نقطه بی بازگشت

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

http: //houshangassadi.com/

خرداد- ماه خیزش،اصلاحات و نزول و نزع حکومت اسلامی به نیمه می شود،  به سالگرد دیگری از قیام و رحلت “سید”ی می رسد که درقدرت، لقب “امام” گرفت، جمهوری اسلامی را بنا نهاد برخون و شمشیر؛ و چون رفت جانشینش تا بدانجا میراث “امام” را دامن گسترد که اکنون دست در دستان جبار بی رحمی دارد که جهان یکسره لعنتش می کند.

کوفی عنان، نماینده ویژه سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب پس از دیدار با بشار اسد، دیکتاتورسوریه و تنها دوست و متحد “نظام” در جهان می گوید: “کشتار و اعمال خشونت آمیز «به نقطه بی‌بازگشت» رسیده است.”

تصویر قربانیان قتل عام هولناک “حوله” درمنظرجهانیان است که با دیدن گلوی بریده کودکان بیگناه خون می گریند و در گزارش ها می خوانند: “بخشی از قربانیان با سلاح سرد یعنی چاقو کشته شده‌اند. به احتمال زیاد، نیروهای لباس شخصی بشار اسد یا نیروهای شبه نظامی محلی هوادار حکومت، اقدام به این کار کرده‌اند.”

اگر هم شکی در تکرار تجربه “لباس شخصی” های اعزامی از تهران در شهرهای سوریه بود، باسخنان جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران،برطرف می شود.

اسماعیل قاآنی، شرکت در عملیات نظامی و شبه‌نظامی در سوریه را تأیید می کند. اوبه خبرگزاری ایسنا می گوید: “جمهوری اسلامی «به‌طور فیزیکی و غیرفیزیکی» در عملیات نظامی، شبه‌نظامی و غیرنظامی در سوریه همگام با رژیم بشار اسد شرکت دارد.”

سردار قاآنی علت همپیوندی جمهوری اسلامی ـ سوریه را توضیح می دهد: “با وجود تمام اشکالاتی که دولت سوریه دارد و ما برای رفع آنها متذکر بوده‌ایم، اما سوریه جغرافیای مقاومت است و علت فشارهای آمریکا و اسرائیل به این دلیل است که دیدند تصرف آن امکان‌پذیر نیست.”

این مصاحبه، بلافاصله از خروجی سایت خبرگزاری “ایسنا” حذف می شود. اما در دهکده کوچک جهانی به سخنان نتانیاهو پیوند می خورد: “ایران بخشی جدایی ناپذیر از جنایات اسد است.”

شورای امنیت سازمان ملل متحد در نشستی فوق‌العاده دولت بشار اسد را به‌خاطر استفاده از سلاح‌های سنگین در این قتل‌عام به‌شدت محکوم می کند.وزارت امور خارجه سوریه مدعی می شود، در این قتل‌عام دست نداشته و خود را بی‌گناه می داند.

وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی و مجلس شورای اسلامی،عاملان این جنایت را، “تروریست‌ها”یی اعلام می کنند که از کشورهای همسایه وارد سوریه شده‌اند.

 کشورهای مهم جهان سفرای سوریه را اخراج می کنند. حتی روسیه به نعل و به میخ می زند. سرگی لاوراف وزیر امور خارجه روسیه در دیداربا ویلیام هیگ وزیر خارجه انگلستان،حرف تازه ای می زند: “تغییرات در سوریه را می پذیریم و نه با تاکید بر بقای حکومت بشار اسد. “

 تنها “نظام”است که دستان خونین بشار اسد را رها نمی کند. علی اکبر صالحی می گوید: “جمهوری اسلامی معتقد است هر تغییری در سوریه باید با حفظ بشار اسد و رژیم او باشد.”

“شلیک” و “ترور” تنها زبانی است که “نظام مقدس جمهوری اسلامی” می شناسد. حتی برای یک ترانه خوان هم “بر اساس حکم مراجع تقلید،” بازی فلش “ شلیک به مرتد ” توسط مؤسسه هنر ناب اسلامی تولید می شود و به رایگان در فضای مجازی قرار می گیرد.

