رسالت رویکرد اعتدالی ‎

الهه کولایی
الهه کولایی

بحث زنان، اعتدال و توسعه بحث گسترده‌ای است که نیازمند شناختن همه‌جانبه جایگاه زنان ایرانی و منطقه است. زنان ایرانی در مقایسه با زنان در کشورهای غرب آسیا یا خاورمیانه، تلاش‌های گسترده و همه‌جانبه‌ای را در مسیردستیابی به حقوق انسانی خود انجام داده‌اند. این تلاش‌ها ارتباط مستقیم با تلاش‌های کلی مردم ایران در این بخش از جهان، برای دستیابی به شرایط بهتر برای زندگی‌شان داشته است. به عبارت دیگر همان‌گونه که جامعه ایران درتلاش و تکاپو برای دموکراسی‌سازی در این بخش از منطقه شاخص است، زنان ایرانی هم تلاش‌های بسیاری را برای دستیابی به حقوق انسانی‌خود دنبال کرده‌اند. زنان ایرانی در جنبش مشروطیت علیه استبداد داخلی و در جنبش ملی شدن صنعت نفت علیه استعمار خارجی و در جریان انقلاب اسلامی برای تامین کردن خواسته‌ها و مطالبات خود، براساس آموزه‌های دینی تلاشی اثرگذار و گسترده را ثبت کرده‌اند. همین رویکرد موجب شده که زنان ایران از زنان سایر کشورهای منطقه متمایزشوند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی زنان در مراحل مختلف سیاسی کشور بسیار تاثیرگذار بوده‌اند. این واقعیت در بیانات بنیانگذار انقلاب اسلامی بارها مورد تاکید قرار گرفت و ایشان بارها گفتند زنان پیشگامان انقلاب اسلامی بودند. زنان در حفظ و پاسداری آرمان‌های انقلاب اسلامی چه در دوران جنگ و چه بعد از آن، نقشی بسیار تعیین‌کننده‌ ایفا کردند. نقش‌آفرینی زنان با توجه به مقاومت‌هایی صورت گرفت که جامعه سنتی در برابر حضور آنان از خود نشان داد. حضور فعال زنان در جامعه با موانع جدی روبه‌رو شد. از یک طرف آموزه‌های انقلاب اسلامی بر حقوق برابر زنان تاکید داشته، از سوی دیگر به‌دنبال حضور اجتماعی زنان و نقش‌آفرینی در خارج از خانه مقاومت‌های جدی شکل گرفت. یکی از عرصه‌های فعالیت زنان پس از انقلاب اسلامی حوزه‌های علمی، آموزشی و پژوهشی است که با توجه به باورهای دینی از ارزش و اعتبار ویژه‌ای برخوردار است. به‌ویژه اینکه نقش تعلیم و تربیت در دین اسلام مورد تاکید همه‌جانبه قرار گرفته است. همین تاکید موجب شد که زنان در این حوزه بسیار فعال شوند به گونه‌ای که از نیمه دهه ۷۰ افزایش چشمگیر حضور گسترده زنان در مراکز آموزش عالی شکل گرفت. به همین دلیل زنان توانستند در این زمینه بدرخشند و موانع پیش رو را بردارند. این کمترین و محدودترین عرصه‌ای بود که رقابت برابر برای زنان فراهم شده بود. زنان به همین دلیل توانستند در یک رقابت به نسبت برابر، ظرفیت‌های بالقوه خود را بالفعل کنند. متاسفانه بعد از مدتی موانع بیشتری پیش روی زنان ایجاد شد چنانکه بحث سهمــیه‌بندی جنسیتی یکی از موانعی است که پیش روی زنان با بهانه‌های مختلف شکل گرفت که برای رفع آن تدابیری هم اجرا شد. هرچند ایجاد این موانع تنها به عرصه‌های آموزشی محدود نمی‌شد. زنان در عرصه‌های اقتصاد و اشتغال با ضرورت ایفای نقش‌های مادری و همسری مواجه هستند که از دید سنت‌گرایان در تعارض با اشتغال دیده ‌شده است. این عوامل موجب شد که بسیاری مانع حضور زنان شوند. این روند در حالی شکل گرفت که تجربه‌های موفق جهانی نشان می‌دهد که زنان توانسته‌اند به خوبی نقش‌های مادری و همسری خود را ایفا کرده و از سوی دیگر با ایجاد حمایت‌های مناسب دولت، به خوبی از ظرفیت‌های خود در جامعه نیز استفاده کنند. در این زمینه نتایج قابل‌اعتنایی در ایران وجود ندارد. این مانع همچنان پیش روی زنان قرار دارد.

