های بسیار جدی تری در ‏مقایسه با دو دوره قبلی مواجه است. در واقع موازنه نیروها در درون ساختار سیاسی کاملا به سود مخالفان ‏حضور خاتمی و اصلاح طلبان است.در چنین شرایطی دعوت خاتمی به انتخاب مشی رادیکال در برخورد با ‏موانع اصلاحات در ساختارسیاسی موجود به معنای درگیر شدن وی و دیگر اصلاح طلبان در منازعه ای نابرابر ‏است که نتیجه آن از هم اکنون قابل پیش بینی است. در مقابل تنها سرمایه بالقوه خاتمی در میدان انتخابات و پس از ‏آن جامعه مدنی است. به فعل رساندن این سرمایه توسط خاتمی مستلزم پاسخ مناسب او به مطالبات جامعه مدنی ‏است. خاتمی حتی باید پا را از این نیز فراتر گذاشته و مطالبات موجود را تعمیق بخشد و سمت و سو دهد. ‏پارادوکس خاتمی نیز از همین نقطه آغاز می شود، او باید در عین توجه به رقیب قدرتمند مقابل اش که در صورت ‏

احساس خطر هیچ اصل، ضابطه یا قانونی را برای حذف خاتمی و اصلاح طلبان بر نمی تابد، راه را برای جامعه ‏مدنی و فعال سازی جنبش های اجتماعی برخاسته از متن آن هموار سازد.به این ترتیب مهمترین ویژگی عصر ‏جدید ورود خاتمی به سیاست و وجه ممیزه او از دوره قبل می تواند نه محافظه کاری باشد و نه رادیکالیسم ‏محسوب شود، بلکه می تواند تغییر فضای بازی از حوزه قدرت به عرصه عمومی و جامعه مدنی باشد.انتخاب با ‏خاتمی است.‏