گپ

نویسنده
یوسف محمدی

واقعیت ساده، موقعیت پیچیده

“محمد میربابا”، کارگردان نمایش زندگی ضربدر3 در گفت و گو با روز از ویژگی های متن و اجرایش گفته است و…

چه شد که به سراغ اجرای”زندگی ضربدر3” رفتید؟

از یاسمینا رضا تا به حال آثاری همچون”خدای کشتار”، “حرمان”، “سورتمه آرتور شوپنهاور”، “اندوهی ژرف”، “هنر”، “بازیگاه تو، گرداب من” و “زندگی ×3” به فارسی ترجمه و در ایران منتشر شده‌اند. با پیگری و مطالعه هرکدام از کارهای این نویسنده علاقه خاصی به جهان بینی و فلسفه ی وی در دنیای درام پیدا کردم. وی نویسنده ای است که در زمینه ی دیالوگ نویسی به بهترین روش ها عمل می کند. به همین منظور درنخستین اجرا این متن یاسمنا رضا را برای اجرا درنظر گرفتم.

 

 

بنابر این درآینده هم از این نویسنده کارهایی را اجرا خواهید کرد؟

باید دید اجرای زندگی ضربدر3 تا چه اندازه ای برای مخاطب و گروه موفقیت آمیز است.

درآثار یاسمینا رضا معمولا ارتباط انسان ها و پیچیدگی های زندگی اجتماعی و خانوادگی دغدغه اصلی محسوب می شود ونویسنده با توجه به گرایش های خصوصی خود ابعاد این وجه داستان  هایش را درپرسپکتیو گسترده ای تحت آزمایش قرار می دهد. آیا استنباط شما به عنوان کارگردان اثر با نویسنده مشترک است؟

بله. دراین نمایش می بینیم که خانم یاسمینا رضا  سه روایت از سه زندگی را برای ما به تصویر می کشد و هر یک از این روایت ها، از زندگی خاص یک انسان قرن بیست و یکمی یا اواخر قرن بیستمی را تصویر می کند. در واقع آدم ها در این نمایشنامه خود را به صورت تدریجی افشا می کنند و اثری را برای مخاطب رقم می زنند که در هر کنش و واکنشی از شخصیت های این نمایشنامه به نگاه جدیدی می رسیم و با هر کدام از این سه روایت و سه زندگی می توان نسبت به انسان های پیرامون خود ارتباط برقرار کنیم.

پیچیدگی رفتارهای این شخصیت ها تا چه اندازه برآمده از اصل درام است؟
 با شناختی که از نویسنده ای چون یاسمینا رضا داریم جمله ای را بیان می کنم که درباره آثار رضا هم صادق است. می گویند: آثار چخوف به سادگی زندگی و به پیچیدگی زندگی است. کاری که یاسمینا رضا می کند این است که زندگی را همانطوری که ما راحت از کنارش می گذریم و با یک نور جدید، به ما نشان می دهد.

وکارگردانی نمایش با توجه به داده های نمایشنامه انسان تحت نفوذ مدرنیته را به چالش می کشد. درست است؟
بله. ساختار متن و محتوایش یک داستان ساده است برای بیان کردن دنیای انسان های امروزی که تحت سیطره مسائل خاص مدرنیته دچار چندگانگی می شوند و گاهی برای فرار از واقعیت، واقعیتی که اگر چه ساده ولی اذیت کننده است دچار کابوس می شوند و گاهی هم دچار استرس.

درنگاه ابتدایی به نمایشنامه متوجه می شویم که آدم های موجود درآن افرادی کاملا ساده و شاید سالم به نظر آیند. اما درادامه وبا توجه به موقعیت های تعریف شده آنها را به شکل کاریکاتور می بینیم. چرا؟

علیرغم اینکه به نظر خودشان خیلی معمولی زندگی می کنند ولی خیلی خنده دار می شوند. آدم هایی که در دنیای مدرن در تارهای تنیده شده دست خودشان گرفتار می شوند و برای فرار از آن وضعیت که خود نمایشنامه نیز می تواند نمایش وضعیت باشد برای آن مکانیسم دفاعی پیدا می کنند.

درهدایت بازیگران برای فرار از تصنع و دلمردگی بازی ها چه تدابیری داشتید؟
ستون فقرات کار را روی عنصر کشمکش قرار دادم. کارگردان کسی است که در واقع بتواند نقطه اتصال تحریر و اجرا باشد. بنابراین تمرینات ویژه ای را در مرحله دورخوانی طراحی کردیم. دراین نوع کارها بار عمده ی نمایش در قسمت دورخوانی صحیح کشیده می شود و درآن زمان باید حداکثر حساسیت ها را به خرج داد.

چه مدتی را برای تولید این نمایش تمرین کردید؟

نزیدک به سه ماه تمرین بدون وقفه داشتیم که درطول روز 3ساعت کار می شد.