واشینگتن پست براساس اسناد کشف شده، از طرح هائی برای عملیات ترور در هفت کشور پرده بر می دارد که قرار بود در۱۳ ماه توسط عاملان جمهوری اسلامی انجام شود. این اسناد شباهت زیادی با مدارک کشف شده در طرح ترور سفیر سعودی در واشینگتن و دیپلمات هایی در هند، ترکیه، تایلند، پاکستان و گرجستان دارد. هند و تایلند جمهوری اسلامی را عامل این طرح ها معرفی کرده اند.

نمایندگی “نظام” در سازمان ملل این ادعا را رد می کند. واشینگتن پست می نویسد: “اجرای این طرح ها به طور ناگهانی با آغاز فصل بهار همزمان با تغییر لحن ایران در خصوص مذاکرات اتمی، متوقف شد.”

یک دیپلمات غربی این پرسش را مطرح می کند: “به نظر می رسد نیت آرام کردن اوضاع پیش از مذاکرات بود. در صورت شکست مذاکرات چه پیش خواهد آمد؟ “

مذاکرات بعدی هم در خرداد خواهد بود. در روزهای پایانی ماه “نظام اسلامی” در برابر یک چالش سرنوشت ساز به دقایق پایانی تصمیم گیری می رسد.

بعد ازمذاکرات بغداد که به گفته یک دیپلمات ناشناس ایرانی با “شکست کامل” روبرو شده، صحنه دیگر شده است.صادق زیبا کلام، روی مهمترین مساله دست می گذارد: “انکار تاثیر تحریم ها دیگر ممکن نیست.”

رئیس اتاق بازرگانی تهران، در نشست هیات نمایندگان اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران، یک جنبه از تاثیر تحریم ها را می شکافد. او تاثیر شرایط بانک ها در جمهوری اسلامی را “نگران کننده” می خواند و می گوید: “آمارها نشانگر اوضاع غیرعادی سیستم بانکی کشور است.حجم مطالبات معوق مانده بانک ها به ۵۴ هزار میلیارد تومان رسیده است.روابط بانک ها با بانک مرکزی «مناسب» نیست و در نتیجه، بانک ها در پرداخت تسهیلات قفل شده اند.”

وای نت نیوز از “سایه عدم اعتماد بر فراز گفتگو ها” می نویسد. وال استریت ژورنال آینده گفت وگوها را چنین می بیند: “امید به مذاکرات ایران و پنج به اضافه یک کم شده”.

گزارش کوتیدیانو حاکی است: “حالا وضعیت خطرناک است.”

استراتژی پیج می پرسد: “درد ایرانی ها چیست؟”

ایرانی ها، البته دردی جز صلح و دمکراسی ندارند. “نظام” حاکم بر ایران، همچنان باچراغ های خاموش حرک می کند. حرف های غیر رسمی مقامات، خبر از “مقاومت” می دهد، فقط پوشش فرق کرده است. به جای دهان پر دشنام احمدی نژاد، لبخند مرموز هاشمی رفسنجانی رویت می شود. علی اکبر ولایتی، می گوید: “بنای نظام این نیست که غنی سازی را متوقف کند.”

مصطفی پورمحمدی همین حرف را می زند: “همان گونه که مذاکره کنندگان و مسئولان ما توجه دارند شرایط کنونی شرایط کوتاه آمدن در مقابل ۱+۵ نیست. نباید این تلقی پیش بیاید که باید کوتاه بیاییم،تا مشکلات حل شود.اگر ما کوتاه بیاییم غرب تلاش می‌کند فشار علیه ما را افزایش دهد تا روند کوتاه آمدن ما به سطحی که او می‌خواهد برسد.”

حسن سبحانی‌نیا٬ عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس هشتم هم شیوه فرار به جلو را برمی گزیند: “ازغنی‌سازی ۲۰ درصد اورانیوم عبور کرده ایم.”

هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا، موضع کشورش را تکرار می کند: “همزمان با زمینه سازی برای مذاکرات مسکو در چارچوب سیاست دوسویه، فشار را ادامه می‌دهیم. همه تحریم‌ها بر جای خود باقی است و در این مدت هم ادامه خواهد داشت. انتخاب با ایران است که به تعهدات بین‌المللی خود عمل کند و به جهان درباره نیت‌های خود اطمینان دهد یا نه.”

