تقدیم به یار دبستانی دربند مرتضی سیمیاری
شعار استراتژیک در هر جنبش بسیار مهم و در سرنوشت آن تعیین کننده است. انتخاب شعار مناسب در هر حرکت سیاسی و اجتماعی یکی از مهمترین وظایف حاملان و اعضا آن است.
آنچه میخواهم به آن اشاره کنم سخنی تکراری ولی بسیار مهم است. نکته ای که رهبران جنبش سبز و بزرگان جامعه سیاسی کشور مانند مهندس سحابی نیز در هفته های اخیر چندین بار به آن اشاره کرده اند.
باید توجه کنیم که جنبش سبز یک حرکت سیاسی حول مبارزه با استبداد و دیکتاتوری است که جریان های سیاسی مختلفی از جریان های راست داخل حاکمیت ( مانند جریان ها و افرادی که در انتخابات از مهندس موسوی حمایت کردند ) تا اصلاح طلبان داخل مجموعه جمهوری اسلامی ( مشارکت، مجاهدین انقلاب، مجمع روحانیون، اعتماد ملی و…)، اپوزیسیون داخل کشور (مانند نهضت آزادی، شورای فعالان ملی مذهبی، جبهه ملی، جنبش مسلمانان مبارز، ادوار تحکیم و…) و نهایتا بخشهایی از اپوزیسیون خارج از کشور را در برمیگیرد. همانگونه که پیش از انتخابات نیز شاهد اتحاد این طیف گسترده نیروها برای تغییر دولت و استقرار دولتی که در راستای منافع ملی قدم گذارد، بودیم.
مشخصا این جریانات آمال و اهداف سیاسی گوناگونی دارند که از همراستا شدن بردار سیاسی این جریان های گسترده، تاکنونجنبشی گسترده و قوی شکل گرفته است.
لذا تعیین شعارها و ارائه تحلیل هایی که فصل مشترک حاملان جنبش و نمایانگر متوسط خواسته های معترضان باشد از ضرورت های انکار نشدنی آن است. به عنوان نگارنده این مطلب که خود نه به ولایت فقیه اعتقادی دارد و نه حکومت دینی را حکومت ایده آل میداند، تاکید میکنم که تحلیل هایمان و شعارهایمان در همه تجمعات جنبش سبز باید حول این فصل مشترک باشد تا تلاشهایمان منتج به نتیجه عینی در راستای حصول به هدف متعالی دموکراسی در میهن عزیزمان باشد.
تاکید بر استراتژی “شعار حداقلی، مقاومت حداکثری” باعث ایجاد وحدت بیشتر در نیروهای خودی، جذب نیروهای بینابینی و نهایتا ایجاد تشتت و ریزش در حامیان استبداد و دشمنان ملت خواهد شد و تنها در پرتو سر دادن شعار حداقلی است که مقاومت حداکثری ممکن خواهد شد.
نمونه های تاریخی “جنبش ملی شدن صنعت نفت” و “قیام امام حسین” دو سند تاریخی گویا مبنی بر پیروز بودن استراتژی “شعار حداقلی، مقاومت حداکثری” است که پرداختن به هرکدام آن نیاز به نگارش سطور فراوانی دارد و از حوصله این مقال خارج است.
لذا لازم است که بر شعار هایی در این روزها تاکید کنیم که هم موجب تقویت نیروها در بین همه حامیان و اعضا جنبش سبز شود، هم عینی و واقع بینانه باشد و هم سطح هزینه ها را به حداقل برساند تا تجمعات مان با حضور حداکثری مردم همراه باشد.
در روزهای گذشته به کرات دیده ایم که دشمنان ملت برای آنکه در حامیان جنبش سبز، ریزش ایجاد کنند در سخنرانی ها و مراسم هایشان بر برخی شعارهای تند و به دور از واقع بینی (البته هرچند بسیاری از آنها برحق باشند )تاکید کردند. لذا بر ماست تا با مطرح کردن شعار های “حداقلی” و البته مقاومت “حداکثری مان” حول خواست های استراتژیک زیر گرد هم آییم.
1- برکناری یا استعفای دولت احمدی نژاد
2- جرای بدون تنازل قانون اساسی، خصوصا اصول مربوط به حقوق ملت ( با تاکید ویژه بر اصل 27 قانون اساسی )
3- آزادی بدون قید و شرط زندانیان سیاسی و آزادی بیان و آزادی نشریات که مبتنی بر متوسط خواسته های مردم و فصل مشترک اهداف معترضان است، باعث تقویت و همگرایی در جبهه مردمی جنبش سبز و از طرف مقابل ایجاد ریزش در نیروهای حامی دولت مستقر کنونی شویم.
نکته دیگر که اشاره به آن را در روزهای حساس کنونی لازم میدانم، سوء استفاده برخی جریان های منفور مردم از جنبش سبز و اعتراضات مردمی در داخل کشور است که اتفاقا بخشی از حاکمیت هم سعی میکند با تبلیغات دروغین طورری القا کند که جنبش سبز محدود به این گروههاست. این گروه ها به گونه ای فرصت طلبانه و غیر اخلاقی با استفاده از رسانه هایی که در اختیار دارند سعی نموده اند آمال، خواسته ها و شعارهای خود را سوار جنبش نمایند و موجبات تبلیغات امپراطوری دروغ حامیان دولت مستقر را فراهم آورند.
باید در روزهای سرنوشت ساز آینده بسیار هوشیار باشیم. صبر، متانت، عقلانیت و واقعگرایی را در ارائه تحلیل ها، گفتارها و شعارهایمان رعایت کنیم تا آینده خانه پدری را در رسیدن به هدف استقرار دموکراسی و حاکمیت قانون تضمین کنیم و به آرزوهای صد ساله ملت ایران جامه عمل بپوشانیم.
یادمان باشد که در عرصه جامعه و سیاست هیچگاه نمیشود ره صد ساله را یکشبه رفت، در تاریخ معاصر ایران هم بارها نافرجامی حرکت های تند و ساختار شکنانه را شاهد بوده ایم.
عنوان مقاله برگرفته از کتاب مهندس میثمی با عنوان “استراتژی حسین، استراتژی پیروز” است .