مهم‌ترین دلیل، موانع اجتماعی و فرهنگی است که گاه با تلاش دولت‌هایی که طرفدار حضور فعال زنان بوده‌اند تا حدودی برداشته شده است. با این حال این تلاش‌ها پایدار نبوده است. تلاش‌های سیستماتیک در طول سال‌های گذشته انجام شد تا زنان خانه‌نشین شوند. این موانع در عرصه سیاست هم وجود دارد. به گونه‌ای که سهم زنان از قدرت بسیار اندک بوده و با استانداردهای منطقه‌ای و جهانی فاصله زیادی دارد. سهم زنان از قدرت و تصمیم‌گیری سیاسی بسیار ناچیز و اندک باقی مانده است، به گونه‌ای که آنان نتوانسته‌اند سهم مناسبی را به خود اختصاص دهند. حضور زنان در مجلس، دستگاه‌های اجرایی و نهاد قضایی نشان می‌دهد که آنان با توجه به شایستگی‌هایی خود نتوانسته‌اند در عرصه قدرت جایگاه مناسبی را به خود اختصاص دهند. بدون شک موانع متعدد فرهنگی و اجتماعی دراین زمینه بسیارتاثیر‌گذار بوده است. اگر زنان بتوانند در جایگاه تصمیم‌گیری موقعیت خود را تحکیم بخشند، خواهند توانست رانت‌جویی را کاهش دهند. حضور گسترده زنان در عرصه قدرت می‌تواند به کاهش رانت خواری از یک سو و کاهش فساد از سوی دیگر کمک کند. همین موجب می‌شود که مسائل اجتماعی و رفاهی بیشتر در اولویت قرار بگیرد و سیاست قدرت جای خود را به ملاحظات انسانی و دغدغه‌های اجتماعی بدهد. لازمه موفقیت در این مسیر توجه به بقا و قوام خانواده است. این اصل اساسی در مدل توسعه جمهوری اسلامی اهمیتی مضاعف پیدا می‌کند. ایفای نقش خانگی همزمان با ایجاد فرصت برابر در جهت ایفای نقش اجتماعی زنان در بیرون خانه یا رویکرد اعتدالی می‌تواند به تقویت و ایجاد این نهاد بنیادین جامعه کمک کند. حفظ و تحکیم نهاد خانواده در مقدمه قانون اساسی هم مورد توجه قرار گرفته است، اما تقویت نهاد خانواده به معنای خانه‌نشین کردن زنان نیست، بلکه باید آن را یک تکلیف دولت تلقی کرد تا شرایط مناسب را برای زنان فراهم کند. در این صورت هم زنان و هم جامعه می‌توانند از همه توانمندی‌های آنان، همزمان با ایفای نقش خانگی بهره گیرند. رویکرد اعتدال باید این اصل اساسی را مبنای تلاش قرار دهد که نقش‌های خانگی زنان معارض با نقش‌های اجتماعی دیگر آنان نیست، بلکه باید شرایطی فراهم شود تا از این ظرفیت‌های عظیم به خوبی بهره گرفته شود. از سوی دیگر باید به تبعیض‌های موجود حقوقی در جامعه زنان پایان داده شود. مهم‌تر اینکه فرصت‌های برابر برای زنان برای حضور اجتماعی فراهم شود. در نهایت دستگاه‌های دولتی باید از زنان حمایت کنند. اگر این حمایت انجام شود، می‌توان بستری را فراهم کرد تا رفع تبعیض و خشونت علیه زنان محقق شود. اگر این منابع به خوبی مدیریت شود می‌توان تمام این امکانات را در خدمت توسعه همه‌جانبه به کار گرفت در غیر این صورت تنها از توان نیمی از جامعه استفاده می‌شود. به نظر می‌رسد که رویکرد اعتدال باید تمام تلاش خود را متوجه تعادل بخشی بین نقش‌های خانگی و دیگر نقش‌های اجتماعی آنان بکند. در این صورت دیگر زنان از ایفای نقش اجتماعی خود به بهانه همسری و مادری محروم نمی‌شوند. البته تحقق این شرایط، مستلزم این است که امکانات مناسبی برای نگهداری فرزندان ایجاد شود. در واقع به جای افزایش تبعیض‌ها علیه زنان باید از آنها حمایت شود. به همین ترتیب در حوزه قدرت هم، برای سهیم کردن زنان، نه‌تنها فرصت‌های برابر، بلکه باید تبعیض مثبت ایجاد کرد.

منبع: شرق، ۱۴ مرداد