 وضع “نظام”در جهان چنین است. در داخل بهتر است؟ پسرغلامعلی حداد عادل حرف هایی می زند که ادیب آداب دانی چون ناصر زراعتی هم جوش می آورد ومی نویسد: “باشنیدن این حرف ها به مفهومِ دقیقِ این اصطلاح پی خواهید برد: «گوزپیچ شدن.»حضرات خودشان هم می دانند که «گوزپیچ» شده اند.”

و حتی دستچین اخبارهفته هم برای تائیدحرف های پسر”غلام علی” که پدرش درانتخابات ریاست مجلس از “علی” شکست خورده کفایت می کندتا پنجره دیگری به «گوزپیچ» جمهوری اسلامی بگشاید که قرار بود فرهنگ واخلاق اسلامی را در ایران حاکم و سپس به سراسر جهان صادر کند.

فرمانده ناجا از پرونده ۹۰۰ تجاوز به زنان و مردان درماه خبر می دهد. از توضیح بیشتر روشن می گردد که ۴۰ درصد آمار تجاوز مربوط به زنان است و ۶۰ درصد بقیه علیه افراد زیر ۱۵سال. در واقع منظور سردار از “مردان” همان کودکان است که قربانی لواط می شوند. سردار احمدی‌مقدم با نهایت افتخار اعلام می فرمایند: “تا خرداد سه سال پیش هدف اصلی متجاوزان به عنف، بانوان و دختران جوان بودند و حالا در دهه اول خرداد سال ۹۱ دیگر مردها هم از تهدیدی به نام تجاوز در امان نیستند.”

قاعدتا افتخار تبدیل ایران به سرزمین قوم لوط نصیب امام خامنه ای می شود که آیت الله حسین نوری همدانی از مراجع تقلید قم، این هفته او را “نائب امام زمان” و “فرمانده کل قوا در تمام دنیا” معرفی می کند.

مدیرکل حوزه ریاست پزشکی قانونی کشور هم خبر افتخارآفرین دیگری می دهد: “ایران، رتبه اول مصرف تریاک در دنیا.”

و گند گشایش “خانه بد نام اینترنتی” زیر پوشش صیغه، فضای مجازی را پر می کند.

و”نظام” بازهم نسخه کهنه می پیچد و درتابستانی دیگر “چماق امنیت” رامستقر می کند.میادین، مراکز خرید، پارک ها، اماکن تفریحی و کوهستان ها، اتومبیل ها، مدارس و دانشگاه ها، غرفه های نمایشگاه ها و… توسط پلیس نظامی می شوند.فروش کراوات برای هزارمین بار به مشکل جامعه تبدیل و جمع آوری کراوات‌ها از مغازه‌ها آغاز می شود. مراقبت از حجاب زنان شدت بیسابقه ای می گیرد.

مه آفرید خسروی، متهم ردیف اول “اختلاس بزرگ تاریخ”فریادش در دادگاه بلند می شود. نام مسوولان بلندپایه جمهوری اسلامی را که دراختلاس دست دارند بزبان می آورد. اسم علاالدین بروجردی رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس هشتم که تکراری است. سخن از محسن رضائی و سردار رستم قاسمی و البته رحیم مشائی می رود.

او از دادستانی و دادگاه به خاطر “امنیتی کردن پرونده” انتقاد می کند: “همه را ترسانده‌اید که جرات نکنند حرف بزنند. چرا شما نمی‌گذارید من در تلویزیون مصاحبه کنم؟ در واقع من ۱۰ ماه در بازداشت هستم، آیا این درست است؟”

بعد معلوم می شود که ایشان با محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در منزلش، پارک لویزان، دفترش و در خیابان ظفر ملاقات و جلسه‌داشته است تا شرکتی را برای دور زدن تحریم‌ها در خارج از کشور دایر کند.

ایشان با اشاره به جلسه‌ای با حضور اسفندیار رحیم مشایی در هتل لاله تهران می فرمایند: “دفتر آقای مشایی در پاستور بود ولی جلسه ما در اتاق خواب برگزار شد. فکرش را بکنید در مورد بزرگ‌ترین پروژه کشور باید در اتاق خواب هتل لاله تصمیم‌گیری می‌کردیم.”

خانم ها! آقایان! واقعافکرش را بکنید. این حرف ها تاریخی است: “مدیر چفیه دور گردنش می‌اندازد و تسبیح دستش می‌گیرد و یقه‌اش را می‌بندد و هر کاری دلش می‌خواهد انجام می‌دهد.”

جدال سه قوه بر سر “فساد مالی” و “تفسیر قانون” تمام هفته ادامه دارد.از اسفندیار رحیم مشایی و محمدرضا رحیمی، به عنوان “اختلاس گر”، “رشوه گیر” و “کار چاق کن” نام برده می شود.

و بالاخره به جائی می رسد که اطلاعاتی ها به تیپ هم می زنند. واز تلاش مصلحی برای ادغام نهادهای امنیتی خبر می رسد.

سروکله سردار امنیتی دیگری بنام سراج پیدا می شود.در حرم عبدالعظیم و در جمع هادیان سیاسی ارشد سپاه درباره خطرشکل گیری جبهه و مثلث هاشمی رفسنجانی (فتنه) احمدی نژاد (انحرافی) و انشقاقیون اصولگرا (علی لاریجانی) علیه رهبری هشدار می دهد.

 به فرمایش این سردار امنیتی مثلث (هاشمی-احمدی نژاد و لاریجانی ) در چهار موضوع تحریم ها،-مذاکرات هسته ای،-رابطه با امریکا و انتخابات ۹۲ در حال تحمیل نظرات خود بر “آقا” هستند. و هدف نهائی: “خوراندن جام زهر مذاکره و رابطه با امریکا به رهبری است.”

هاشمی و احمدی نژاد شانه به شانه به مجلس می روند. رئیس مجمع تشخیص مملکت باز هم ازمذاکره با آمریکا می گوید. علی لاریجانی هم رئیس موقت مجلس می شود.  اینها قرار است جام زهر به دست آقا بدهند؟ باید منتظر ماند تا وضع “آقا” روشن شود. فعلا که رئیس گردان محافظینش،- سردار جباری،تکلیف محمد خاتمی را روشن می کند که هنوز دارد “رای دادن” به “نظام” را توجیه وتفسیرمی کند: “خاتمی که می‌خواهد پس از این همه خیانت به میان مردم بازگردد، باید جلوی مردم زانو زده و بگوید غلط کردم. او باید خجالت بکشد و توبه کند.”

خرداد ما ه به نیمه می رسد. “نظام” تدارک سالگرد” قیام خونین ۱۵ خرداد” و “رحلت حضرت امام خمینی” را می بیند. مردم آماده هجوم به شهرهای شمالی می شوند. مصطفی تاجزاده می گوید: “زمام کشور به دست چکمه پوشان است.”

چکمه پوشان باز بر طلب جنگ می کوبند. کوفی عنان دست خالی از سوریه بر می گردد. لابد علی لاریجانی، خبری دارد که خطاب به آمریکا می گوید: “متوجه عواقب خطرناک مداخله نظامی در سوریه باشید.”

 لئون پانته آ، وزیر دفاع آمریکا، انگار به او جواب می دهد: “گزینه نظامی علیه ایران نه تنها در دسترس بلکه آماده است.”

خداپدرمصطفی ایزدی معاون ستاد کل نیروهای مسلح را بیامرزد که حرفی می زند برای سیر خندیدن: “طبق فرمایشات مقام معظم رهبری ما در علوم انسانی ۲۰۰-۳۰۰ سال از دنیا جلو هستیم.”

و حافظ که در نیمه شب چهارشنبه به سخن است :

در تیره شب هجر تو جانم به لب آمد

وقت است که همچون مه تابان به درآیی

بر رهگذرت بسته‌ام از دیده دو صد جوی

تا بو که تو چون سرو خرامان به درآیی

حافظ مکن اندیشه که آن یوسف مه رو

بازآید و از کلبه احزان به درآیی